مقاومت زنان و پیچیدگی های جدید طالبان
زینب ناصری، فعال مدنی: طالبان که به ظاهر درست شدهاند، به راحتی نمیتوان آنها را درک کرد. تعدادشان هم در این چند سال بیشتر شده و برخیشان اصالتا افغانستانی نیستند. رد مساله افغانستان را باید در پاکستان، یمن و برخی کشورهای منطقه دنبال کرد.
سپیده اشرفی-کانون زنان ایرانی: مردم و به خصوص زنان افغانستان هر روز مقاومتهای بیشتری در مقابل طالبان میکنند؛ مقاومتهایی که گاه جایی در رسانههای خبری ندارد یا آنطور که باید دیده نمیشود. زینب ناصری فعال مدنی اهل افغانستان معتقد است که مردم افغانستان عوض شدهاند. جوانان درس خواندهاند، تحصیلات عالیه دارند، رفت و آمد به خارج زیاد شده و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی گسترش یافته است. حتی حضور زنان در ارتش و پلیس قابل توجه بوده. با این حال، فساد دولت شرایطی را پیش آورده که جوانان نتوانند کارهای بیشتری انجام دهند. این را نمیشود انکار کرد. الان همانهایی که در خیابان در حال مقاومت هستند همین جوانان هستند.
در چند روز گذشته برخی تصاویر از مقاومت مدنی زنان افغانستان در برابر طالبان منتشر شده و نشان میدهد تلاشهایی از سوی زنان در شرایط فعلی افغانستان در حال انجام است. نظر شما در این باره چیست و آینده این مقاومتهای مدنی را چطور میبینید؟
من به این تلاشها نگاه مثبت دارم و معتقدم باید حمایت شوند. اما به این مفهوم نیست که بپذیرم طالبان با این مخالفتها برخورد نمیکند و مثل بقیه کشورها حقوق برابر زنان را به رسمیت میشناسند. این را نباید از این زاویه نگاه کنیم. اما این حرکتها شجاعانه است و باید مورد حمایت قرار بگیرند.
به نظرتان چگونه و با چه روش هایی باید از آنها حمایت کرد؟
اینکه سراغشان برویم و از آنها بپرسیم آیا فکر میکنید با این تظاهرات طالبان قرار است حقوق شما را به رسمیت بشناسند یا خیر. یا این پرسش را مطرح کنیم که با توجه به این که طالبان گفته حقوق شما را به رسمیت میشناسیم، شما چرا نگرانید و همان حقوقی که پذیرفتهاند را دوباره طلب میکنید. این در حالی است که بسیاری از زنان اصلا دیده نمیشوند.
به نظر شما چرا رسانهها در خبرهای خود کمتر به آنها میپردازند؟
ببینید حرف من این است که حضور زنان در جامعه افغانستان به شدت کم شده است. شما تصاویر را که میبینید، متوجه میشوید به ندرت زنان در جامعه حضور دارند. این ترس زنان را میرساند. وقتی ممنوعیت فروش دمپایی به زنان را اعمال میکنند، یعنی تا این حد به دنبال اعمال فشار بر آنها هستند.
در واقع شما میخواهید بگوئید که طالبان در ظاهر و حرف ادعا دارند که حقوق زنان را به رسمیت میشناسد، اما در عمل اقداماتی انجام میدهند که خلاف آن حرفها هست؟
دقیقا همینطور است. یکی از ویژگیهای طالبان این است که شرع را با تفسیر مورد قبول خودشان اعمال میکنند. بنابراین هر چه هم بگویند، در عمل کارهای خودشان را میکنند. آنها به دنبال اجرای خوانش خودشان از اسلام در افغانستان هستند.
آیا شما این خوانش را همان خوانش ۲۰ سال پیش میدانید؟
بله. ضمن این که در جاهایی تندرویهای آنها تشدید شده است. برخی از آنها فکر میکنند در سالهایی که خارجیها در افغانستان بودند گروههایی از جامعه فاسد و منحرف شدهاند و باید با آنها برخورد کرد.
خانم ناصری! برخیها بر این باورند اگر طالبان در این ۲۰ سال تغییر چندانی نداشتهاند، مردم هم دیگر مردم ۲۰ سال گذشته نیستند. شما این عوض شدن مردم را قبول دارید؟
بله این درست است که مردم عوض شدهاند. جوانان درس خواندهاند، تحصیلات عالیه دارند، رفت و آمد به خارج زیاد شده و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی گسترش یافته است. حتی حضور زنان در ارتش و پلیس قابل توجه بوده. با این حال، فساد دولت شرایطی را پیش آورده که جوانان نتوانند کارهای بیشتری انجام دهند. این را نمیشود انکار کرد. الان همانهایی که در خیابان در حال مقاومت هستند همین جوانان هستند.
برخی از اهالی افغانستان هم معتقدند که طالبان تغییر کرده و میشود در حکومت آنها کار یا زندگی کرد. شما با این صحبت موافق هستید؟
مثل این میماند که بگوییم بله ما زنان را نمیکشیم و میتوانند درس بخوانند و کار بکنند. اما دید، همان دید سابق است؛ این که زنان شهروند درجه دوم هستند، ما آنها را به شکل دیگری محروم میکنیم، کارهای بیاهمیت به آنها میدهیم، پذیرش این تفکر خیانت به وضعیت زنان است. این همان بردگی است و امیدوار کننده نیست. میگویند بله ما دیگر زنان را سنگسار نمیکنیم. اما قطعا به دنبال این هستند که شرایطی برایشان فراهم کنند تا در عمل تفاوتی با ۲۰ سال قبل نباشد. طالبان از این نظر پیچیدهتر شدهاند. انگار بگویند که زنان را به جای سنگساربه طور سیستماتیک سرکوب میکنند. طالبان میگویند تغییر کردهاند. اما به دنبال شیوههایی مثل کشورهایی چون عربستان و ایران خواهند بود که فضای بسته برای حضور زنان ایجاد کنند که در عین حال جامعه جهانی آن را بپذیرد.
با بسیاری از زنان افغانستان که صحبت میکنیم معتقدند که نگاه به زنان در برخی شهرها تغییر کرده است. در عین حال گفته میشود که برخی زنان ظاهرا پیشاپیش تن به خواستههای طالبان دادهاند و با پوشش مورد پذیرش آنها یعنی چادری(برقع) رفت و آمد میکنند. به نظر شما چرا چنین اتفاقی افتاده است؟
این حس وحشت و ترس است. آدم نمی تواند این افراد را سرزنش کند. بالاخره میخواهند زندگی کنند.
گفته می شود یکی از ترسهای جدی این روزها هم مساله هزارهکشی و تجربه تلخ ۲۰ سال قبل برای هزارههاست. به نظر شما الان دیگر ترسی برای آنها وجود ندارد؟
در واقع شایعاتی مطرح شده بود که اگر وارد بامیان شوند کشتار صورت میگیرد. اما هنوز چنین اتفاقی روی نداده است. این در حالی است که بسیاری از مردم از بامیان فرار کردهاند. عدهای هم به کابل آمدهاند. گفته شده که ۹ نفر از هزارهها را اعدام سرپایی کردهاند. البته در کابل هزارهها همچنان ترس دارند و با تشویش و نگرانی رفت و آمد میکنند. ظاهرا طالبان از تکرار رفتارهای گذشته منع شدهاند. هرچند هنوز دستشان روی اسلحه است و هر لحظه امکان دارد آن اتفاقهای گذشته تکرار شود. در اینجا هم بحث مذهب است و هم قوم و هم سبک زندگی.
خانم ناصری از طرفی هم صحبتهایی را میشنویم که طالبان در جامعه خواهان دارند وبرخی از مردم از آمدن آنها خوشحالند. برای همین هم بوده که خیلی سریع همه مناطق را به کنترل خود در آوردند. شما این حرفها را قبول دارید؟
قطعا هر قومیتی در افغانستان طرفدار دارد. حتی در همان قندهار هم مردم پشتون از آمدن طالبان خوشحال نشدند. مقاومت زیادی هم در مقایسه با جاهای دیگر داشتند. ضمن این که من بعید میدانم هیچ زنی از آمدن اینها استقبال کرده باشد. ممکن است در شهرها و برخی مناطق، طرفدارانی داشته باشند اما به نظر من اکثریت مردم نیستند.حتی برخی از پشتونها مخالف آنها هستند. حتی برخی پشتونهای پاکستان هم با آنها مخالف هستند. بنابراین اینطور نیست که همه آنها از طالبان رضایت داشته باشند.
به نظر شما چرا مخالفتها و مقاومتهایی که در افغانستان صورت میگیرد، چندان در رسانهها دیده نمیشود؟
حقیقت این است اخبار خاورمیانه تنها در صورتی بازتاب زیادی در رسانهها پیدا میکند که تعداد کشتهها در آن زیاد باشد. اتفاقهای دیگر در این سرزمین خیلی مورد توجه قرار نمیگیرد.
اما از طرفی هم اخباری را میشنویم که گروه خاصی را هدف قرار داده. شاید برخی از پشتون ها که از راه طالب شدن جلب توجه میکنند، جای دیگر جور دیگری رفتار کنند، ما ان را نمی بینیم. تروریسم تنها راه بیان قدرتشان است. خیلی از نیروهایی که از طرف ارتش یا امنیت ملی وارد کار شدند، اصلا با تعداد مطرح شده در گزارش آمریکا منطبق نبوده و بخشی از این سربازان گفته میشود سربازان واقعی نبودند و صرفا تعداد روی کاغذ بوده است. یعنی دولت قبل میگفته این تعداد سرباز دارد تا حقوق آنها را دریافت کند. بسیاری از افرادی که توانایی مقاومت داشتند مورد حمایت قرار نگرفتند.
البته این را هم میشنویم که بسیاری از سربازان ماهها حقوق نگرفته بودند …؟
بله این امکان وجود دارد. تصور کنید سرباز اردوی ملی (ارتش)هستید و انگیزه مبارزه هم دارید اما دولت هرچه از طالبان را میگیرید آزاد میکند. قطعا حس خوبی نیست و فکر میکنید برای چه میجنگید.
شما از وضعیت پناهجویان در مرز ایران خبر دارید؟
خیلی خبر ندارم چون فشار روانی این اخبار برایم زیاد بود و پیگیر نشدم. وقتی به طور کلی پیگیری میکردم، واکنشهای منفی بسیار زیادی از سمت ایرانیها دیدم که میگفتند ایران در وضعیت بدی است و نباید این پناهجویان را به داخل راه داد. هیچ امیدی به بهبود وضعیت خود افغانستان هم ندارم. اما به نظرم دست کم باید این پناهجویان را اسکان موقت داد تا دادخواهی صورت گیرد.
وضعیت اسکان آنها در کشورهای دیگر را با توجه به وعدههای مطرح شده چطور میبینید؟
تنها وعده است و جوابگو نیست. باید شرایط در خود افغانستان به ثبات برسد.
تعداد افرادی که خواهان خروج هستند، بسیار زیاد است. برای شرایط فعلی افغانستان چه باید کرد؟
نمیتوان کل مردم کشور را پناه داد. طالبان که به ظاهر درست شدهاند، به راحتی نمیتوان آنها را درک کرد. تعدادشان هم در این چند سال بیشتر شده و برخیشان اصالتا افغانستانی نیستند. رد مساله افغانستان را باید در پاکستان، یمن و برخی کشورهای منطقه دنبال کرد.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet