استادان تقویت کننده مُد
اینستا که در حال تبدیل شدن به ابزار رسانههای نهادهای حاکمیتی است، استاد برجسته کردن مد به شیوه دلخواه خود است. به شیوهای که سود اقتصادی با بازیهای پیچیده تبلیغ و فروش در شبکههای اجتماعی با برانگیختن احساسات عمومی را به دنبال دارد و هر تصویری از عکس تولد یا شام در فلان کافه بدون درآمدزایی برای مالکان آن غیرقابل تصور است.
ونوس بهنود-آرمان ملی
متولدین دهههای ۵۰ و ۶۰ به یاد دارند که زمانی در مراسمات عمومی مانند دورهمی خانوادگی، عروسی و تولد و به صورت ویژه در مراسم عزاداری پدیدهای به اسم درز فیلم و عکس برابر با یک آبروریزی مطلق محسوب میشد. در چنین شرایطی تا مدتها اعضای خانوادهها درگیر پاسخگویی و توجیه خود بودند و چه بسا در این میان افرادی هم با در اختیار داشتن عکس و فیلم از زندگی خصوصی آدمها دست به باج گیری میزدند. بیشترین آسیب و تهدیدها در این میان متوجه بانوان بود که به دلیل بافت فرهنگی که در آن واقع شده بودند گاهی با پخش شدن تصاویر از زندگی خصوصیشان و انتقاد و نفرت عمومی جامعه، دچار افسردگی، ترس و وحشت شده و حتی اقدام به خودکشی میکردند. وقتی برای اولین بار تصاویر کاربران ایرانی بدون حجاب متعارف کوچه و خیابان، در صفحات اینستاگرام منتشر شد، باز هم انتقادها متوجه کاربر بود. اقدام کاربر شاید یک خواسته محسوب میشد که در زندگی واقعی به او فرصت آن را نداده بودند. اما داستان بسیار پیچیدهتر از این حرفها است و کاربران این پلتفرم که استاد برجسته کردن چیزهای خوب است، در حال شکل دادن به سبک جدیدی از زندگی است. به مرور زمان با شناخته شدن اینستاگرام در ایران کاربری آن بیشتر با اسامی ساختگی و اغلب با هدف سرک کشیدن در خصوصیات بارگزاری شده دیگران حضور یافتند. به مرور زمان واهمه از حضور در اینستا شکسته شد و اسامی ساختگی نیز کاهش یافت. هم اکنون اینستاگرام یکی از پلتفرم های مطرح کاربران ایرانی محسوب میشود. تمامی روند گرایش کاربران به شکلهای جدیدی از زندگی از نمایش سفرهای تفریحی یا تجربههای زندگی روزمره گرفته تا تصاویر با جملههای انگیزشی، در ظاهر به انتخاب کاربران انجام میشد اما در واقعیت این رسانه بود که توانسته بود چیزهایی که حتی در گذشته محل سوال بود را به مد رایج تبدیل کند. در چنین شرایطی بسیاری از بلاگرها توانستند بهره مطلوب از اینستا داشته باشند. توانستند با ترویج مد و لایک خوردن آن سبک و سیاق جدیدی از زندگی را وارد روزمرگی ایرانیها بسازند. مدهایی که بخشی میتوانست به تبعیت از سلیبرتیهای آن ور آبی باشد در مدت اندکی توانست وارد زندگی ایرانیها شود.
بخش قابل توجهی از رفتارها و تعاملات اجتماعی در بستر یک رسانه بصری شکل دیگری به خود گرفت و با سوار شدن به موج کرونا عملا بسیاری از مناسبتهای اجتماعی تغییر یافت. مردم رفت و آمدهای خود را محدود و با فاصلهگیری از حلقه فامیل به سمت حلقه دوستان رفتند. بسیاری از مهمانیها را در قاب مربعی اینستا و صرفا با هدف نمایش آن برگزار کردند و بسیاری از رویدادهای زندگیشان از جمله تولد نیز به عکسهای آتلیهای اینستا پسند تبدیل شد. هجمه اطلاعات زندگی خصوصی چنان سهمگین بود که دیگر نه تنها درز آن مباحثی از جمله آبروی افراد را در برنداشت بلکه به عنصر جذابیت و خوب بودن، برتر بودن و فالور بیشتر داشتن تبدیل شد. بیشترین این تحولات پیرامون بانوان شکل میگرفت، تغییراتی که متوقف نشده و همچنان ادامه دارد. بستر یک رسانه بصری محلی برای معضلات جدید از جمله تجمل گرایی مجازی، اقتصاد توجه، افسردگی و خودکم بینی شده است. هر چند خود پلتفرم ها در خصوص آسیبهای روانی بارها در مظان اتهام قرار گرفتهاند تا جایی که در سال ۲۰۱۷ انجمن سلطنتی بهداشت عمومی بریتانیا، لقب مضرترین برنامه کاربردی برای سلامت روان جوان را به اینستاگرام داد، اما همچنان چکش کاری این برنامه کاربردی به سطح مطلوبی از تامین سلامت روان نرسیده و به ویژه در جوامعی که سطح سواد رسانهای پایینتر و برخی ضدفرهنگها در جریان است، تاثیرات بیشتری به دنبال دارد. اینستا که در حال تبدیل شدن به ابزار رسانههای نهادهای حاکمیتی است، استاد برجسته کردن مد به شیوه دلخواه خود است. به شیوهای که سود اقتصادی با بازیهای پیچیده تبلیغ و فروش در شبکههای اجتماعی با برانگیختن احساسات عمومی را به دنبال دارد و هر تصویری از عکس تولد یا شام در فلان کافه بدون درآمدزایی برای مالکان آن غیرقابل تصور است.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet