اعتراف دیگر: “خدا به همه ما رحم کند”…!
مرتضی الویری به سایت رویداد۲۴ گفته است: “در چهار دههای که پشت سر گذاشتیم، متاسفانه نتوانستیم اهداف و شعارهای مد نظرمان در دوران انقلاب را تحقق ببخشیم و همین موضوع باعث ایجاد دلسردی و ناراضیتی در میان مردم شده است.”….
او می گوید: “متاسفانه وضعیتی را شاهد هستیم که شعارهای انقلاب حالت نمایشی پیدا کرده و نهادهایی همچون شورای نگهبان و سایر عوامل بالادستی در تصمیمات و اختیارات مردم دخالت میکنند و همین مسائل باعث میشود که نارضایتیها بروز و ظهور کند. در ابتدای انقلاب مردم فکر میکردند با انقلاب، رفاه اقتصادی در جامعه ایجاد میشود و شکاف طبقاتی کم میشود، اما امروزه میبینند که مسئله فقر و بیکاری و تورم نه تنها حل نشده بلکه تشدید هم شده است؛ همه این عوامل مردم را دلسرد و سرخورده میکند.:
الویری گفت: برخی مسئولان عینکی به چشم زدهاند که نمیتوانند با آن واقعیتها را به درستی ببینند. آنها عینک خودشیفتگی به چشم زدهاند. شاه وقتی گفت صدای انقلاب شما را شنیدم، زمانی بود که با هلیکوپتر جمعیت میلیونی را دید و به مشاورانش تشر زد و گفت چرا در همه این مدت به من دروغ گفته بودید. واقعیت این است که ممکن است ما هم دچار این وضعیت شویم.
او اظهار داشت:”اگر این ۴۲ سال به اهدافمان نرسیدیم اشکال در سیاستها و عملکردهاست. سیاست خارجی، سیاست داخلی و نگرش اقتصادی نیازمند بازنگری اساسی است. در غیر این صورت خدا رحم کند.”واقعیت زندهٔ امروز میهن ما عبارت است از تشدید نارضایی عمیق مردم ستمدیده از جمهوری اسلامی است، یعنی نفرت از رژیمی است که با بیرحمی تمام خون مردم را در شیشه کرده است، مردمی که یگانه “گناهشان” خواست دستیابی به حقوق انسانیشان است. برای اثبات این واقعیت به بازگو کردن رویدادهای کشور از زبان نیروهای مترقی لزومی نیست، زیرا واقعیت انزجار مردم رنجدیده از حاکمیت و عزمشان به رزم علیه حکومت “اسلامی” چنان عیان است که حتی سردمداران رژیم نیز بهرغم تلاش برای کتمان حقایق نمیتواند آن را پردهپوشی کند.
اعتراضهای پردامنه به “سیاستهای کلان” رژیم، از سیاست تنشزای منطقهای و بینالمللیاش و نحوهٔ مقابلهاش با بحران همهگیری کرونا، نابودی محیط زیست گرفته تا حل معضل حقوق بازنشستگی، مطالبههای صنفی معلمان، کارگران، پرستاران، معیشت مردم، بحران مسکن و بیکاری بهویژه جوانان، و جز اینها، هشدارهایی جدیاند که با پیکاوی آنها میتوان دریافت که ساختار حکومت “ولایت مطلقه فقیه” آشکارا از سوی جامعه زیر سؤال رفته است و می توان گفت که در صورت ادامۀ وضع موجود بیتردید پوستهٔ جامعه ترک خورده و رژیم ولایی با خیزشهای اجتماعی فزاینده ای رو به رو خواهد شد.
موضوع سیاست چیزی جز مناسبات تولیدی و مبارزه طبقاتی نیست. نگرههای سیاسی، نهادهای سیاسی و دولتمردان درمجموع روبنای سیاسی جامعه را بهوجود میآورند که در خدمت مناسبات اقتصادی و شکل مالکیتی معین قرار دارد. حزب توده ایران بر این باور است که برای سمتگیری عادلانه اقتصادی -اجتماعی سالم، مستقل و پویای کل اقتصاد کشور لازم است بخش دولتی برنامه ریزی و نظارت کلیدیترین، حیاتیترین و اساسیترین عرصههای اقتصاد ملی را در دست داشته باشد. این یگانه راه کنترل نظام غیر عادلانۀ سرمایهداری است. مقام دوم را باید بخش تعاونی بهدست گیرد تا دست واسطههای غارتگر را کوتاه کرده، شرایط بهرهگیری از وسایل تولید را در مقیاس گسترده و با مراعات موازین علمی و اقتصادی فراهم کند و امکان شرکت وسیع مردم، یعنی تودههای زحمتکش را در کلیه زمینهها بهوجود آورد. امروز بخش خصوصی با داشتن آزادی عمل از سوی رژیم ولایت فقیه در لوای شعار “سپردن کار مردم بهدست مردم” – شعاری که قبلاً در دوران رژیم ضد مردمی شاه نیز امتحان خود را پس داده بود و حاصلش استقرار نظام سرمایهداریای وابسته بود که پیامدهای مخرب آن تا امروز نیز بر دوش میلیونها مردم ما سنگینی میکند.
تجربه تاریخی این واقعیت را به روشن نشان می دهد که از صحنه بیرون راندن ارتجاع داخلی و تحقق بخشیدن به آماجهای مردمی بدون مبارزه پیگیر و همکاری مستمر همه نیروهای ملی و مترقی امکانپذیر نیست. حل معضلهای بغرنج موجود در برابر جامعه و مردم ما دشوارند. مسئله بر سر فقر و ثروت، استعمار و استقلال، برابری و تبعیض، دشمنی یا همکاری با نیروهای ضد امپریالیستی در مقیاس جهانی است. راهحلهایی که حاکمیت ارتجاعی برای معضلهای گوناگون ارائه میدهد، کارا نبوده بهجز مشتی لفاظیهای متناقض و بیمحتوا که یکی دیگری را نفی میکند و هنوز پدید نشده از بین میرود چیز دیگری نیستند.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet