زنانیادمان و رویدادها

پرواز بر فراز شعر شهرها و شورها

برای پنجاه و پنجمین سال‌مرگ فروغ فرخزاد

فروغ فرخزاد، بازیگری و نویسندگی را هم تجربه کرد. او جزو اولین کارگردانان زنِ سینمای ایران هم محسوب می‌شود. روحی ناآرام داشت؛ انگار دلش یکجا بند نمی‌شد.

«پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مُردنی است»؛ شاید یکی از معروف‌ترین شاه‌بیت‌های شعر معاصر ایران باشد. بسیاری حتی نمی‌دانند پیش‌تر چه گفته و اصلاً بیتی بعدش هست یا نه، اما روی تابلوها، دیوارها، دل نوشته‌ها و قاب عکس‌ها، جا خوش کرده است.

برای پنجاه و پنجمین سال‌مرگ فروغ فرخزاد

همدلی|  مهدی فیضی‌صفت: شعر و ادبیات کهن ایران شاید با نام مردان گره خورده باشد، اما در تاریخ معاصر، زنانی بوده‌اند که بر سر مردان سایه انداخته‌اند؛ یکی مثل پروین اعتصامی، سیمین بهبهانی و البته فروغ فرخزاد. مفهومی در سینما به‌نام «کالت» وجود دارد که به جامعه طرفداران پروپاقرص یک فیلم، فارغ از قواعد و ساختارها اشاره می‌کند؛ «سلطان قلب‌ها» و «هامون» را می‌توان جزو معدود «کالت‌»های سینمای ایران قلمداد کرد. اگر بخواهیم این مفهوم را به دنیای شعر تعمیم بدهیم، تعداد قابل‌توجهی از اشعار «فروغ» را می‌شود در چنین قالبی تعریف کرد.

  شعرهای بی‌مرز

فروغ‌الزمان فرخزاد، هشتم دی‌ماه سال ۱۳۱۳ در تهران متولد شد. دنیا چندان با او مهربان نبود. ۳۲بهار را بیشتر ندیده بود که ۲۴بهمن ۱۳۴۵ فرشته مرگ به سراغش رفت. در تصادف رانندگی جان باخت، اما در همین عمر کوتاه، تأثیری عمیق بر ادبیات ایران گذاشت. اشعار عمیق با درون‌مایه‌های عاشقانه و غمگینِ فروغ، مرز نمی‌شناخت. او پنج دفتر شعر منتشر کرد که از نمونه‌های قابل‌توجه شعر معاصر فارسی به شمار می‌روند. بسیاری از اشعارش به زبان‌های مختلف ازجمله انگلیسی هم ترجمه شده‌اند.ناتالی پورتمن، بازیگر سرشناس فیلم‌هایی چون «لئون» و «قوی سیاه» که دریافت جایزه اسکار، گلدن گلوب و بفتا را در کارنامه‌اش دارد، پاییز سال ۱۳۹۸ یکی از اشعار فروغ را در استوری اینستاگرامش منتشر کرد؛ «به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد».

نفوذ به قلب مردم

«پرواز را به خاطر بسپار، پرنده مُردنی است»؛ شاید یکی از معروف‌ترین شاه‌بیت‌های شعر معاصر ایران باشد. بسیاری حتی نمی‌دانند پیش‌تر چه گفته و اصلاً بیتی بعدش هست یا نه، اما روی تابلوها، دیوارها، دل نوشته‌ها و قاب عکس‌ها، جا خوش کرده است.تلفیق شعرهای تأثیرگذار فروغ فرخزاد با صدای جادویی خسرو شکیبایی، ترکیبی جذاب بود که شاید دیگر مانندش تکرار نشود. بازیگر نامدار سینمای ایران، تعدادی از شاهکارهای فروغ را دکلمه کرد و تصویری آهنگین از آن‌ها در ذهن دوستداران شعر، ادبیات و موسیقی به یادگار گذاشت.فروغ فرخزاد، بازیگری و نویسندگی را هم تجربه کرد. او جزو اولین کارگردانان زنِ سینمای ایران هم محسوب می‌شود. روحی ناآرام داشت؛ انگار دلش یکجا بند نمی‌شد. به اروپا سفر کرد تا ببیند، بشنود، بیاموزد و تجربه کند. آلمان، ایتالیا و فرانسه را زیر پا گذاشت و بعد از چندی به ایران بازگشت.

 عاشقانه‌های «فروغ»

چاپ و انتشار مجموعه‌های «اسیر»، «دیوار» و «عصیان» به معنای ورود فروغ فرخزاد به قالب شعر نیمایی بود آشنایی و در ادامه رابطه عاشقانه او با ابراهیم گلستان، سینماگر نامدار، تغییراتی شگرف در اندیشه‌های «فروغ» پدید آورد. او پس از مدتی با مجموعه «تولدی دیگر»، بازگشتی درخشان به عرصه شعر و ادبیات داشت. چندی بعد مجموعه «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» را به انتشار رساند و نام خود را هم‌رده بزرگان هم‌زمانه خویش مانند احمد شاملو و دیگر چهره‌های نامدار مطرح کرد.فروغ فرخزاد، نقطه عطفی در شعر معاصر ایران‌زمین محسوب می‌شود، چراکه به زیبایی شعر و زنانگی را تلفیق کرد و آثاری به یادگار گذاشت که پیش‌تر بر زبان هیچ شاعری جاری نشده بود. او هم توانست نظر منتقدان و صاحب‌نظران شعر و ادب را جلب کرده و هم به قلب مردم نفوذ کند؛ تا جایی که برخی از ابیات فروغ همپای ضرب‌المثل‌ها زمزمه مردم کوچه و بازار شد.
زندگی از ابتدا با او سر سازگاری نداشت. در ۱۶سالگی با پرویز شاپور، نویسنده و طنزپرداز نامدار ازدواج کرد. شاپور از بستگان مادری «فروغ» بود، اما زندگی مشترک آن‌ها تنها چهار سال طول کشید. از آن‌ها پسری به نام «کامیار» به یادگار ماند که سال ۱۳۹۷ درگذشت. «فروغ» نامه‌هایی عاشقانه پیش از ازدواج با پرویز شاپور برای همسر آینده‌اش نوشت. قلم آهنگین و پر احساس او از همان دوران نوجوانی، نوید تولد ستاره‌ای درخشان را می‌داد. پسرش با همراهی عمران صلاحی، نویسنده و طنزپرداز، سال‌ها بعد نامه‌های مادرِ شاعر به پدرِ نویسنده را در کتابی با نام «اولین تپش‌های عاشقانه قلبم» منتشر کرد.
عاشقانه‌های «فروغ» و «گلستان» بعد از گذشت بیش از نیم‌قرن همچنان برای بسیاری از علاقه‌مندانش جذاب است. چند سال پیش نامه‌هایی از فروغ منتشر شد که به این موضوع اشاره داشت.

مرثیه‌های دردآلود

تقریباً تمامی شاعران هم‌دوره‌اش؛ چه سنت‌گرا و چه نوگرا تحسینش می‌کردند. وقتی در جوانی، ناگهان پر کشید، بسیاری از همان بزرگان در سوگش، مرثیه‌ها سرودند؛ از احمد شاملو تا مهدی اخوان ثالث. شاملو در شعری به نام «مرثیه» سرود: «به جستجوی تو بر درگاه کوه می‌گریم، در آستانه دریا و علف، به جستجوی تو در معبر بادها می‌گریم، در چارراه فصول، در چارچوب شکسته پنجره‌ای که آسمان ابر آلوده را قابی کهنه می‌گیرد…»
اخوان هم به یاد او سرایشی غم‌انگیز داشت: «چه دردآلود و وحشتناک، نمی‌گردد زبانم که بگویم ماجرا چون بود، دریغا درد، هنوز از مرگ نیما من دلم خون بود… چه بود؟ این تیر بی‌رحم از کجا آمد؟ که غمگین باغِ بی‌آواز ما را باز درین محرومی و عریانی پاییز، بدین‌سان ناگهان خاموش و خالی کرد… از آن تنها و تنها قمریِ محزون و خوشخوان نیز؟»

 روز برفی

احمدرضا احمدی، شاعر و نقاش مشهور معتقد بود فروغ در شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» ساعت و روزِ برفیِ مرگش را پیش‌بینی کرده؛ ساعت چهار و نیم بعدازظهر ۲۴بهمن. دو، سه سال پیش از مرگش، خودکشی کرد، اما خدمتکارش نجاتش داد. ۲۴بهمن در حال رانندگی با جیپِ ابراهیم گلستان بود، اتومبیل مهدکودک جلویش درآمد، خواست تصادف نکند، اما از جاده منحرف شد و قلبش از تپش ایستاد.
روزنامه «اطلاعات» فردای روز حادثه، درباره تصادف مرگ‌باری که ایران را در شوک فرو برد، چنین نوشت: «حادثه ساعت ۴ و نیم بعدازظهر دیروز [دوشنبه ۲۴بهمن ۱۳۴۵] در خیابان لقمان‌الدوله ادهم دروس چهارراه مرودشت روی داد. فروغ که رانندگی استیشن شماره ۱۴۱۳ ط ۲۴ را به عهده داشت و به‌اتفاق رحمان اسدی از دروس رهسپار تهران بود با استیشن شماره ۱۴۲۸ ط ۱۹ متعلق به یک مدرسه خصوصی به رانندگی غلامحسین کامیابی تصادف کرد. شدت تصادف به حدی بود که درِ طرف راننده استیشن فروغ باز شد و فروغ که سرش به‌شدت به شیشه جلوی استیشن برخورد کرده بود پس از باز شدن در به گوشه خیابان افتاد و سرش به جدول جوی آب خیابان برخورد کرد و بی‌هوش شد. در این حادثه تنها فروغ مجروح شد که فوراً به بیمارستان رضا پهلوی تجریش [شهدای تجریش کنونی] منتقل شد، ولی پیش از رسیدن به بیمارستان جان سپرد. اتومبیل فروغ پس از برخورد با استیشن مدرسه به علت بیرون افتادن راننده‌اش از خیابان منحرف گردید و وارد پیاده‌رو شد و به ساختمان شماره ۲۲ برخورد کرد و متوقف گردید. جسد فروغ فرخ‌زاد برای تعیین علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد. حسین راننده اتومبیل دیگر نیز به دادسرای تهران تسلیم گردید».
«فروغ» در ۳۲سالگی پرواز کرد؛ شاید به شهر شعرها و شورها.

 

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet

Print Friendly, PDF & Email
دکمه بازگشت به بالا