سر بریده و رسانهها
– بیتردید ازدواج کودکان ریشه بسیاری از مشکلات است. ازدواج بدون آشنایی قبلی، ازدواج با صورتکهایی که از خود میسازیم، هم ناپسند است.
– خشونت علیه زنان که عقاید سنتی آن را جدی نمیگیرند و گاه تبلیغ هم میکنند، خشونت علیه مردان که کسی از آن اطلاع درستی ندارد، هم مذموم است.
– این هم صحیح است که خشونت تنها قتل و خشونت فیزیکی نیست؛ هزاران مرد و بسیار بیشتر از آنها هزاران زن همین حالا گرفتار تحمل انواع مختلف خشونت خانگی هستند. هزاران زن در خانهها محبوساند و تعداد زیادی هم مرد بهواسطه مهریه در خانه یا در زندان محبوساند.
– این هم صحیح است که روزآمدنشدن معیارهای اخلاقی و تزیین معیارهای کلنگی و کهنه اخلاقی به تمدید و تعمیق هرچه بیشتر این رفتارها میانجامد.
– اما نکته دیگری که در این یادداشت بنا دارم به آن اشاره کنم، این است که حصارهای رسانههای عمومی در سالهای اخیر بهشدت تخریب شده است. از آن زمان که تنها یک یا چند رسانه اختصاصی و حرفهای وجود داشت، سالها گذشته است. الان به کمک فضای مجازی هر فرد صرفا با یک دستگاه موبایل تنها یک مخاطب نیست، حتی اگر سایت، کانال یا صفحه پربینندهای هم نداشته باشد، خود یک رسانه پرنفوذ است. با این تفاصیل باید پرسید انعکاس اینهمه تصاویر پرشمار با دور تند در فضای مجازی ما چیست؟ آیا حتی اگر سر بریده را هاشور بزنند، از تأثیر منفی اینهمه تصاویر و تفاسیر خشونت کاسته میشود؟ آیا تصویر قاتل با همسر سربریدهاش یادآور سرهای بریده و قاتلان داعشی آنها نیست؟ آیا قبل از نمایش پیشرفتهای داعش در فناوری بریدن سر در رسانههای عمومی جهان کسی باور میکرد هرکس بتواند در چند دقیقه سری ببرد؟ آیا چاقوی سجاد، پیراهن مشکی و لبهای خندانش یادآور تصاویر داعشیان نیست؟ آیا حداقل بخشی از این رفتار آموخته نشده؟ راستی همه کسانی که تحت اصابت تیرهای روشنگری همراه با تصاویر و تفاسیر خشونت با دور تند قرار میگیرند، در پستوی اذهانشان که خانه انواع مختلف شخصیتهاست، از این تصاویر برداشتهای یکسان و روشنگرانه دارند؟ آیا امکان الگوسازی نیست؟ آیا با تکرار و تکرار، شر و خشونت هرچه مبتذلتر و روزمرهتر و رایجتر نمیشود؟ آیا بیهوده است که تمام متولیان ابزارهای مجازی تصویر و توصیف خشونت را محدود میکنند؟
- از مردم عادی هم که بگذریم، گویا پدیده سیاستمدار انتخاباتی دارد به جامعهشناس حوادثی و خبرنگار عبوری و بسیاری پدیدههای دیگر گسترش مییابد، بدون آنکه این پدیدههای نوظهور را بشناسیم و برای برخورد با هرکدام از آنها آمادگی داشته باشیم. سیاستمدارانی که بعد از ساعت انتخابات مانند سیندرلا ناپدید میشوند، اعمال سیاست را تنها در ید قدرت میدانند و برای هدایت جامعه هیچ تلاشی نمیکنند. جامعهشناسانی که تنها با سر بریده به تحرک درمیآیند و تحلیل ارائه میدهند، تنها با مثالها استدلال میکنند نه مطالعات جامعهشناسانه پیش از واقعه، و مردمی که در نقش خبرنگاران غیرحرفهای بدون کمترین توجه به فرهنگ خبرنگاری حداقلیای که کسی در فکر تدقیق و آموزش آن نیست؛ اما بدترین کار در مقابله با این رفتارها ممنوعیت و برخورد انتظامی است. کسی نمیتواند بهجای فرهنگ، رسانه را مقصر بداند؛ بهویژه آنکه مسئولیت اصلاح فرهنگی هم برعهده خود او بوده باشد و بهویژه اینکه بزرگترین و پرمخاطبترین رسانههای کشور هم آکنده است از نگاهی سطحی و الگوی مناسبی برای رفتار رسانهای مردمی در کنار فعالیت رسانهای رسمی ارائه نمیدهند.
شرق؛ بابک زمانی
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet