ضرورت باز شدن فضای گفتمان
آمار و ارقام بانک مرکزی و مرکز آمار ایران حاکی از آن است که تورم منجر به ایجاد شکاف طبقاتی در بین مردم شده است.
ستاره صبح: دهکهای پایین درآمدی مانند روستاییان، قشر طبقه کارگر، فرهنگیان، بازنشستگان و … به دلیل داشتن درآمد ثابت درصد تورم بیشتری را نسبت به دهکهای برخوردار جامعه تحمل میکنند. فاصله طبقاتی اقتصادی منجر به ایجاد شکاف در بین طبقات اجتماعی شده و پیامدهای منفی همچون افزایش میل به مهاجرت، نزاع، درگیری، آسیبهای خانوادگی را در پی دارد. در این ارتباط حسین راغفر، عضو هیئتعلمی دانشگاه الزهرا و اقتصاددان گفت: موج جدید مهاجرت در ایران حکایت از نوعی بستگی و انسداد در فضای گفتمانی کشور دارد. اعتراض به اشکال فساد ممکن است پرهزینه باشد، اعتراضی که فقط به حاکمیت و دولت نیست، بلکه به تأثیر منفی فساد بر منافع و آینده زندگی شخص معترض است. در ادامه گزیدهای از دیدگاههای اقتصادی و اجتماعی وی را به نقل از آفتاب نیوز میخوانید.
توزیع نابرابر فرصتهای اقتصادی
بعد از جنگ تحمیلی، فرصتهای اقتصادی به شکل نابرابر برای گروههایی خاص ایجاد شد و این قطعاً درنتیجه سیاستهای اقتصادی موسوم به سیاستهای تعدیل ساختاری بود. این وضعیت به ریشههای نئولیبرالیسم امروزی حاکم بر اقتصاد کشور شکل بخشید.نکته مهم در این میان این است که فرصتهای بزرگی را به صورت خصوصیسازیها و همچنین دسترسی به منابع و اعتبارات بانکی برای گروههای خاصی از افراد فراهم کردند. برای دوستان و اقوام نیز فرصتهای انحصاری و شبهانحصاری ایجاد شد. دسترسی به اعتبارات بانکی ارزانقیمت یا تسهیلات ارزی، اصلیترین عوامل این توزیع نابرابر فرصتها شد. به تدریج و با گذر زمان، به واسطه برخی سیاستها، این روند تخصیص فرصتها افزایش یافت.
رشد فساد قانونی در جامعه
از عوامل شتاب بخشی به نابرابریها، واگذاریهایی بود که صورت گرفت که بنا بر آن، معادن و منابعی که متعلق به نسلهای کنونی و آینده است، به دوستان و آشنایان واگذار شد. این واگذاریها علاوه بر اینکه طبقهای جدید را پدید آورد که صلاحیت علمی برای استفاده از این منابع نداشتهاند، به اخلاق بسیاری از این افراد نیز آسیب زد و فساد در جامعه به شکل بیسابقهای رشد کرد؛ فسادی که عمدتاً قانونی است.
مافیای دارو
حضور برخی نهادها در صنعت دارو جامعه را با مشکلات بیسابقهای روبهرو کرده است. دارو از کالاهایی است که تولید و واردات آن و اینکه از چه مسیری عبور میکند، کاملاً قابل رصد و پیگیری است. پرسش اینجاست در شرایطی که مردم با مصیبت بیماری واگیردار کرونا مواجه هستند، چرا باید اقلام دارویی سر از بازار سیاه و ناصرخسرو دربیاورند که خارج از سیستم توزیع است؟ و همانطور در مورد قیمت دارو؛ چرا کالایی که در داخل به قیمت ۵۰۰ هزار تومان تولیدشده و مسیر توزیعش کاملاً شناختهشده است، باید به قیمت ۲۵ میلیون تومان فروخته شود؟ درواقع از مصیبت مردم در فرایند مافیای دارو، درآمدهای بزرگی به دست میآورند. کسی به این پرسش اساسی پاسخ نداد و به رنج و درد مردم توجهی نکرد. این اخلال در نظام اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه است.
سلاطین سیمان
در همین دوره انتقال دولت دوازدهم به سیزدهم، دوره برزخیای که همه چیز رهاشده و همه توجهات معطوف به اختلافات سیاسی در جامعه است، ۱۵ نفر کل سیمان کشور را میخرند و ظرف یک هفته قیمت را پنج برابر میکنند. این مصداق بارز اخلال در نظام اقتصادی کشور است، اما شاهد واکنشی از سوی دستگاههای مربوطه نیستیم.
فعالیت گسترده نامولد در بانکها
تأمین مالی بیشتر فعالیتهای گسترده نامولد در اقتصاد کشور مثل خریدوفروش سکه، ارز، زمین و رانتهای بزرگ توسط بانکها صورت میگیرد. همه ازجمله بانک مرکزی میدانند که بانکها با هماهنگی کامل، منابعی را که در کشور برای فعالیتهای نامولد و ضد تولید تجهیز شدهاند، مثل سپردههای مردم، وارد خریدوفروش سکه و ارز میکنند. این منابع عمدتاً از سپردههای خرد مردم در بانکها تأمین میشود و برای فعالیتهای نامولد استفاده میشود؛ بنابراین متهم دیگر، نظام بانکی است که با تخصیص غلط این منابع، عملاً فرصتهای تولید صنعتی را که میتواند در کشور مولد اشتغال و ارزش افزوده باشد، از نظام اقتصادی سلب میکند.
تبعات اجتماعی اقتصاد نابرابر
تا نابرابریهای گسترده در جامعه کم نشود، ناامنی ناشی از آن همه سطوح جامعه را دربر خواهد گرفت. آنهایی که خود را برنده این نظام اقتصادی میدانند، نباید اشتباه کنند؛ چنین نظام اقتصادیای برنده ندارد. همه در آن بازنده هستند. مثال این ناامنی که درنتیجه نابودشده فرصتها و امید در دل جوانان جامعه است، کلیپهایی است که در فضای مجازی منتشر میشود. مثلاً میبینیم مردم راننده مازراتی را در خیابان تحقیر میکنند و مورد هجمه قرار میدهند. او که برای دفاع از خود مسلح است، تیراندازی میکند و بعد مهاجمان به او حمله میکنند و رویدادی خونین رخ میدهد. همانطور دهها مورد دیگر از حمله به خودروهای لوکس را شاهد هستیم. معنایش این است که نابرابریهای بزرگ، رشکی بزرگ در جامعه پدید آوردهاند. قربانیان که جمعیتی از جامعه را تشکیل میدهند، نسبت به برندگان این نظام اقتصادی رشک میبرند و به همین دلیل امنیت آنها را هدف گرفتهاند.
راهکار
در شرایط کنونی، اصلیترین مسئولیت متوجه دولت است و باید فضا را باز کند، برخلاف تصور خیلیها که میگویند اگر فضا باز شود ممکن است کنترلهای حاکمیتی تضعیف شود. من تجربه سالهای ۷۶ تا ۸۰ را کاملاً موفق میدانم؛ از این جهت که فضای سیاسی کشور باز و این امکان فراهم شد که گروههای مختلف دیدگاههایشان را در رسانههای رسمی کشور منعکس کردند. … در چنین فضایی میبینیم بخش درخور توجهی از کسانی که این مباحث را مطرح میکردند، به ظرایف سخنی که میگفتند و تأثیرات اجتماعی آن کاملاً توجه داشتند و حتی خطوط قرمز را رعایت میکردند. اما با بستهشان این فضا، عملاً فضای دیگری گشوده میشود که حتی در اختیار حاکمیت نیست و افراد برای شنیدن وجوه یا خبرهایی که در رسانههای رسمی منعکس نمیشود، به فضاهای غیررسمی مراجعه میکنند. این خودبهخود نوعی رسمیت بخشیدن به فضاهای خارجی است که به نظرم خیلی هم اتفاقی نیست و ازقضا جریانهایی میکوشند چنین بیاعتمادیای را نسبت به فضای گفتمانی در داخل کشور فراهم کنند تا همواره نوعی بیاعتمادی بین مردم و حاکمیت وجود داشته باشد. در شش سال نخست دولتهای نهم و دهم شاهد عزم حاکمیت برای بستن فضای سیاسی بودیم؛ به نحوی که در همین مدت بیشترین تعداد رسانههای رسمی در کشور توقیف میشوند و فضای بسیار بستهای را به وجود میآورند. احزاب سیاسی غیرهمسو را عملاً کنار گذاشتند یا منحل کردند و سپس تعداد زیادی از اعضای هیئتعلمی دانشگاهها را به جرم مطرح کردن دیدگاههای متفاوت از دانشگاهها اخراج یا به اجبار بازنشسته کردند. این اوضاع پیامهایی جدی به صاحبان اندیشه داد و از اینجاست که ما شاهد نوعی مهاجرت گسترده از کشور هستیم. طبیعی است که در این مهاجرتها بسیاری از این افراد حتی قربانی میشوند. بسیاری از آنها نیز ممکن است در دام فضاهایی بیفتند که به خواست خودشان نبوده است.
جامعه نمیتواند در تکصدایی به حیاتش ادامه دهد
هیچ جامعهای نمیتواند در تکصدایی به حیاتش ادامه بدهد. در همه جوامع بشری، همواره گفتمان مقاومت در مقابل گفتمان غالب شکل میگیرد، حتی جوامع نسبتاً باز. این ویژگی یکی از مواهب خدا است که آدمها به اشکال مختلف میاندیشند. باید به این تفاوتها رسمیت بخشید و نمیشود آنها را حذف کرد. به همین دلیل به نظرم ممکن است که یک جامعه برای دورهای کوتاه دچار انسداد شود، اما همیشگی نیست. تصور میکنم برای اینکه جامعه ما امروز بتواند از همه ظرفیتهای خود به بهترین وجه استفاده کند باید فرصتهای اعتراض قانونی در جامعه فراهم شود که نخستین نتیجه آن شکلگیری حس تعلقخاطر و وفاداری به جامعه و ارزشهای آن است. موج جدید مهاجرت در ایران حکایت از نوعی بستگی و انسداد در فضای گفتمانی کشور دارد. اعتراض به اشکال فساد ممکن است بسیار پرهزینه باشد، اعتراضی که فقط به حاکمیت و دولت نیست، بلکه به تأثیر منفی فساد بر منافع و آینده زندگی شخص معترض است؛ بنابراین افراد حتی از جنبههای صنفی زندگی خود بهنوعی اعتراض میکنند. اما اعتراضهای صنفی مردم شنیده نمیشود.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet