فرهنگی

شنبه سرکوب و بی شرمی در رودسر

۲۱ اسفند روزی است که از اذهان معلمان کشور و حتی مردم ایران پاک نخواهد شد.روزی که عمله ی استبداد، جنبش فهیم فرهنگی را با حرکت سقیم سرهنگی پاسخ داد و برای سرکوب معلم، یگان ویژه را بسیج کرد و لشکری از هتاکان و فحاشان ردای شومی پوشیده را،برای یورش به درویشان بی قبای تعلیم و تربیت به خیابان های شهر گسیل کرد و دو نهاد دادگستری و آموزش و پرورش را تعطیل کرد و چهره شهر را مخدوش و‌ سفیران تعلیم و تربیت را مضروب و دفتر دانش را مصلوب و هر شهروند حاضر را سرکوب کرد….

تا قدرت عریان خشونت غیر قانونی را نه علیه خشونت طلبان بلکه علیه کسانی به کار گیرد که گناهشان دعوت از قانون شکنان بر مصطبه نشسته به قانون بود و لاغیر و چه سرنوشت غم انگیزی برای قومی رقم خورده که شهروندانش نه به اتهام عبور از قانون که به اتهام دعوت به بازگشت به قانون به میز محاکمه کشیده می شوند و وقتی قرار است همراهانی در حمایت از داعی، پا به صحنه گذارند،با ردای دنائت و جامه ی شناعت، قامت ناساز رذالت را به سوزن خباثت می دوزند و به مِقراض خیانت می ‌بُرند و حق را باطل جلوه می دهند و از شهروند توقع رعیت بودن دارند و از رعیت جز اطاعت نجویند و در مُلک داری مُنقاد را عزیز و نَقاد را در حَضیض می نشانند.

در یورش تلخ شنبه سرکوب به معلمان، ائتلافی پنج‌ گانه چنان در هم تنیده شده بود تا دنیا بداند که در این مُلک فرادستان نه هراسی از مُختلسان دارند و نه هجومی بر مُرتشیان می بَرند.مظلوم در چنگال آنها لقمه ای است برای بلعیدن و دستان فرادستان قدرت، بهترین فرصت است برای بوسیدن تا نردبان قدرت از سقوط آداب معرفت، ارتفاع گیرد و معاش ثروث از سقوط اخلاق خدمت،ارتقا یابد و فضلیت به مُحاق نشیند تا رذیلت در معیت اختناق در آید و از این قِبَل بساط عیش حضرات فراهم آید.شنبه سرکوب در رودسر روزی است که دستگاه قضا به غَزای معلمان رفت و نیروی انتظامی و لباس شخصی ها چنگ در صورت معلم افکندند و سنگ در حیثیت دانش آویختند.
رئیس آموزش و پرورش شهر نشان داد نه تنها غیرتی بر معلمان میزبان و میهمان نمی ورزد و درب خانه آنها را به روی آنها می بندد و با سکوت در برابر ضرب و شتم و هجوم بی امان به آنها، به این حجم از بی عملی و بی ثمری، بسنده نمی کند و به جای عذر خواهی از ساحت محترم معلمان آسیب دیده و مجروح،شمشیر را از رو می کشد و نمک بر زخم آنها می پاشد و جانب حریم حرمت آنها را نگاه نمی دارد و ادای دین خود را نه به فرهنگیان مظلوم حق خواه، بل به سرهنگیانی روا می دارد که دست تطاول و ستم خویش را به سوی معلمان آگاه دراز کرده اند.او با چنین بی تدبیری آمیخته با بی شرمی، ننگی برای خویش به یادگار نهاد که با آب زمزم هم پاک شدنی نیست.اما دادستان شهر نشان داد به عنوان مدعی العموم قرار نیست داد بی پناهان را بستاند بلکه با تمام قوا برای هجوم به معلمان در کنار خشونت طلبان می ایستد و برای محاکمه یک معلم دادگستری را به تعطیلی می کشد و قبای وکیل را می گیرد و در میدان دادگستری عربده تهدید سر می دهد و عمالش حتی بر مادری سالخورده که تنها گناهش حضور در محل دادگستری برای حمایت از فرزند معلمش هست،رحم نمی آورند و او را به سمت سنگفرش خیابان پرتاب می کنند که اگر نبود یکی از نزدیکانش، معلوم نبود سرنوشت او با آن کهولت و بیماری و آن هجوم وحشیانه به کجا کشیده می شد.
اگر اراده ای برای رویت دوربین های دادگستری و نمایش آن در منظر عموم مردم باشد، پس از آن شنبه سرکوب دیگر نه دادستان این شهر از فردایش حق تکیه زدن بر چنان جایگاه خطیری را داشت و نه رییس او و نه‌ فرمانده نیروی انتظامی این شهر و از همه مهم تر فرماندار شهر که دستور داد تا در محاکمه یک معلم همه ی تمهیدات برای به وجود آمدن حکومت نظامی در شهر مهیا شود.اکنون پرسش مهم اینجاست که چه کسانی در ۲۱ اسفند تشویش اذهان کردند و تبلیغ علیه نظام؟!!!

آنانی که نگذاشتند عده ای معلم در همراهی نجیبانه و آرام با معلمی دیگر، طبق اصل ۲۷ قانون اساسی و بنابر توصیه همان مسئولان دادگستری و امنیتی که آموزش و پرورش را برای حضور خود برگزینید و بر عهد خود وفا نکردند یا معلمانی که تنها آمدند در خانه خود حضوری آرام داشته‌ باشند،اما سرکوب شدند؟ به راستی داوری مردم در این میانه به کدام سو است؟ آیا فهم این موضوع اینقدر پیچیده است؟ چهره شهر را کدام یک از این دو طرف به سیاهی کشانیده است؟ اگر عقلانیتی در زعمای امور باشد،در خواهند یافت این پرسش ها از آن دست پرسش هایی است که در درونش پاسخ درست زمامداری معقول معلمانه و هادیانه را عرضه کرده است.اگر اراده ای برای دفع چنین سمومی بر طَرف بوستان سیاست و مُلک داری نباشد،وقایع تلخ و پیش بینی ناپذیری جامعه ی ایران را در گرداب های تند خواهد برد.معلمان به زبانی لطیف و نظیف سخن می گویند.گوش هایی که آن را نشنوند، راه را برای طغیان می‌ گشاید.

عزیز قاسم زاده/ کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران
۲۸ اسفند ۱۴۰۰

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet

 

Print Friendly, PDF & Email
دکمه بازگشت به بالا