زنگ خطر فرسایشی شدن روند برجام به صدا درآمد
جمعی از نمایندگان مجلس” ولایی” در نامهای خطاب به «آیت الله هیئت مرگ»ابراهیم رئیسی، خواستار اخذ تضمینهای محکمتر از طرف مقابل در مذاکرات وین شدند. به گفته نماینده همدان تاکنون بیش از ۱۹۰ نفر از نمایندگان نامه به او را امضا کرده اند…..
این در حالی است که رژیم جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده یکدیگر را به بنبست کشاندن مذاکرات احیای برجام متهم می کنند. وزیر امورخارجه رژیم ولایت فقیه ”زیادهخواهی آمریکا ” را دلیل ”مکث در مذاکرات هستهای : می داند.
از سوی دیگر سخنگوی وزارت خارجه آمریکا رژیم ایران را مسئول ادامه بنبست در مذاکرات وین دانسته و می گوید: ” تهران مانع دستیابی به توافق بر سر احیای برجام شده است.”
این مقام آمریکایی افزود که برنامه هستهای رژیم ایران به نقطهای رسیده که مدت زمان گریز هستهای آن تنها «به چند هفته» کاهش پیدا کرده که این امر میتواند یک توافق جدید را بیاثر کند.
پرایس در ادامه با بیان اینکه رژیم ایران در مذاکرات وین درخواستهای غیرمرتبطی ارائه داده است، گفت: همه شرکتکنندگان در مذاکرات برجام به خوبی میدانند کدام طرف پیشنهاد های سازنده ارائه کرده است و کدام طرف، خواستههای غیرمرتبط با برجام داشته و ما چگونه به این وضعیت کنونی رسیدهایم.
به گزارش روزنامه اعتماد، “فراز و فرودهای روند مذاکرات و بیم و امیدها و سرد و گرم شدنهای متناوبِ ناشی از آن، بخشی از جامعه را نسبت به امضای توافق بیحس و بیتفاوت کرده است. بر خلاف نظر پارهای از محافل رسانهای و رسمی، این بیتفاوتی به معنای پذیرش ادعای عدم پیوند وضعیت اقتصادی کشور با امضای برجام نیست، بلکه به معنای نومیدی از بهبود وضعیت جامعه است.”
متأسفانه مردم کشور ما سال ۱۴۰۱ و قرن پانزدهم هجری خورشیدی را در شرایطی آغاز کرده است که هیچ چشمانداز امیدبخشی برای بهبود وضعیت معیشتی آنان و رفع بحرانهای سیاسی، اقتصادی، و زیستمحیطی وجود ندارد و به احتمال زیاد اوضاع بدتر هم خواهد شد. وضعیت کلی کشور چنان بحرانی و ناتوانی جمهوری اسلامی ایران در حل کردن بحرانهای اقتصادی-اجتماعی به حدی آشکار است که خامنهای هم روز یکشنبه ۲۹ اسفند در پیام سال نو خود به این نکته اشاره کرده است.این در حالی است که تجربهٔ کشور ما و تجربهٔ جهانی بهوضوح نشان میدهد که برنامههای اقتصادی سرمایهداری نولیبرالی در تضاد با آزادی و دموکراسی و عدالت اجتماعی است و فقط در خدمت تأمین منافع لایههای بالایی بورژوازی است. بر اثر اجرای این برنامهها و استثمار شدید نیروی کار، اقتصاد ملی از درون خالی میشود، فساد مالی و نابرابریهای اجتماعی بهشدت افزایش مییابد، و محیط زیست بهشدت نابود میشود، که همهٔ اینها در نهایت وضعیت اقتصادی-اجتماعی اکثریت مردم را وخیمتر از پیش و با بحران روبهرو میکند. و این، دقیقاً همان وضعیت بحرانی سیاسی-اقتصادی-اجتماعی است که امروزه در کشور ما وجود دارد، به علاوۀ اینکه دیکتاتوری واپسگرای خشنی بر اساس دیدگاه “اسلام سیاسی” بر کشور حاکم است.در شرایط مشخص موجود، دو تضاد داخلی و خارجی، نحوهٔ برخورد به آنها، و همچنین پیامدهای کنش و واکنشهای بین این دو تضاد را باید همزمان در نظر گرفت. همواره این خطر وجود دارد که به مقولههایی مانند ضرورت مبارزه برای آزادیخواهی و تغییرهای دموکراتیک و عدالت جویی، یا ضرورت مبارزه با امپریالیسم برای دفاع از حق حاکمیت ملی، کمتر یا زیادتر از حد لازم بها داده شود.
پیامدهای هر کدام از این ارزیابیهای نامتوازن و اشتباهآمیز در مرحلههای متفاوت مبارزه با دیکتاتوری حاکم میتواند به جانب تحمل- یا حتی بهشکلی دفاع از- دیکتاتوری و غلتیدن در سراشیب مطلق کردن “آزادی و دموکراسی” متصل به “بازار آزاد” تا حد پذیرفتن سیاستهای سلطه طلبانه امپریالیسم و دستاندازی از خارج به کشور و حتی همکاری دانسته یا ندانسته با امپریالیسم و سلطهگری آن منجر شود. با وخیمتر و خطرناکتر شدن اوضاع سیاسی و اقتصادی جهان و بهویژه آغاز “جنگ سرد جدید” آمریکا و بریتانیا در پهنۀ جهانی، ضروری است که جنبش چپ ایران به تضاد اصلی تحوّل اجتماعی بین منافع اکثریت مردم و منافع حکومت ارتجاعی در داخل کشور و اهمیت مبارزه با دیکتاتوری توجه ویژهای داشته باشد و متحدانه و هوشمندانه برای حفظ منافع ملی در برابر ارتجاع داخلی و سلطهگران خارجی عمل کند.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet