فرسودگی جسمی و روحیِ کارگران
کار کردن برای رسیدنِ به چیزی کمتر از هیچ؛ این وضعیتِ امروز کارگران ماست. کارگرانی که بهترین سالهای عمر خود را کار میکنند بدون آنکه زندگی کنند و در این مسیر درگیرِ انواع بیماریهای جسمی و روحی میشوند، اما نه فرصتی برای درمانِ دردهای خود دارند و نه احتمالا انگیزهای.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کار کردن برای رسیدنِ به چیزی کمتر از هیچ؛ این وضعیتِ امروز کارگران ماست. کارگرانی که بهترین سالهای عمر خود را کار میکنند بدون آنکه زندگی کنند و در این مسیر درگیرِ انواع بیماریهای جسمی و روحی میشوند، اما نه فرصتی برای درمانِ دردهای خود دارند و نه احتمالا انگیزهای. اگرچه آمار دقیقی از میزانِ شیوع اختلالات روانی در بین کارگران نداریم اما اگر به موقعیتِ کارگران در بازار کار نگاه کنیم متوجه میشویم که آنها نباید چندان حال خوشی داشته باشند!
بیش از نیمی از کارگران در ایران حداقلبگیر هستند و حداقل حقوق آنها – حتی با وجود افزایشِ ۵۷درصدی مزد – فاصلهی بسیاری با خط فقر و نرخ سبد معیشت دارد. پس اگر کارگری بخواهد از پس هزینههای زندگی خود بربیاید باید بیش از ۸ ساعت در روز کار کند. این یعنی کارگرانِ بسیاری باید تمام روز خود را کار کنند تا بتوانند نیازهای اساسی زندگی خود را – آن هم به شکل حداقلی – تامین کنند. کارگری که بیش از ده ساعت در روز کار میکند و فرصتی برای زندگی کردن ندارد چطور میتواند به لحاظ روحی آرامش داشته باشد؟!
نود و پنج درصد از کارگران قراداد موقت هستند؛ یعنی اگر برای رسیدنِ به حداقل حقوق قانونیِ خود اعتراض کنند بلافاصله اخراج میشوند. پس اگر کارگری نیاز به کار دارد، باید تمام شرایطی که کارفرما برای او تعیین کرده را قبول کند. او نمیتواند بابت دستمزدِ پایین خود، عدم پرداختِ حق بیمه، کار کردن در محیطی آلوده و نامطمئن، اضافهکارهای اجباری، رد شدنِ عنوانهای شغلیِ نامرتبط و… اعتراضی داشته باشد چون به راحتی اخراج میشود و هیچ کس، حتی مراجعِ قانونی هم نمیتوانند از او در مقابل کارفرما دفاع کنند. واقعیت یک چیز است: قرادادهای موقت قدرتِ کارفرمایان را به قدری افزایش داده است که حکم کارفرما بر حکمی، حتی حکم قانون، اولویت دارد. در چنین شرایطی کارگران چطور میتوانند به لحاظ روحی آرامش داشته باشد؟!
افزایشِ حضورِ پیمانکاران در بازار کار ایران، موقعیتِ کارگران را بیش از پیش تضعیف کرده است. کارگرانی را تصور کنید که نه تنها قراداد موقت هستند بلکه زیر نظر پیمانکاران کار میکنند و از هیچ کدام از مزایای کارگران قرارداد مستقیم برخوردار نیستند. آنها کار یکسان میکنند اما نه مزد یکسانی دریافت میکنند و نه از مزایای رفاهیِ یکسانی برخوردارند. چنین موقعیتی به استناد صحبتهای همین کارگران، آسیب بسیاری به لحاظ روحی به آنها وارد کرده است. ناصر آغاجری (فعال مستقل کارگری) پیشتر در مورد کارگران پیمانکاری نفت و گاز عسلویه گفته بود این کارگران به دلیل موقعیتِ بد شغلیِ خود و حضور طولانی مدت در محل کار و نداشتن فرصت برای سپری کردنِ زمان با خانواده، معمولا دچار افسردگی میشوند.
با اشاره به این وضعیتِ کارگران در آستانهی روز کارگر از محمد چکشیان (معاون امور فرهنگی و اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) پرسیدیم که برنامه و راهکار آنها برای حل بحرانِ روانی و اجتماعی کارگران چیست؟ هدف ما از طرح این سوال شاید بیش از آنکه شنیدن در مورد برنامهها بوده باشد، سنجیدنِ پاسخ آنها بود تا ببینیم تا چه اندازه قائل به این هستند که برای حل چنین بحرانی باید ریشهی مشکلات را هدف بگیرند…
معاونت امور فرهنگی و اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی بر نگاه همه جانبه برای حل مسئلهی سلامت روانِ کارگران تاکید داشت اما این نگاه همه جانبه باید پیش از هر چیز دست روی عوامل ایجادکنندهی چنین بحرانی بگذارد. تحت پوشش قرار دادنِ یک میلیون یا سه میلیون کارگر و اجرای برنامهی سلامت روان بر روی آنها تا زمانی که عوامل ایجاد کنندهی چنین بحرانی به قوت خود پابرجا هستند، نمیتواند اقدامی موثر باشد.
گزارش: زهرا معرفت
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet