روایت هولناک از گرسنگان در قلب تهران
گرسنگی مردم در قلب تهران …؛ برگشتیم به دوران قاجار! هنگامی که کارزار انتخاباتی به راه میافتد وعدههای آب و نان و آبادانی هم از هر گوشه و کناری جوانه میزند و آنچنان ریشه میدواند که هر کسی نداند و نشناسد میگوید چه گلستانی خواهد شد بعد از انتخابات؛ اما گلستان همانا و سراب وعدهها همان.
داستان انتخابات ۱۴۰۰ هم تفاوتی با انتخابات پیشین نداشت و کاندیداها مقابل لنز زوم شده دوربین صدا و سیما جمهوری اسلامی ایران از چنین و چنان کردنها گفتند و در نهایت ابراهیم رئیسی بر صحنه سکان قوه مجریه گمارده شد. حالا تقریبا یکسال میشود که دولت مورد وفاق اصولگرایان در راس امور قرار دارد، اما همه چیز آنطور که باب میل بود پیش نرفت و آن رفاقتهای پشت پرده یکسال پیش این روزها جای خودش را به انتقاد و رقابت داده است که در حقیقت مردم آنان را جناح های حکومتی می نامند.
امروز هزاران سوال بی پاسخ پیش مردم موج می زند و کسانی که به مردم وعده داده و میدهند چگونه میخواهند این خط فقر را بشکنند و به وعدههای خود عمل کنند؟ بیش از یک سوم جمعیت ایران در «فقر مطلق» زندگی میکنند و تعداد افرادی که در فقر مطلق زندگی زندگی کردهاند از ۲۶ میلیون نفر به حدود ۳۰ میلیون نفر رسیده است.
در همین رابطه سعید ارکانزاده، روزنامهنگار در تویئتر خود به روایت از یک ماجرای تلخ پرداخت و نوشت:”با مترو از فاطمی رفتم تا بازار. از سیر بودنم خجالت کشیدم بسکه آدم گرسنه دیدم. انگار توی داستانهای چارلز دیکنز سیر میکنی. از همان فاطمی پیرمردی میگفت برایم غذا بگیر، تا آن بچه که چسبیده به پاهای مسافران مترو گدایی میکرد، تا کنج گلوبندک که زبالهگردی از عابران سیگار میخواست.”
عاملهای واقعی و اساسی وضع موجود در میهن ما سیاست حکومت ارتجاعی و سرمایهسالار و نظام اقتصادی و سیاستهای مالی ناسالم آن هستند که در راس آن علی خامنه ای مقصر اصلی است.مجموعۀ اقتصاد کشور با پدیدۀ تورم رویاروست. بدون درپیش گرفتن راه رشد اقتصادیای سالم در راستای تأمین منافع اکثرقریببهاتفاق مردم ما که زحمتکشاناند، بدون اصلاحات ژرف در دستگاه سیاسی کشور، بدون برنامهریزیهای کارشناسانهٔ درازمدت و کوتاهمدت اقتصادی-اجتماعی، بدون سیاستهای پولی و بودجهبندیهای علمی بهسود اکثریت مردم، بدون گسترش بخش تعاونی و سرمایهگذاری وسیع دولتی و پشتیبانی از تولید کنندگان مستقل کوچک و متوسط داخلی در رشتههای گوناگون صنعت و کشاورزی و خدمات، بدون کنترل واردات و صادرات بهسود تولید داخلی، بدون مهار کردن فساد نهادینه شده در دستگاه حکومتی ایران، نمیتوان گرانی افسارگسیختهٔ کنونی را مهار کرد. تورم فزاینده، گرانی سرسامآور، افزایش سریع هزینه زندگی، بیکاری فراگیر، ادامه مهاجرت روستاییانِ از هستی ساقطشده به شهرها، گسترش حاشیهنشینی در پیرامون شهرها، گسترش فساد، اختلاس، غارت بیسابقه بهوسیلهٔ “تروریستهای اقتصادی”ای که در کنف حمایت هیئتحاکمهاند، افزایش بیرویهٔ واردات کالاهای مصرفی و محصولات کشاورزی و درعینحال کاهش بی وقفه صادرات، و بالاخره تکیه کردن بر درآمد نفت و گاز برای ادامه حیات اقتصادی کشور و تأثیر تحریم های کمرشکن اقتصادی در مقابل آن، نشانههایی بارز از روند تعمیق بحران در جمهوری اسلامیاند.
با همه این تفاصل راه چاره چیست؟ پاسخ به این پرسش را می توان چنین بیان کرد: “بازسازی گسترده اقتصاد ملی با در نظر داشتن اهمیت موضوع “توسعۀ ملی پایدار” فقط از طریق برنامهریزیای مدون و کارشناسانه امکانپذیر خواهد بود، برنامهریزیای که نیازهای ملی بر محور رشد سرمایههای انسانی و حفاظت از محیطزیست را تأمین کند. درنهایت، علاوه بر معضلهای اقتصادی ناشی از تحریمهای اقتصادیمالی کمرشکن، اقتصاد کشور را هم باید ریشهای حل کرد و طریق حل آن قرار دادن نظام اقتصادی کشور بر پایههای سه بخش دولتی، تعاونی، و خصوصی با اولویت دادن به دو بخش نخست است. با چنان ساختار سیاسی و اجتماعی مورد اشاره میتوان تمرکز سرمایههای مالی و تولیدی در دست اقلیتی کوچک را محدود و نظارت کرد. کشور ما به کاربرد برنامهریزیای علمی در کلیه شئون اقتصادی نیازمند است. در کشوری که رژیمی استبدادی و عمیقاً واپسگرا حاکم است و هدف عمدهٔ حرکت ها و سیاست های آن تأمین منافع گروه اندکشمار کلانسرمایهدار تجاری و بوروکراتیک است، نمیتوان سیاستهای اقتصادیاجتماعیای دموکراتیک و ملی با هدف تأمین معیشت زحمتکشان و زندگی شایسته برای آنان فراهم آورد. حل معضلهای عظیم اقتصادیاجتماعی موجود کشور در گرو انجام تغییر و تحولهایی بنیادین در جهت منافع ملی و استقرار دولتی ملی و دموکراتیک در حاکمیت سیاسی کشور است. به باور نیروهای مترقی و علاقه مندان به سرنوشت کشور، الگوی رشد اجتماعیاقتصادی ایران قبل از هر چیز باید منافع زحمتکشان و توسعهٔ ملی متناسب با نیازهای کشور و ملت را در مرکز توجهاش قرار دهد. حل مشکلهای عظیم اقتصادی، مالی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی فقط با مشارکت زحمتکشان، یعنی اکثریت مردم و طبقات و لایه های گوناگون جامعه امکانپذیر است. ”
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet