حاتمبخشی از جیب بازنشستگان
ما صدقه نمیخواهیم، حق خودمان را میخواهیم. این جان کلام کارگران و کارکنان بازنشستهای است که امروز علاوه بر مشکلات معیشتی، برای دریافت حقوق و مزایای خود که ۳۰ سال حق بیمه آن را پرداخت کردهاند، درکف خیابان دست به اعتراض زدهاند!
بدهی دولت به تامین اجتماعی حداقل رقمی در حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان است
جهانصنعت در گزارشی نوشت : در واقع حال و روز معیشتی بازنشستگان و کارگران، امروز معلول و آینهتمامنمای صندوقهای بازنشستگی و نهادهای عمومی بالادستی آنهاست. نهادها و صندوقهایی که مسوول حفظ، نگهداری و سرمایهگذاری روی اموال کارمندان و کارگران خود بودند تا آنها را در روزگار پیری و ناتوانی حمایت کرده و یک زندگی آبرومند را برایشان تضمین کنند، اما نتیجه این همه سرمایه و اموال عمومی در اثر بیتوجهی و سوءاستفادههای کلان به جایی رسیده که صندوقهای کشوری و لشکری عملا ورشکسته شده و آژیر خطر ورشکستگی صندوق تامین اجتماعی نیز به صدا در آمده است.در این رابطه طبق آمارهای رسمی ۱۸ صندوق در آستانه ورشکستگی بوده و ۱۴ صندوق نیز عملا کارایی و توان حمایت از افراد تحت پوشش خود را ندارند؛ موضوعی که از سالها قبل اغلب کارشناسان و حتی مسوولان نسبت به عواقب گسترده و وخیم آن هشدار داده بودند، اما جدی گرفته نشد…
اکنون بدهی دولت به تامین اجتماعی بین رقمی در حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان است، اکنون شاهد هستیم که علاوه بر تحمیل هزینه ماهانه ۴ تا ۵ هزار میلیارد تومانی به تامین اجتماعی از سوی دولت، این سازمان به واسطه گستردگی زیرمجموعههایش به نوعی حیاطخلوت و محلی برای سوءاستفادههای ریز و درشت اقتصادی و جناحی قرار گرفته است.در واقع بررسیها نشان میدهد، وضعیت فعلی سازمان تامین اجتماعی بسیار نگرانکننده بوده و تغییر و تحول تمام شاخصهای کلان آن به سمت بدتر شدن و وخامت اوضاع پیش میرود.
به تعبیری بهتر چند سال اخیر، شاخصهای کلان تامین اجتماعی به گونهای معنادار دچار تغییر و تحول منفی شده و این نشان میدهد که سازمان به سرعت به سمت «عدم تعادل» پیش میرود. این عدم تعادل در منابع و مصارف، صرفنظر از نحوه پرداختهای دولت، یک مسیر معنادار را طی میکند، به طوری که شاخصها به خوبی بیان میکنند که ادامه وضعیت موجود با توجه به واقعیتها که البته شفاف بیان نمیشوند و جایی در گفتوگوهای اجتماعی ندارند، تقریبا غیرممکن است. به همین دلیل است که اکنون به نقطهای نزدیک شدهایم که «یک بحران تمامعیار» با تمام مختصات، نمودار شده است…
مشت نمونه خروار
فارغ از بیتوجهی دولتها در پرداخت بدهی خود به سازمان تامین اجتماعی و تحمیل هزینههای مادی و مدیریتی به این سازمان که امسال هم در بحث پرداخت حقوق و مستمری بازنشستگان به صورت بیسابقهای نمود یافته و برخلاف قانون دولت به صورت یکجانبه میزان افزایش حقوق سایر سطوح را کاهش داده است (که البته همزمان با اعتراضات گسترده با ابطال هیات تطبیق مجلس نیز مواجه شد)، پیگیری تخلفات و سوءاستفادههای ریز و درشت در این سازمان و شرکتهای زیرمجموعه آن شاهد مناسبی برای چرایی رسیدن وضعیت تامین اجتماعی به نقطه کنونی است. به طور مثال شاهد بودیم که از شهریور سال گذشته و ظرف کمتر از ۶ ماه سه مدیر شستا (شرکت سرمایهگذاری تامین اجتماعی ) به عنوان یکی از بزرگترین نهادهای اقتصادی عوض شده است. این نمونه و سایر موارد کلان دیگر که خود نشان از استفاده ابزاری از سازمان تامین اجتماعی و سوءاستفاده از آن است در حالی جریان دارد که در لایههای زیرین نیز موارد متعدد و گاها عجیبی در سازمان رخ میدهد.
برای نمونه و بر اساس اسنادی که به دست «جهان صنعت» رسیده از بهمن ماه که مدیرعامل جدید موسسه فرهنگی هنری آهنگ آتیه که تمامی سهام آن متعلق به سازمان تامین اجتماعی است روی کار آمده، ۳۲۰ جلد از آرشیو قدیمی و منحصربهفرد روزنامه اطلاعات که حدود ۲/۱ میلیارد تومان قیمت داشته به همراه تعدادی دیگر از اقلام و اجناس به قیمت نامعلوم و بدون رعایت تشریفات قانونی در یک روز تعطیل به خریداری ناشناس فروخته شده و اثری از وجوه دریافتی آن در حسابهای مالی موسسه مشاهده نمیشود.
از سوی دیگر در شرایطی که مدیر موسسه عقد قرارداد با کارکنانی را که خود آورده است به تاریخ یک روز قبل از انتصابش به عنوان مدیر موکول کرده و نام خود را نیز بدون رعایت تشریفات قانونی به عنوان مدیر مسوول نشریه موسسه درج کرده است. بودجه مصوب موسسه نیز از ۲۰ میلیارد تومان به ناگهان به صد میلیارد تومان و آن هم صرفا بر اساس پیشبینی قرارداد آگهی صداوسیما افزایش یافته است. …
حال سوال اینجاست که آیا صرف هزینههایی از این دست از اموال بیتالمال، کارگران و بازنشستگان وجاهت شرعی و قانونی داشته و نزدیکان وزیر کار مستعفی که مدعی مبارزه با فساد بود حق چنین اقداماتی را با اموال مردم در سازمان دارند؟
نمایندگان واقعی کارگران در مدیریت سازمان تامین اجتماعی جایی ندارند!
سازمان تامین اجتماعی باید با مدیرانی اداره شود که علاوه بر تجربه کار در این سازمان، دارای فهم مدیریتی در سطوح بالا نیز باشند تا بتوانند سالانه میلیاردها تومان گردش مالی را در آن سازمان هدایت و مدیریت کنند. وقتی بودجه سازمان تامین اجتماعی یکسوم بودجه کل کشور است، به این معنی است که باید مقتدرترین، بادرایتترین و باسوادترین افراد در این مجموعه مدیریت کرده و به کار گمارده شوند. در واقع معتقدم سطح ریاست و مدیریت در سازمان تامین اجتماعی به حدی بالاست که باید افراد از لحاظ نظری و عملی در بالاترین سطوح باشند، زیرا این جایگاه کمتر از جایگاه وزارتخانه و یک وزیر نیست.
سازمانی که بودجه سالانه آن بالای ۴۰۰ هزار میلیارد تومان است اگر با ورشکستگی و بحران مواجه شود از دست هیچکسی برای جلوگیری از پیامدهای آن کاری ساخته نخواهد بود. سازمان تامین اجتماعی امروز علاوه بر میلیونها نفر حقوقی که میدهد به ۴۵ میلیون نفر نیز خدمات بهداشتی و درمانی ارائه میکند. از سوی دیگر ۷۰ بیمارستان، نزدیک ۷۰۰ مرکز بهداشتی و درمانی و نیز هزاران کارمند دارد. چنین سازمان بزرگ و ثروتمندی وقتی با افراد بیتخصص و بیتعهد قرار باشد مدیریت شود، طبیعتا مشکلاتی ایجاد میکند که به کلیت سازمان و خدمات آن به مردم اثر منفی گذاشته و اموال و منابع مردم را هدر میدهد.
یکی از زمینههای فساد و رانتی که به لحاظ ارتباطات در بدنه دولت، مجلس و سایر نهادها ایجاد شده، مربوط به افرادی است که به واسطه سابقه یا ارتباطات به مسوولیتهایی رسیدهاند که امکانات آن به مراتب وسیعتر از مسوولیتی بوده که پیش از آن در دولت، مجلس و یا سایر نهادها برعهده داشته اند.
در واقع آنها در شرکتهای وابسته به دولت یک حیاطخلوت کاملا غیرقانونی و فساد آمیز یافتهاند که به واسطه درآمد و امکانات نامشروعی که دارد، منجر به تلاشهای بیوقفهای برای حضور در هیاتمدیره و سایر ردههای مدیریتی این شرکتها و موسسات شده است…«ما صدقه نمیخواهیم، حق خودمان را میخواهیم». این جان کلام کارگران و کارکنان بازنشستهای است که امروز علاوه بر مشکلات معیشتی، برای دریافت حقوق و مزایای خود که ۳۰ سال حق بیمه آن را پرداخت کردهاند، ناچار به حضور درکف خیابان و بلند کردن صدای خود به امید یافتن گوشی شنوا هستند…
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet