قیمتها روز بهروز گرانتر میشوند، تورم ۵۲ درصدی در خرداد؛ رکورد تورم پس از انقلاب در ایران را شکست، دولت همچنان در نوعی بلاتکلیفی قرار دارد و … وضعیتی که در حالحاضر پیشروی مردم ایران قرار دارد، نوعی ناامیدی در جامعه را بهنمایش میگذارد. مخصوصاً که برداشت ها نسبت به احیاى برجام دیگر چندان مثبت نیست….
محمود جامساز، کارشناس مسائل اقتصادی گفت: تبدیل ارز ۴۲۰۰ تومانی به ارز ۲۵ هزار تومانی، از مابهالتفاوت قیمت ارزی که دولت میفروشد با آنچه که بهعنوان یارانه ۳۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومانی پرداخت میکند دولت مبلغی حدود ۲۰۰ هزار میلیارد تومان سود میکند که از این طریق بخش مهمی از کسری بودجه را تاًمین میکند.
هزینهسازیهای چنین رویکردی ملموس و غیرقابلانکار است که مردم را به زانو در آورده و دقیقاً بههمین دلیل مردم در فلاکت مطلق قرار می گیرند.
محمود جام ساز می گوید: “ما عادت داشتیم از خط فقر حرف بزنیم. اما چیزی که مشاهده میشود این است که از خط فقر به خط گرسنگی رسیدهایم! بهطوریکه عدهای چارهای جز صرفهجویی ندارند. یعنی فقط میخواهند زنده بمانند و از داخل شهر بهحاشیهنشینی رسیدهاند و در کل، آمار رسمی از مردمی به تعداد ۲۰ میلیون نفر خبر میدهد که نه سرپناه دارند و نه حتی درآمدی حداقلی!”
او می افزاید: “اسااساً باید گفت در حال تحمل ابرتورم هستیم. اینکه قیمت بخشی از کالاها در طول یکسال ۱۰۰ و بعضاً ۲۰۰ درصد و حتی در پارهای از موارد نزدیک به ۳۰۰ درصد افزایش داشته است، نشان از وضعیتی کاملاً بحرانی دارد. من از دولتیها و همه ارگانهایی که در این دشواریها دخیل هستند میپرسم؛ آیا با یارانه ۳۰۰ یا ۴۰۰ تومانی میتوان دخل و خرج خانوار را تراز کرد؟”
اکنون دیگر روشن شده است که میان حکومت اسلامی و خواست مردم برای دگرگونیهای بنیادی اقتصادی و اجتماعی و زندگی بهتر تضادی آشتیناپذیر وجود دارد. بهاین معنا که این دو نمیتوانند برای طولانیمدت در کنار یکدیگر دوام آورند. بهاعتقاد ما، در نهایت خواست مردم محقق خواهد شد و حکومت انحصارطلب و ضد مردمی باید جای خود را به حکومتی ملی و دموکراتیک بدهد. آیا گرانی افسارگسیخته، تورم، بیکاری، و کمبودهای دائماً رو بهافزایش که کاردش به استخوان زحمتکشان و محرومان جامعه رسانده شده است، خود نماد روشنی از شکست سیاست های فاجعه بار اقتصادی رژیم نیست؟!
سران رژیم “ولایی” تصور میکنند با کتمان واقعیتها یا وارونه جلوه دادن حرکتهای حقطلبانهٔ مردم که هر روز با مشتهای گره کرده و اعلام خواستهایشان جلو ادارات مرکزی، مجلس، و نهادهای تصمیمگیرنده رژیم تجمع میکنند و در کف خیابانها حضور مییابند و از سوئی دیگر با شدیدتر کردن جو اختناق و بگیروببند میتوانند از فشار جامعه علیه عملکردهای ضد مردمی رژیم بکاهند و با خیال آسوده به چپاول منابع مردم ادامه دهند.
گرانی بیسابقه اجناس و کالاهای اساسی مورد نیاز مردم بهمنظور گذران روزمرهٔ زندگی، وضعیتی بس هولناک در جامعه بهوجود آورده است. بهسبب سیاستهای خانمانسوز رژیم جمهوری اسلامی ایران، فقر و فلاکت اپیدمیوار در گسترهٔ کشور شیوع یافته است و با شتابی بیسابقه قشرهای بیشتری را در چنبرهٔ تباهیآور خود گرفته است.
رژیم خودکامهٔ “ولایت فقیه” همچون همیشه مردم و چهرههای حقطلب و آزادیخواه را با شیوههایی فاشیستی سرکوب میکند. در اینکه این حکومت برای همیشه نمیتواند بقا داشته باشد تردیدی نیست. ولی هیچ حکومت خودکامهای بهخودیخود یا داوطلبانه کنار نمیرود. باید آن را کنار زد و بساط سلطهاش را برچید تا حکومتی عادلانه، ملی و دموکراتیک با ارادهٔ مردم بر سر کار آید. سازماندهی و برنامهریزی در این راه نقشی تعیین کننده دارد. در حکومت جایگزین این حکومت دیکتاتوری، دین باید از حکومت جدا باشد، آیندهٔ سیاسی و اجتماعی کشور باید با مشارکت فعال اکثریت مردم تعیین شود، برنامههای بسیار ناعادلانهٔ نولیبرالیسم اقتصادی باید متوقف گردد، و روند دگرگون سازی بنیادین اقتصاد واپس مانده و وابسته کنونی باید با مشارکت کارشناسان ملی و همهٔ نیروهای سیاسی ترقیخواه و عدالتجو تعیین و تنظیم شود.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet