زحمتکشان

چرا شورای سازش روابط کار احیا می‌شود؟

شورای سازش روابط کار که وعده‌ی احیای مجدد آن از زبان معاون روابط کار وزارتخانه مطرح شده، نهادی کارگری نیست؛ حتی نهادی سه‌جانبه و متعادل نیست؛ این شورا درتقابل با خواست  آزادی فعالیت سندیکایی تاسیس و اکنون دوباره احیا می‌شود.

 شورای سازش روابط کار نهادی  ضد کارگری است!

به گزارش خبرنگار ایلنا، «شورای سازش روابط کار احیا می‌شود»؛ این تیتر بعضی از رسانه‌هاست؛ خبری از زبان معاون روابط کار وزارت کار که محتوای آن به ظاهر ساده است: حل مشکلات حوزه‌ی روابط کار یا به عبارت ساده‌تر دعواهای کارگر و کارفرما به شیوه‌ی «کدخدامنشی».علی حسین رعیتی فرد با اشاره به حذف شورای سازش و کمیته انضباط کار توسط دیوان عدالت اداری به دلیل عدم اجرای صحیح وظایف، بیان کرد: بسیاری از مسائل میان کارگران و کارفرمایان در مراکز تولیدی و صنعتی با روش‌های کدخدامنشی می‌تواند برطرف شود. به همین دلیل با آسیب‌شناسی و بررسی‌های انجام شده در صدد راه‌اندازی دوباره شورای سازش نیز هستیم.

«شورای سازش روابط کار» که وعده‌ی احیای مجدد آن از زبان معاون روابط کار وزارتخانه مطرح شده، نهادی کارگری نیست؛ حتی نهادی سه‌جانبه و متعادل نیست؛ این شورا قبل از انحلال… عموماً به ضرر کارگران رای می‌داد؛ در واقع با توجه به ساختار کدخدامنشی آن که کدخدا جانب کارفرما بود، گاهاً کار رسیدگی در شورا به استنطاق از کارگر شاکی می‌کشید و مجبورش می‌کردند با شرایطی که نه باب طبعش هست و نه عادلانه و قانونی، به کار در کارگاه، باب میل کارفرما ادامه دهد. دیوان عدالت نیز به استناد به الزامات قانون و بر این اساس که اختلافات ابتدا باید در «تشکل‌های کارگری کارگاه» و سپس در هیات‌های تشخیص و حل اختلاف وزارت کار، طرح و رفع و رجوع گردد، رای به انحلال شوراهای روابط کار داده است؛ حال سوال این است که چرا دوباره اهتمام دارند این شوراهای منحله براساس قانون را احیا کنند؟!..

بین سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۲ در استان خراسان ۱۲۰۰ شورای سازش به وجود آمد و در سطح کشور این عدد به ۷۵۰۰ شورا رسید، این در حالی بود که در آن زمان افراد حاذق به تعداد هیات‌های حل اختلاف نداشتیم. در آن زمان، رئیس هر  شرکت یا نماینده‌اش با اعتبارنامه‌ای که از ادارات کار استان دریافت می‌کرد نماینده کارفرما در شورای سازش می‌شد و منشی شرکت (کارمند) نقش نماینده کارگر را ایفا می‌کرد؛ حال شما قضاوت کنید در این شرایط، کارگری که حقی از اوتضییع شده است باید به این شورا مراجعه و نماینده کارگر (منشی) بایستی مقابل رئیس و کارفرمای خود برای احقاق حق فرد ثالث  دفاع کند و این در حالی بود که اگر خاطر رئیس یا کارفرما بدلیل کوچکترین دفاعی از کارگر مکدر می‌شد منشی باید پیه اخراج را به تن می‌مالید و لاجرم، دفاع او از کارگر اساساً دفاع نبود! قصه‌های درام متعدد دیگری نیز  وجود داشت، با ابزارهای اجبار، اکراه یا اضطرار شرایطی ایجاد می‌کردند که کارگر تن به سازش غیرعادلانه بدهد و رعایت قوانین آمره زیر سوال رود؛ مثلا به او وعده می‌دادند از شکایت بگذر ما با کارفرما صحبت می کنیم با بیمه بیکار‌ی‌ات موافقت کند و یا Aریال از خواسته قانونی‌ات کم کن تا چک اعتباری‌ات را زودتر از کارفرما بگیریم و یا اگر سازش نکنی باید مدتها پیگیری کنی و معلوم نیست اصلا نتیجه‌ای داشته باشد و اینگونه ارزش پولت بسیار کم خواهد شد و ….»

احیای چنین شوراهایی با این توصیفات، نمی‌تواند به نفع کارگران باشد؛ وقتی قانون و حقوق قانونی را داریم، دیگر چه نیازی به ابزارهای سنتی و از دور خارج شده مانندِ «کدخدامنشی»؟ به جای توسل به شوراهای سازش، ادارات کار استان‌ها باید به دنبال افزایش گستره‌ی قدرت، اثرگذاری و نفوذ تشکل‌های مستقل کارگری باشد و در مرحله‌ی بعد، شرایط را برای استقلال رای و تصمیم‌سازی منصفانه در هیات‌های حل اختلاف مهیا سازند؛ کارگر را نشاندن مقابل میزی که متعلق به رئیس است و او را از پیگیری حقوق قانونی ترساندن و تسلیم را به جای سازش به کرسی نشاندن، چه فایده؟

 

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet

Print Friendly, PDF & Email
دکمه بازگشت به بالا