پایان تفکر واپسگرایی و حکومت قرون وسطایی در میهن بلازده
روز سهشنبه ۳۱ خردادماه سال جاری، بود که شماری از نوجوانان شهر شیراز در “روز جهانی اسکیت بورد” در بلوار “شهید چمران” این شهر گردهم آمدند، غافل از این که در جمهوری اسلامی ایران تفریحات سالم و شادیآور در بهترین حالت از لابهلای سرنیزه و بربریت باید راه خود را باز کند….
کوشش برای درک حقیقت در حکومت “اسلامی” ایران و استبداد قرون وسطائی مذهبیاش جرمی نابخشودنی است، و سزای مبارزه در راه رهایی از چنگال این رژیم، در راه آزادی فردی و اجتماعی، زندان است و محرومیتهای اجتماعی! امروزه در اعتراض های جاری به صورت بارز خود را نشان می دهد. رژیم “ولایت فقیه” بهقصد ارعاب و خاموش کردن صدای رسای جنبش اعتراضی جاری تودهها که سیزدهمین هفتهاش را طی می کند، بیدادگاههایش بار دیگر فاجعه می آفریند، انسان های حق طلب را در جریان اعتراضهای مردمی دستگیر و به قصد جان آنان روانه زندان ها می کند.
بازتاب خیزش های مردمی در سه ماه اخیر کشور ما در سطح جهان چنان تجلی یافته است که ، ارنی ارنو، نویسنده ۸۲ساله فرانسوی پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات امسال، مهمترین بخش سخنرانی خود را به تجلیل از زنان و جوانان شجاع ایران اختصاص داد و گفت: “خیزش زنان، رژیم حاکم بر ایران را به لرزه درآورده است. زنان ایرانی علیه قرونوسطایی و خشنترین حاکمیت مردسالار جهان مبارزه میکنند.”
اعتراض های شکوهمند جوانان ایران با اینکه هنوز به ۱۰۰ روزه اول خود نرسیده است اما بهدلیل جانفشانیها، پایداری ها و شجاعت بینظیر آنان در برابر حکومت وحشی خامنهای، حیرت و شگفتی جهانیان را برانگیخته است. موج محکومیتهای گسترده مردم و محافل بین المللی به خصوص پس از اعدام ناجوانمردانه دو معترض جوان، بار دیگر به عظمت حماسهای که برای پی ریزی یک رنسانس بسا دوران سازتر از نخستین آن شکل گرفته است، مهر تأیید و تأکید گذاشته است.
کم نبودند ایادی نظام ولایت فقیه و مهرهها و لابی های نهفته در راهروهای قدرت های بیمروت عالم که مردم ایران را از هرگونه حرکت و خیزشی بر حذر میداشتند. اصلاحطلبان حکومتی که در این سالها، بیفایدگی و بیحاصلی مبارزه و اعتراض ها را تئوریزه میکردند و اعتراض های مردمی را برای گذار دموکراتیک خطرناک (!) میدانستند، حالا همگی از خیزش دختران و پسران دانشآموز و جسارت و بالندگی دانشجویان جوان غرق در بهت و ناباوری هستند تا آنجا که اعتراف میکنند نمیتوانند تحلیل و ارزیابی از جنبش مردمی کنونی داشته باشند. آنان به دلگرمی و سینه ای چون دیگ جوشان جوانان غرور آفرین و زنان دلیر میهن ما کم بها می دادند و دنبال منافع طبقاتی خود در چار چوب تفکر واپسگرا و قرون وسطایی رژیم ” ولایی” بوده و هستند.
محمد رضا تاجیک- مشاور رئیسجمهور اصلاحات (محمد خاتمی) و رئیس” مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری” در زمان خاتمی- گویاتر از آن است که نیازی به تفسیر داشته باشد. او میگوید : ” با یک پدیده تحلیلناپذیر مواجه هستیم که در هیچ قالب نظریای قرار نمیگیرد و اگر بخواهیم آن را در قاب و قالب نظری قرار دهیم، تحریف میشود. هیچ نظریه جامعهشناختی یا سیاسی نمیتواند توضیحش دهد. من معتقدم حقیقت این واقعه را هیچگاه نخواهیم شناخت، چون این واقعیت نوعی آنتولوژی یا هستیشناسی در شدن دارد.
آری؛ امروز نسل مهساها و نیکاها، محسنها و مجیدرضا و خدانورها… نسل نازنینی که برای ارزشمندترین گوهر وجودی انسان، آزادی، جان برکف به کف خیابان آمدهاند. دریغ از هر قطره خون این جوانان، اما چه باک که برای نجات گوهر ربوده شده آزادی از سوی قرونوسطاییترین حکومت جهان میبایست گرانقدرترین سرمایه خویش را به میدان آورد. باشد که این خون های پاک، برگ زرین دیگری در تاریخ مبارزه با قرونوسطاییترین حکومت جهان باشد.
ناگفته روشن است که حکومت اسلامی ایران سعی دارد جامعه و بهویژه مدارس و دیگر مراکز آموزشی را در منجلاب خرافات غرق و تابع تلقینات روحانیونی مرتجع و نادان کند که خود را “عالم” و دیگران را “جاهل” می شمارند. آنچه در میهن ما میگذرد خواهان تغییر این وضعیت است! دوران تفتیش عقاید و شکنجههای مذهبی در قرونوسطا یی سپری شده است. این پیامی است که جوانان میهن ما بر زبان دارند.
پس از تسلط استبداد قرونوسطایی مذهبی کنونی در ایران، آیندهٔ ایران و آیندهسازان میهن ما با آسیبها و مخاطراتی بهمراتب عظیمتر مواجه شده است. اقلیتهای ملی و مذهبی در جمهوری اسلامی ایران دچار اضطراب و فشار روانی فراوان و سیستماتیک هستند. بارها شده است که آموزشوپرورش محرمانه از مدیران و مسئولان ادارات و مدارس خواسته است دانشآموزان غیر شیعی را معرفی کنند. این نوع دستورالعملها را اغلب بخش “حراست” ادارات محرمانه ابلاغ میکند. اما خوشبختانه در جامعهٔ فرهیختهٔ ایران هستند انسانهای شریفی که امر تحصیل را موضوعی علمی و انسانی و حق طبیعی هر انسان میدانند و به شیعی و غیرشیعی بودن یا تعلق داشتن بهاین یا آن مذهب مرتبط نمیدانند.
قانونگذاری و سیاستگذاریهای حکومت اسلامی در ایدئولوژی ورشکستهٔ، عقبمانده، و ارتجاعی فقه سنتی و دخالت دادن آن در حکومت ریشه دارد. اقدام دولت سیزدهم در حال حاضر تهدید تازهای برای حق بنیادین آزادی دین و عقیدۀ باورمندان به آیینهایی غیر “اسلام فقاهتی” است. واقعیتهای عینی نشان می دهد که مردم کشور ما مخالف ادامۀ سیاست های ضد مردمی جمهوری اسلامی ایران هستند و حاضر نیستند که جگر گوشگانشان زیر سیطرهٔ ارتجاعی “اسلام سیاسی” زندگی کنند. برخلاف نگرش و تلاشهای برخی از اصلاحطلبان در راستای بیاعتنایی و بیاهمیت دانستن ورود مردم در صحنه سیاسی و نقش سرنوشتساز آنان در این عرصه، موج اعتراضهای مردم و زحمتکشان سراسر میهنمان را فراگرفته است. میبایست با ایجاد گستردهترین دایره اتحاد عملی در بین قشرهای مختلف زحمتکش جامعه هرچه بیشتر این موج مطالباتی را ژرفتر ساخته و رژیم قرونوسطایی حاکم بر کشورمان را به تسلیم در برابر مطالبات مردم واداشت. نیروی واقعی در این عرصه فقط و فقط حضور مؤثر مردم در صحنه زیر شعار صلح، آزادی، عدالت، و برآورده شدن خواستهای مبرم آحاد کشور ما است.
مطلب رسیده
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet