هزینه ماهانه خانوار زحمتکشان جامعه حداقل ۱۵ میلیون تومان است!
بسط بیش از پیش مناسبات سرمایهداری جامعهٔ ایران را در اساس به دو قطب متضاد تقسیم کرده است. با ادامه سیاستهای ضد مردمی حکومت جمهوری اسلامی ایران، بیعدالتی شدت بیشتر مییابد و فاصلهٔ طبقاتی روز بهروز عمیق و عمیقتر میشود….
از سویی اقلیتی ممتاز در پناه حمایت رژیم حاکم به تاراج ثروتهای ملی مشغولند و از سوی دیگر اکثریت محروم بهشدت در معرض ستم و تاراج قرار دارند. درهٔ عمیقی این دو قطب را از هم جدا میکند. بهرغم مانورهای رژیم ولایت فقیه و ادعاهای بلندگویان دولت، بیعدالتی در توزیع درآمد و ثروت ملی روز بهروز افزایش مییابد. درآمد زحمتکشان میهن ما امروزه بخشی ناچیز از درآمد ملی است.
روزنامه همشهری روز شنبه، اول بهمنماه، نوشت که در شرایط فعلی، هزینه معیشت ماهانه برای یک خانوار کارگری ۳.۳ نفره در ایران بین ۱۵ تا ۲۲ میلیون تومان است.
همزمان شماری از تشکلهای کارگری و صنفی در بیانیه مشترکی که در همین روز منتشر شد خواستار تعیین ۲۵ میلیون تومان برای حداقل دستمزد ماهانه کارگران شدند.
سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، بازنشستگان تامین اجتماعی خوزستان و گروه اتحاد بازنشستگان در بیانیه خود نوشتند: «طبق دادههای رسمی مرکز آمار، شاخص قیمت کالاها و خدمات مصرفی از آذر ٩٩ تا آذر سال جاری، به طور متوسط ۱٠٨ درصد افزایش یافته است.»
در حال حاضر، حداقل دستمزد یک کارگر مشمول قانون کار، متاهل و دارای دو فرزند کمتر از هفت میلیون تومان در ماه است.
این در شرایطی است که دستمزد صدها هزار کارگر و مزدبگیر شاغل در کارگاههای کوچک و دفاتر حتی از دستمزد مصوب هم بسیار کمتر است.
وزارت کار جمهوری اسلامی در گزارش سالانهٔ «پایش خط فقر»، که روز یکشنبه، ۱۱ دیماه، منتشر شد، از رشد چشمگیر شمار فقیران کشور و افزایش خط فقر در ایران خبر داده بود، به گونهای که از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰ یک سوم جمعیت کشور به زیر خط فقر مطلق کشیده شدند.
یکی از مشکلات زندگی مردم مسئله بیکاری است. مهاجرت روستاییان به شهرها، افزایش جمعیت کشور، نداشتن برنامهای جدی برای ایجاد اشتغال و مبارزه با بیکاریهای روزافزون، ریشهکن کردن بیسوادی، بالا بردن سطح فرهنگ عمومی، تدارک کادرهای فنی و متخصص، و سرانجام رشد ناموزون و راه ناسالم تکامل اقتصادی، همه و همه، معضل اشتغال در کشور را بهشکلهایی مختلف وخیمتر کرده است. بدینسان، بیکاری و نیمهبیکاری آسیبی اجتماعی است که کارگران و دیگر قشرهای زحمتکش شهر و روستا را تهدید می کند.
گرانی مخارج تحصیل که ناشی از اعمال سیاست طبقاتی مالی سازی در زمینه فرهنگ و آموزش کشور است، یکی دیگر از مشکلهای اساسی زندگی مردم است. برخلاف هیاهوی تبلیغاتی جمهوری اسلامی ایران، مشکل ارتقای فرهنگی همچنان حاد و میزان بیسوادی همچنان بالاست. در این عصر انقلاب علمی و فنی، یکی از علل این معضل تداوم عقب نگهداشتن کشور از سوی جریانهای ارتجاعی است که روند رشد کشور را با مانعهایی جدی روبرو کرده و همچنان روبرو میکند.
یکی دیگر از مشکلات اساسی زندگی مردم گرانی کمرشکن و روزافزون است. عاملهایی متعدد بر میزان گرانیها یا پردهٔ استتار بر غارتگری سرمایهداری در این عرصهها افزوده است که از آن جملهاند: سودجویی و غارتگری سرمایهداران حامی رژیم، وابستگی امور اقتصادی و مالی کشور به نوسانهای اقتصادی و مالی و ارزی کشور، بورس بازی و زمینخواری، گرانی مسکن، انواع سفتهبازی و شعبدهبازیها با قیمتهای سر بهآسمان کشیده، وجود واسطههای متعدد در توزیع کالاهای گوناگون، گرانی دارو و درمان و کمی تعداد بیمارستانها و درمانگاهها، رخنۀ سرمایه خصوصی در آموزش و فرهنگ و درمان که رژیم آن را تشویق می کند. همچنین، سیاستهای مالیاتی غیردموکراتیک، مخارج کمرشکن دستگاههای امنیت داخلی (سرکوبگری) و تسلیحاتی و لشکرکشیهای نظامی و پلیسی، هزینههای دستگاه اداری و تشریفاتی در سفرهای غیر ضرور دولتیان با اهلبیت و فکوفامیل و اطرافیان. این عاملها در زمرهٔ علتهای اساسی گرانی کمرشکن هزینه زندگی است که بار سنگین آنها بر دوش زحمتکشان محروم و ستمدیدهٔ میهن ماست. برخلاف اقدامهای عوامفریبانهٔ رژیم، تا زمانی که تأثیر این علتها باقی است بلای گرانی گریبانگیر مردم خواهد بود.
نبودِ مسکن مناسب و بهداشتی برای تودههای مردم در شهر و روستا، گرانی کمرشکن اجارهبها و بهای مسکن، دشواریهای حملونقل شهری، مشکلات آب و برق و خدمات دیگر نیز جزو مشکلاتی قدیمی و ریشهدارند که اکثریت مردم با آنها درگیرند. دشواری زندگی جوانان، نبود امکان و وسایل کافی تحصیل، کار، تفریح سالم و ورزش، افق روشن برای کار و زندگی، رفتارهای تبعیضآمیزحکومت با جوانان در جامعه، رواج انواع وسایل تخدیر و فساد در بخشی از جوانان را نیز به این مشکلات باید افزود. جمهوری اسلامی ایران چهلوچهار سال است که با ترور و اختناق به حکومت خود ادامه داده است و با عناد تمام خواستها و حرکتهای اعتراضی و مترقی جوانان را بهشدت سرکوب کرده است. این رژیم میکوشد جوانان را عبد و عبید و با روح بندگی و اطاعت بارآورد. رژیم از رشد و بسط فعالیت مردم آزاده، فعال، و اعتراضگر و انتقاد کننده به فساد و ستم از جمله جوانان دلیر و مبارز میهنمان وحشت دارد.
تا زمانی که نهادهای وابسته به حکومت و بنیادها و ستادهای حکومتی به اقتصاد کشور چنگ انداختهاند، هرگونه تحول مترقی و ضد ارتجاعی غیرممکن خواهد بود. وضعیت میهن ما به تحولی بنیادی نیازمند است چندان که عرصههای گوناگون زندگی را دربر گیرد و در جهت تأمین منافع مردم دگرگون سازد. در مرحلۀ کنونی تحول تاریخی، جامعه ما به انقلابی ملی و دموکراتیک نیاز دارد. شرط تعیین کننده در این تحول تاریخی ایجاد جبههای از کلیه نیروهای سیاسی ملی و مترقی است. انقلاب ملی و دموکراتیک فقط با مبارزه هماهنگ و هدفمند تودههای مردم تحققپذیر است و از قهرمانی این یا آن فرد، این یا آن گروه یا حزب سیاسی ناشی نمیشود.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet