نیم نگاهی به «منشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی و مدنی ایران»
شماری از حزب ها و سازمانهای سیاسی، شخصیتهای اجتماعی، و نهادهای مدنی نیز در روزهای اخیر حمایت خود را از این منشور اعلام کردند….
اصل تنظیم و انتشار چنین منشوری که خواستش یاری رساندن به امر اتحاد و همکاری نیروهای مخالف دیکتاتوری است، مطالبههای دوازده گانه آن که در خطوط کلیاش بیانگر فصل مشترک نیروهای مترقی و آزادیخواه مخالف دیکتاتوری حاکم همراه با تأکید بر برخی حقوق حداقلی لایههای تهیدست جامعه و مبارزات کارگران، زنان، معلمان و بازنشستگان است، قاعدتاً باید از سوی همه نیروهای آزادیخواه کشور استقبال شود.
بخشهایی از ارزیابی سیاسی که می تواند مورد تعیید قرار گیرد از جمله آمده است: “منشور مطالبات حداقلی تشکلهای صنفی و مدنی ایران ” نیز همنظریم که تأکید میکند: “در چهلوچهارمین سالروز انقلاب پنجاهوهفت، شیرازۀ اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور به چنان گردابی از بحران و ازهمگسیختگی فرورفته است که هیچ چشمانداز روشن و قابلحصولی را نمیتوان برای پایان دادن به آن در چارچوب روبنای سیاسی موجود متصور بود. هم از این رو است که مردم ستمدیدۀ ایران- زنان و جوانان آزادیخواه و برابریطلب- با ازجانگذشتگی کمنظیری خیابانهای شهرها را در سراسر کشور به مرکز مصافی تاریخی و تعیینکننده برای خاتمه دادن به شرایط ضدانسانی موجود تبدیل کردهاند و از پنجماه پیش- بهرغم سرکوب خونین حکومت- لحظهای آرام نگرفتهاند. پرچم اعتراضات بنیادینی که امروز… در جایجای کشور، از کُردستان تا سیستانوبلوچستان برافراشته شده… اعتراضی است علیه زنستیزی و تبعیض جنسیتی، ناامنی پایانناپذیر اقتصادی، بردگی نیروی کار، فقر و فلاکت و ستم طبقاتی، ستم ملی و مذهبی، … پس از دو انقلاب بزرگ در تاریخ معاصر ایران، اینک جنبشهای بزرگ اجتماعیِ پیشرو- جنبش کارگری، جنبش معلمان و بازنشستگان، جنبش برابریخواهانۀ زنان و دانشجویان و جوانان و جنبش علیه اعدام و... در موقعیت تأثیرگذاری تاریخی و تعیینکنندهای در شکلدهی به ساختار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گرفتهاند. …”
این منشور ثمرهی کار برخی از نیروها و گرایشهای سیاسی است که زیست و مبارزهشان برخاسته از یک جنبش اجتماعی علیه سرکوب و اختناق و استبداد و استقرار انواع ارتجاع سلطنتی و دینی است. جنبش و خیزش انقلابی جاری جلوهها و سویههای سیاسی و اجتماعی بسیار متفاوتی دارد که میتوانند و باید بهانحای گوناگون بیان شوند. حضور و کشاکش سیاسی و نظری این بیانیهها، نشان زیست حقیقی آزادی بیان و اندیشهای است که مبارزان رهایی در پی آنند.
نقد: نخست: معیار تعیینکننده در ارزیابی این منشور خاستگاه و بستر اجتماعی آن و جهتگیری سیاسی عمومیای است که از این خاستگاه منتج میشود. این منشور در اساس ثمرهی کار برخی از نیروها و گرایشهای سیاسی است که زیست و مبارزهشان در متن و برخاسته از یک جنبش اجتماعی واقعی و زنده و جاری است و مشروعیتش را از همین مبارزه کسب میکند. جنبشی علیه سرکوب و اختناق و استبداد نه میتواند در چارچوب رژیم خفقان و شکنجه و مرگ جمهوری اسلامی باقی بماند و نه به طریق اولی میتواند خواستار بازگشت و استقرار انواع ارتجاع سلطنتی و دینی باشد. این دو خصیصه ویژگیهای مثبت «منشور»اند. ابهام گریزناپذیر «منشور» در بیان آشکار چشماندازهای سیاسی خود و بازتاب سویههای انکارناپذیر ضداستثماری جنبش، ناشی از عدمتفاهم تنظیمکنندگان بر سر وضوحی سیاسی و طبقاتی است که از چنین منشورهایی غیرقابل انتظار نیست.
دو: میتوان امیدوار بود که دستاندرکاران تدارک و تدوین این منشور انتقادهای مشروع و بجایی را که تاکنون نسبت به فرآیند شکلگیری آن و به محتوای مفاد آن طرح شده است جدی بگیرند و در تصحیح آن بکوشند. بدیهی است که میتوان افراد و نیروهای دیگر موافق با منشور، و حتی منتقدان آن را، به حمایت از آن و در یاری رساندن به بهتر شدن شکل و محتوای طرح و تنظیم اهداف آن دعوت کرد. نکتهی به مراتب مهمتر اما این است که نباید فقط به اتکای تقویت یک مرکز ثقل سیاسی و توهم «اتحاد»ی تصنعی یا کاذب، شکلگیری و انتشار بیانیههای دیگری از این دست، از سوی نیروها و جریانهای سیاسی دیگر را، و چه بسا با همکاری برخی از نیروهای دستاندرکار در همین منشور، مذموم قلمداد کرد. برعکس باید نیروها و جریانهای سیاسی دیگری را که به دلایل گوناگون با شکل و محتوای این «منشور» توافق نداشتهاند، یا اساساً شکل و محتوای دیگری را درست میدانند، به تدارک و تدوین بیانیههایی از این دست ترغیب کرد. جنبش و خیزش انقلابی جاری جلوهها و سویههای سیاسی و اجتماعی بسیار متفاوتی دارد که میتوانند و باید به انحای گوناگون بیان شوند. حضور و کشاکش سیاسی و نظری این بیانیهها، نشان زیست حقیقی آزادی بیان و اندیشهای است که مبارزان رهایی در پی آنند.
#زن_زندگی_آزادی
#منشور_مطالبات_حداقل
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet