اعتراف به روی برگرداندن مردم از اسلام: تعطیلی هزاران مسجد
محمدعلی ابطحی، در کانال تلگرامی خود نوشت: نماینده رییس جمهور در امور مساجد گفته است ۵۰ هزار از ۷۵ هزار مسجد کشور به دلیل حمایت نکردن دولتهای قبل تعطیل شده است…
اولاً یاد اوری این نکته ضروری است که : ” یادشان بماند در پایان عمر این دولت آمار بدهند چند درصد از این مساجد فعال شده اند.”
دوم اینکه همین نگاه که مساجد باید با حمایت دولتها فعال باشند دلیل اصلی تعطیلی مساجد است.
از وقتی مسجد پایگاه سیاسی و جناحی شد [ و تبدیل به پایگاه های ترور و سرکوب گردید] و امامت و امور آن مدیریت شد و رفتن به مسجد مساوی شد با حمایت از یک جناح حکومتی، خیلی از متدینان که گمان میبردند مسجد محل معنویت و رابطه با خداست، از آن بریدند. [ و از دین و روحانیت رویگردان شدند.]
استفاده ابزاری و جناحی همه جا بد است، ولی در مسائل دینی بدتر است.
روزنامه اطلاعات در این باره نوشته: ما از خلوتی مساجد باید بترسیم، باید به فکر چاره باشیم، باید به فکر آشتی نسل جوان با مبانی دینی و مسجد باشیم. در چنین شرایطی شما هر چقدر تبلیغات دینی داشته باشید اگر نتیجه عکس ندهد فایدهای هم ندارد!
علوی بروجردی هم گفته: “جوانهای کنونی دنبال هر کسی میروند، جز آخوندها. در مناطق بختیاری میل به زرتشتیگری پیدا شده و برخی در قم بودایی میشوند. بسیاری از اینها مردمی بودند که دائم به دنبال ما میآمدند و در هر کاری کنار ما بودند. چه شد ما با مردم چه کردیم؟”
برخلافِ تلاشهای فراوان اصحاب قدرت در رژیم حاکم- در صدر آنان علی خامنهای- و نیز همکاریِ تنگاتنگ مجموع جناحهای تشکیلدهندهٔ “نظام” و پادوهایش در پیرامون حاکمیت، تمام شواهد از سطح گستردهٔ نارضایتیها از وضع موجود و رویگردانی مردم به ویژه جوانان و زنان از حکومت دینی حکایت دارند. اقدامهایی مانند انواع و اقسام تئوریبافیها مبنی بر ناگزیریِ سازش با دیکتاتوری حاکم و همچنین القای این دروغ که بیعدالتی و نابرابریها تنها بهدلیل فساد اقتصادی است، همگی، در بین قشرها و طبقههای اجتماعی گونه گون با بیاعتمادی و شکست مواجه شدهاند.
خوشبختانه شماری از تحلیلگران و فعالان سیاسی تحولطلب به اهمیتِ وخیمتر شدن دائمی وضعیت معیشتی تودههای مرتبط با کار و زحمت و تولید- یعنی اکثریت مردم- و بهویژه رابطهٔ آن با سرکوب آزادیهای سیاسی و صنفی بهخوبی و بهدرستی پی بردهاند. همینطور مردم به نقش حکومت ولایت فقیه در حکم محور اصلی چرخش اوضاع کشور که “اقتصاد سیاسی”ای ناعادلانه را به سیاست سرکوب آزادیها پیوند میزند بهروشنی پی بردهاند. خیزش و اعتراضهای مردم جان بهلب رسیده در سال های اخیر و بلاخص در ماه های گذشته، بهوضوح نشان داد که ماهیتِ “نظام” و بهویژه اختیارات “مقام ولی فقیه”، همچون سازوکارهایی ضد مردمی، نزد بخشهایی وسیع از مردم- آنهم آن بخشهایی از فرودستان که رژیم حاکم تا بهحال از جانب آنان خطری احساس نمیکرد- در هیئت دیکتاتوریای تغییرناپذیر نمایان شده است.
شرایط کنونی نشان میدهند که بار دیگر ذهنیتی بسیار قوی در سطح جامعه و بین نیروها و فعالان سیاسی تحولطلب بهمنظور گذر از استبداد ولایت فقیه به سوی آزادیخواهی و عدالت اجتماعی درحال نضج است. بدیهی است که شخص علی خامنهای، و مهمتر، شأن و حیثیت او در مقام “رهبر” سیاسی و ولی فقیه در سطح جامعه، بهطور چشمگیر آماج آشکار خشم وخروش اعتراضی مردم قرار گرفت، بیاعتبارتر شد و از پیش بیشتر فرو ریخت. توجهبرانگیز اینکه، حالا این تودهٔ مردم ساکن مناطق و شهرستانهای سنتی و مذهبیاند که علی خامنهای را در رأس “نظام” دیکتاتوری دینی مسئول اصلی سرکوبها و بیعدالتی اقتصادی میدانند. آن دسته از تحلیلگران و شخصیتهای سیاسیای که تا کنون هشدار میدادند که همین “تودهٔ مردم” در شهرهای کوچک بهدلیل ایمان مذهبیشان به “ولی فقیه” او را مرجعی دینی و “رهبر” میدانند و بهاین دلیل از او تمکین میکنند، معلوم شده است که سخت در اشتباه بودهاند و درعمل تَوَهمپراکنی میکردهاند و میکنند. اینان همیشه در اشتباه، هرنوع مقاومت در برابر “رهبری” را حرکتی “نابخردانه”، “تندروی” و “انقلاب گری”ای خطرناک دانستهاند و مدعی اصلاح کردن “نظام” بودهاند، در حقیقت و در عمل- رویاروی مبارزهٔ جنبش مردمی با دیکتاتوری ولایت فقیه قد عَلَم می کردند. از آنانی که با انواع و اقسام تئوریبافیها درحمایت از کاروان اعتدالگرایی-اصلاحطلبی رو در رویِ مبارزهٔ مردم بر ضد دیکتاتوری ولایی مانعتراشی کردهاند، میکنند و خیزش اعتراضی مردم علیه سیاستها و ادارهٔ اقتصاد و سیاسی کشور را “شورش کور” و “اغتشاشات” نامیدهاند و مینامند، باید پرسید: آیا تا این حد از ذهنیت جامعه و نظر “تودهٔ مردم” دربارهٔ “نظام” بیخبرید یا اینکه به شکلی از نعمتهای وضع موجود زیر سایهٔ رژیم ولایت فقیه (البته با کمی “اصلاحات”) بهرهمند و برخوردارید؟ یا شاید هم، در بدترین حالت، در مقام مهرههایی ریز و درشت از سوی دستگاه امنیتی- تبلیغاتی رژیم بههدف “تداوم نظام” اجیرید؟
هر کس که در ایران زندگی میکند و با دیدی آگاهانه به مسئلههای سیاسی و وضعیت تودههای مردم مینگرد، بهخوبی این را درمییابد که دیگر از طریق انواع و اقسام تئوریبافیهای روشنفکرمآبانه نمیتوان به این تَوَهم دامن زد که روبنای سیاسی و جناحهای درون آن- یعنی “نظام”- جز دیکتاتوریای خدمتگزار منافع کلان ثروتمندان چیزی دیگر است.ضرورت لحظه ایجاب میکند که بدون عذر و دلیل آوردن و بیتصمیمی به بهانههایی واهی و غیرمعقول مانند: امکان “اصلاح” شدن نظام و دیکتاتور یا هراسافکنی کردن در مورد “سوریهای شدن ایران” یا وقوع “انقلاب خونین”، در راه کنار زدن کامل حاکمیتِ “اسلام سیاسی”، یعنی جدایی کاملِ سیاست از دین، و استقرار حکومتی مبتنی بر حاکمیت مردم دست به دست یکدیگر دهیم.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet