جامعه در حالت انفجار
اکنون بخش بزرگی از مردم میهن ما به این مرحله از آگاهی رسیده اند که رژیمی که با نام دین و با دروغ و تزویر بر آنان حکومت می کند، رژیمی بشدت خودکامه و استبدادی است که ساختاری کاملاً مافیایی دارد. رژیمی که هیچگونه گشایش سیاسی را بر نمی تابد و به تجربه ثابت کرده است که به هیچ وجه ظرفیت اصلاح شدن را ندارد.
رژیمی که همانند یک شبکه بزرگ مافیایی بر منافع اقتصاد ملی چنگ انداخته است و ثروت های ملی کشور را به قیمت تخریب اقتصادِ ملی و آب و خاکِ این سرزمینِ کهن به نفع اقلیتی کوچک غارت می کند و در همان حال اکثریتِ مردم کشور را دچارِ مشکلاتِ شدیدِ معیشتی کرده و نیمی از مردم کشور را در ورطه هولناک فقر فرو انداخته است.
به گفته ناظران، سرکوب حداکثری فعالین مدنی و منتقدان، زمینه های یک بحران بزرگ اجتماعی در ایران را ترسیم می کند. بحرانی که می تواند با حرکت های گسترده اعتراضی همراه شود و ماهیتی بشدت ساختارشکنانه به خود بگیرد و همانند یک زلزله شدید، ساختار حاکمیت جمهوری اسلامی را به چالش بکشد.
برخورد خشونتآمیز حکومت با مردمی که سال گذشته به خیابان آمده بودند و نشنیدن فریاد خشم و نفرت و عدم درک پیام آنان فقط می تواند وخامت اوضاع را افزایش دهد و زمینه را برای یک حرکت بزرگ تر اعتراضی و انفجاری با پیامدهای بسیار ویرانگر برای رژیم” ولایت فقیه” مهیا کند.
نباید فراموش کرد که کوچک ترین امید به رژیم حاکم در جهت بهبودی اوضاع وجود ندارد و ناامیدی وحشتناکی سراسر جامعه را فراگرفته است.
در این ارتباط،سعید معیدفر رئیس انجمن جامعهشناسی ایران با تأکید بر اینکه در آستانه یک موج بسیار شدید مهاجرتی هستیم، گفت:
ناامیدی وحشتناکی سراسر جامعه و به ویژه جوانان و نخبگان را فراگرفته و احساس میکنند در اینجا با حاکمیتی روبرو هستند که به هیچ وجه حاضر به شنیدن سخن آنها نیست و حتی میخواهد آنها را تنبیه کند که چرا اعتراض کردهاند و چرا خواستهاند اعلام کنند که شرایط مناسب نیست؟ در عین حال هیچ نوع اقدام عملی هم نکردهاند مگر اینکه دستگیر، محاکمه و زندان کردهاند. به هر حال آسیبهای جسمی به افراد وارد کردهاند. همه اینها باعث شده که نسل جوان و خیلی از ایرانیها به این نتیجه برسند که اساسا دیگر امکان تغییر را از دست دادهاند.
من نمیخواهم بگویم امکان تغییر از بین رفته ولی در واقع این تصور الآن برای بسیاری افراد به وجود آمده که این کشور به همین شکل موجود ادامه حیات خواهد داد، چیزی تغییر نخواهد کرد و شرایط ما هر روز بدتر خواهد شد؛ به لحاظ اقتصادی ما مشکلات زیادی در پیش داریم، به لحاظ سیاسی با یک حاکمیت انعطافناپذیر روبرو هستیم که به هیچ وجه تمایل به مشارکت نخبگان و مردم ندارد، با یک کشوری رو به رو هستیم که درگیر آسیبهای اجتماعی عمیقی در آینده خواهد بود و کشوری که دارد ارزشهای اجتماعی و اخلاقی در آن به انحطاط کشیده میشود.
این پیامی است که تقریبا بسیاری افراد گرفتند و متوجه هم شدند که امکان تغییر برای آینده نیست. این تصور الآن عمومیت پیدا کرده؛ من نمیگویم درست است ولی به عنوان جامعهشناس هر جا هستم یا در سایتها میبینم که چنان ناامیدی و یأسی بر کشور حاکم شده که تقریبا امید را از بین برده است. با چنین وضعیتی رو به رو هستیم و این وضعیت میگوید شما ولو شده جان و اموالتان را به خطر بیاندازید، به هر شکل ممکن و هرچه زودتر، بتوانید از این وضعیت خارج شوید.
با این وجود، خامنه ای با تاکید بر اینکه بنده در این سی و چند سال از همه دولتها حمایت کردم، می گوید: “لکن در مورد این دولت علاوه بر کمک، بنده با نگاه به این دو ساله، تمجید هم میخواهم بکنم. آنچه که من می خواهم تکیه کنم این است که تعداد قابل توجهی از شاخص های اقتصاد کلان رشد را نشان می دهد، پیشرفت را نشان می دهد. بعضی از دولت ها طبیعتشان این است که فردا را قربانی امروز می کنند این دولت نکرده این کار را. کارهای بزرگ و زیربنایی را انجام داده که اثرش ممکن است امروز ظاهر نشود به طور کامل اما بالاخره ظاهر خواهد شد. در این دولت در بخش مدیریتی هم کارهای بسیار خوبی انجام گرفته است. یکی از آنها حضور در بین مردم و مواجهه مستقیم با مشکلات مردم است. این بسیار کار مفیدی است. از چند جهت مفید است. یکی اینکه که شما اطلاعات دست اول پیدا میکنید. فواید دیگر هم دارد. ارتباط نزدیک و متواضعانه و صمیمی با مردم. این خیلی مهم است.”
اغراق نیست اگر گفته شود این درجه از فساد و غارت آشکار منابع ملی که در چهار دهه اخیر صورت گرفته است، در تاریخ معاصر میهن ما بیسابقه است. واژگان رانتخواری، اختلاس، دزدی، چپاول و غارت کاربردی روزمره پیدا کردهاند و معرف ماهیت جمهوری اسلامی شدهاند.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet