بدن سنگر مقاومت
ده سالم بود که انقلاب شد. ده سالم بود که جلوی چشمانم تغییرات بزرگی اتفاق افتاد. دبستان را با مانتوهای کوتاه، موهای شانه زده و گلسر سفید تمام کردم. وقتی وارد مدرسه راهنمایی شدم زیر مانتو میبایست شلوار میپوشیدم و روسری هم باید سر میکردم. این اضافه شدن پوشش ابتدای محدودیت بود.
در دبیرستان زندگیام سیاه شد. در عرض سه سال از یک کودک تبدیل شدم به زنی اغواگر که هر لحظه میتوانست در آتش جهنم بسوزد. دیگر یک زن بالغ بودم که باید مانند زنان دیگر محجوب و پاکدامن بمانم. افتادن در دنیایی پر از ابهام و رفتارهایی که به واسطه بلوغ جسمیام به من تحمیل میشد هر روز کوچکتر و خردترم میکرد.
به ما آموزش میدادند مردان در خیابان خطرناکند. از آنها میبایست پرهیز میکردیم. به مردان هم گفته میشد زنانی که به خیابان میآیند طعمههای آسانتری هستند. اگر نه چرا باید در خیابان باشند؟ خانه امنتر و بهتر است. جای زنان آنجاست. این ذهنیت از هر تریبونی آموزش داده میشد.
به اجبار مقنعه سر کردم. به اجبار در نماز خانه مدرسه نماز خواندم و به اجبار خودم نبودم و تظاهر میکردم. راه نفس کشیدن برایم سخت شده بود. در خیابان یک تار مو میتوانست راه توهین به دختری نوجوان را برای هر کس باز کند. شرایط سخت اجتماعی افسردهام کرده بود. در کلاسی که درس میخواندم از بین چهل نفر یک نفر خودکشی کرد و سه نفر نتوانستند دوره دبیرستان را تمام کنند. پنج شش نفر هم به اجبار به خانه شوهر رفتند.
سالهای سیاه شصت تا هفتاد برای آنها که بودند یادآور فشار جامعه بر زنان بود. زنی که کم حجاب یا شل حجاب بود به منزله زن سلیطه دیده میشد؛ زنی که میخواست قانونشکنی کند و خودش را به نمایش بگذارد و از بدنش کسب درآمد کند.
چادر به عنوان پوششی امن در تبلیغات استفاده میشد. از آن به عنوان حجاب برتر یاد میکردند. حجب و حیای زنان ایرانی در رسانهها تبلیغ میشد.
سالهای هفتاد تا هشتاد زنان زیادی به اصلاحطلبان دل بستند.امید به قدرتی که بتواند آزادیهای فردی و اجتماعی برایشان به ارمغان بیاورد؛ اما دستاوردی به جز ادامه سرکوبها نداشت.
زنهایی که میخواستند بدنشان از آن خودشان باشد و آنچه دوست دارند بپوشند «دیگری» تلقی میشدند. گشتهای ارشاد آنها را میگرفتند و با حقیرترین وضعیتی رها میکردند.
یافتن راههای دیگری برای رهایی میتوانست فضاهای خلاقانه ای ایجاد کند.
توجه به بدن با استقبال از مدهایی مانند مانتوهای کوتاه و رنگی، جلو باز گسترش یافت. به مرور زنان یاد گرفتند با درگیری کمتر بدنشان را از آن خود کنند. به این مفهوم که کنترل بیرونی اگرچه قدرت دارد ولی «من میتوانم در چارچوبهای محدود هم فاعل باشم»
سالهای هشتاد تا نود زنانی در خیابان بودند که موهای خود را میتراشیدند، تیپ مردانه میزدند و از لباسهایی استفاده میکردند که خیلی زنانگیشان به چشم نیاید. از سال هزار و سیصد و نود به بعد در خیابانهای شهرهای بزرگ زنهایی دیده میشدند که لباسهایشان راحت تر از همیشه بود و گاه روسری بر سر نداشتند.
دی ماه سال نود و شش در تصویر رسانهها زنی دیده شد که روسریاش را بر چوب زده و در خیابان موسوم به انقلاب ایستاده است. این کنش فردی تاثیرش در جامعه به اندازه «نه گفتن رزا پارک» در جنبش رفع تبعیض نژادی در آمریکا بود.
حرکتی شجاعانه و صلحمدار که تاکید حق بر بدن داشت.
استفاده ابزاری از زنان و گرفتن رای آنها بدون مشارکتشان در حوزه سیاست همچنان ادامه دارد. کف مطالبات به مفهوم برابر دانستن زنان به عنوان یک انسان در طول چهل و چند سال هنوز برآورده نشده است. از طرف دیگر باز بودن دست مردان برای اعمال هر نوع خشونت علیه زنان از طریق حکمهای ناعادلانه نشان از آن دارد که زنان هیچ امیدی به قدرت سیاسی کشور نمیتوانند داشته باشند. نمونهاش دادن حکم تنها هشت سال حبس به مردی که سر بریده همسرش را در شهر گرداند. قانونگذار با حمایت از سلطه مردانه راه را برای سرکوب هر چه بیشتر باز گذاشته است.
خشونت ساختاری باید وجود داشته باشد تا حکومت مردانه تمامیتخواه ادامه یابد.
تابستان هزار و چهارصد و یک حضور جمعی نوجوانان در پارکی در شیراز… عمق تغییر نسل جوان را نشان داد. دختران بدون روسری و لباسهایی که با الگوی منتخب حکومت منطبق نبود، لایهای را باز کرد که نشان داد نسلی در راه است که معیارهای انقلابی برایش مهم نیست. آنها سهم کوچک زندگی را نمیخواهند همه آن را میخواهند. یک ماه بعد اتفاق مهسا…نشان داد که دفاع از بدن می تواند آخرین سنگر باشد. بدن حقخواه حمایت بخشی از جامعه و جوانها را بهدنبال داشت…
در آستانه سالگرد مهسا؛ حق بر بدن چالش جدی برای نشان دادن عمق تبعیضی است که سالهای متمادی بر زنان چیره شده. بدنی که تاریخ طولانی سرکوب را بدنبال دارد؛ اکنون پرچمی است برافراشته که می تواند از خانه تا قویی ترین قدرت سیاسی را به چالش بکشد.
باز پس گرفتن بدن به معنای فروکاستن مبارزه حق خواهانه زنان نیست بلکه تنها راه مانده در ساحت عمل است.
کانال علمی مطالعات زنان
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet