زنان

عجب پارادوکسی ست دنیا؟

ندا تولایی

استاد دانشگاه الزهرا که دو سه هفته پیش خبر از اخراجش از دانشگاه داد:

«دو هفته پیش که پست مربوط به اخراجم از دانشگاه را گذاشتم. سیلی از پیام و تماس راهی شد. تک تکشان برای من دلگرمی بود اما وقت نکردم همه را به موقع بخوانم و پاسخ دهم. هر وقت دلم گرفت رفتم سراغ گوشی و چندتایی را خواندم و جواب دادم که دلتنگیم برطرف شود. هر جمله ای که نوشتید لغت به لغت برای من عزیز بود. از همه تان سپاسگزارم.

در این میان یکی از دانشجوهای آخرین کلاسم – یکی از همان هایی که نصفه ماند- هم به من پیام داده بود. با دو سه روز تاخیر بازش کردم. برایم از استادی گفته بود که جایگزین من شده اند. گفت ایشان سر کلاس تازه متوجه شدند که جای مدرس دیگری را گرفته اند و گروه پیش از این بهشان نگفته بود. سر کلاس پرسیده بودند استاد قبلی چه شده و بچه ها برایشان توضیح داده بودند. شماره ی من را از بچه ها گرفتند که با من تماس بگیرند که متاسفانه من بی خبر بودم ‌و‌ آن هفته به کل جواب تلفنم را نداده بودم.

خلاصه… به دانشجویم گفتم به ایشان سلام برسانند و امیدوارم کلاسشان خوب پیش برود. که گفت: «استاد، ایشان رفتند.»

جا خوردم. گفتم: «رفتند؟ کلا؟ چرا؟»

گفت: «به احترام شما. کلاس را قبول نکردند.»

حالِ آن لحظه ام گفتنی نیست اما فکر کنم با خواندن این متن شما هم بخشی از این حال را تجربه میکنید.

استاد و همکار نازنین، هیچ کس برازنده تر از شما برای ادامه ی این کلاس نبود. و میبینید عجب پارادوکسی ست دنیا؟

با احترامی که در کلام نمیگنجد برای شما»

برگرفته از اینستاگرام نویسنده

 

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet

Print Friendly, PDF & Email
دکمه بازگشت به بالا