خاطرات دانشگاه: حجاب و عفاف
لایحه «حجاب و عفاف» یادآور آن رشته از دستورالعملهایی است که در اوایل دهه شصت در دانشگاهها، حاکم بود و در واقع این لایحه برگشتی به ۴۰ سال قبل است و جالب است که با وجود گذر این همه سال و تغییرات شدید اجتماعی و فکری و سبک زندگی هنوز گمان دارند این نوع دستورات قابل اجراست.
دکتر شهلا اعزازی
در دهه شصت برای کلیه اجزای بدن زنان دستورالعمل صادر شده بود؛ از کفش شروع کنیم: کفش بدون پاشنه که در حین راه رفتن صدا ندهد، پوشیدن کفشهای ورزشی ممنوع، رنگ کفش سیاه، سورمهای و خاکستری، پوشیدن چکمه بر روی شلوار ممنوع. جوراب رنگ تیره باشد یعنی سیاه، سورمهای و خاکستری تیره. پوشیدن شلوار جین ممنوع، مانتو و شلوار به رنگهای تیره و محبوب دولتی، آستین مانتو بلند تا مچ دست، مقنعه به همان رنگهای تیره و طبیعتا گشاد و بلند، هر نوع آرایش ممنوع، استفاده از لاک دلیل اخراج از دانشگاه بود، استفاده از عطر و اسپری بدن نیز گناه کبیره، همراه داشتن وسایل آرایشی نیز ممنوع (گشتن کیفها )، استفاده از هر نوع زیورآلات ممنوع مگر حلقه ازدواج ساده.
صحبت کردن در کریدورهای دانشگاه با دیگران و بدتر از آن خندیدن به همراه دیگران و بهخصوص مردان هم گناهی دیگر. برای کنترل دانشجویان نیز گشت ارشادمانندی در راهروها به دانشجویان در مورد صحبت با پسرها و یا تجمع چند دختر و سرو صدا کردن آنان با یکدیگر تذکر میداد.
با وجود این همه دقت و مراقبت از حجاب و عفاف و با وجود فضای خفقان حاکم در آن دوران و وجود جنگ، بسیاری به نوعی از این قواعد سرپیچی میکردند. کفشهای کالج و مدلهای دیگر کفش اسپرت جای کفشهای پاشنه بلند را گرفتند و زمانی که جورابهای رنگی در بازار به فروش رفتند نیز رنگ از سیاه و سورمهای به رنگهای شاد تغییر کرد. مانتوها بر طبق مد رایج آن دوران گشاد و بلند یا تنگ و کوتاه شدند، اندازه مقنعهها نیز تغییر کرد و نشانههایی از آرایش ساده و موهای بیرون از مقنعه مشهود بود.
در دهه شصت در دانشکده علوم اجتماعی علامه پنج یا شش هیات علمی زن وجود داشت، تعدادی کاملا قواعد را رعایت میکردند و برخی بدون توجه به قواعد لباس موردنظر خود را میپوشیدند، برخی از اساتید زن از شلوار جین، جورابهای رنگی با کفشهای اسپرت استفاده میکردند، استفاده از مقنعه خیلی زود جای خود را به روسریهای نخی بزرگی داد که در آن زمان به روسریهای فمینیستی مشهور بودند.
هر چند که قوانین پوشش از طرف زنان دچار تغییر شد اما تفکیکهای جنسیتی که به دنبال آن حکمروا شده بود مشکلات زیادی برای زنان هیات علمی بهوجود آورد. در دانشگاهها معمولا موقعیتهای کلیدی مانند ریاست دانشکده، معاونین و سایر موقعیتهای مهم در اختیار مردان است. از آنجا که معاشرت مردان با یکدیگر مجاز بود، همکاران مرد زمانی را در اطاقهای یکدیگر به دید و بازدید میگذراندند و با یکدیگر معاشرت داشتند. شبکهای ارتباطی در میان مردان بهوجود آمده بود که از اتفاقات فعلی و آینده دانشگاه باخبر بودند و در رابطه با تغییرات امکان تصمیمگیری داشتند. شبکه ارتباطی زنانه از آنچه که در دانشگاه میگذشت کاملا بیخبر و تنها بعد اعلام رسمی خبردار میشدند. گذشته از آن با توجه به دوستیهای میان مردان و هم چنین «خودی» یا «غیرخودی» بودن، امتیازاتی به آنان تعلق میگرفت که برای «دیگری» اصلا مطرح نبود. امتیازاتی مانند دادن پستهای مختلف، تسهیل در چاپ مقاله، استفاده از فرصت مطالعاتی و ارایه امکانات مختلف دیگر.
زنان که در مقوله «دیگری» قرار داشتند، از ابتدا از برخی امتیازات به دور بودند و اگر «دیگری» با نوع پوشش و رفتار و اظهارات «غیرخودی» بودن خود را نیز نمایش میداد به نوعی به فردی حاشیهای در دانشکده تبدیل میشد که در آن دوران به دلایل مختلف در بهترین شرایط تحمل میشد. در شرایط امروزی که در حال نابودی دانشگاهها هستند «دیگری» دربرگیرنده بسیاری از اساتید شده است که به طریقی با دانشجویان یا اتفاقات جامعه ایران همدلی نشان دادهاند.
دکتر شهلا اعزازی- گروه مطالعات زنان آبان ۱۴۰۲
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet