سوژه ی تحقیر جنسی :در پنهان کردن زاوایای پیچیده اش خون دل از خویش میخوریم
خلاصه شدن در جسمیت و طرح اندامی «یک زن» آنچه دنیا را به دو بخش فلک زده و ظالم تقسیم می کند در فضای کنونی جامعه ی ایرانی انگار قرار است به اوج برسد. اخبار بخشی از آن را برای ما مسجل می کند و بخشی از آن که در اخبار خواندنی و یا یافتنی نیست آن بخشی از تکه های وجودی زنانه ی خود ما زنان است که اتفاقن به اصرار در پنهان کردن زاوایای پیچیده اش خون به خون می خوریم و خود را از آن چه بر ما شده جدا می کنیم و در مقام تحقیر زنِ دیگر هیچ کم از خفاشِ شب ها نمی گذاریم…
تو گویی تحقیرِ ما، از اندام جنسی ما، از هویت جنسی ما، از ساختمان پیچیده ی جسمی ما همه ی سیطره ی وجودی زندگی ما را طوری فرا گرفته است که حتی بیان بیزاری از این نحوه ی نگاه به ما، خود شکلی از بیزاری ما نسبت به موقعیت موجود شده؛ تا به جایی که انکار و روی برگرداندن از آن و سکوت در برابر ستمی که به خودمان شده قرار است دایم ما را از موضعیت سوژگی به اصطلاح «برهاند».
حال اینکه این اتفاق هرگز تا نرسیدن به خودآگاهی در برابر اصل سوژگی در این مورد نخواهد افتاد.
نگاهی به دور برمان بیندازیم. یک دختر جوان نمونه از صدها و هزارها مورد خشونت و قتل ناموسی قرار می گیرد. نقد «آزادی های یواشکی» در مواردی که کم هم نیستند با ادبیاتی سکسیستی و مسخره قرار دادن موقعیت تحت ستم زنان به بیراهه می رود. تفکیک جنسیتی در مراکز آموزشی در ایران شدیدتر می شود. زنان موضوع تولید انسان و تولید مثل و جوجه کشی های سیستماتیک شده اند. تجاوز به زن آشکارا در مطبوعات روز کشور به رفتاری طبیعی از سوی مردان تعبیر می شود. لیلا حاتمی سوژه ای از زن ایرانی می شود که قرار است تنش را هر جا که با خودش می برد، چشمان عبوس حاکمیت مردسالار را هم با او ببرد و انتخاب او در این مورد عذرخواهی از عموم مردم به خاطر جریحه دار کردن احساسات مذهبی آن هاست(!!!) و و و….
اخبار را کنار بگذاریم. برگردیم به زندگی عادی خودمان. کدام ما تا به حال سوژه ی تحقیر جنسی نبوده ایم. کدامِ ما تا به حال مورد خشونت جنسی به معنای عامش قرار نگرفته ایم؟ در مورد زندگی کدام ما تا به حال پچ پچ هایی تا مرز بی اخلاقی و شکستن حریم شخصی ما نشده است؟ کدام ما نشده که روزی از طرف پدر، برادر، مادر، راننده تاکسی، پسر همسایه، معلم موسیقی، عابر و بعضن حتی از طرف دوستان و میهمانان خود مورد تحقیر «اگر نه آزار جنسی مستقیم» قرار نگرفته باشیم؟
نیروی ارادی ما برای رهایی از این وضعیت در چه شکلی ظهور یافته؟ انکار وضعیت؟
از همین روست که فمینیست ها هنوز موجودات زشت و خبیث و عنقی هستند که قرار است وضعیت آرام زندگی های تمیز ما را بر هم بریزند؟
از همین روست که تا بحث سوژگی زن و فعالیت هایی در امور زنان می شود یک عده گردن کلفت که طبیعتن و یک عده حاجیه خانوم ورپریده به دنبالشان موضوع را به ابتذال می کشانند؟
چه شده است که عده ای از ما «خود ما» گوشه ای نشسته اند و برای فرار ذهنی از موقعیت اسفناک خودشان زنانی را نشانه می گیرند که برای بیرون روی از موقعیت تلاش می کنند و لب به سخن می گشایند و حتی از زندگی خصوصی شان مایه می گذارند.
طاهره های باکره ی عزیز! هر چه آن سوی خیابان بایستید و سوژگی دختری را که مورد خشونت جنسی قرار می گیرد زیر سوال ببرید و تحقیرش کنید از جایگاه مغلوبتان چیزی کم نمی شود؛ تنها تبدیل به قربانی دیگری می شوید که از فرط بدبختی برای جانی خودش سوت و کف هم می زده!
مینا خانی
برگرفته از فیسبوک