جمهوری اسلامی ایران بزرگترین زندان جهان برای روزنامهنگار و وبنگاران زن
هجوم برنامهریزی شده و مداوم به روزنامهنگاران، و نویسندگان و گردانندگان روزنامهها و گاهنامهها، سایتها، و وبلاگها، به کارزاری سیستماتیک برضد نشر آزاد دیدگاههای سیاسی و اجتماعی، و همچنین اطلاعرسانی و عرصههای مشابه، تبدیل شده است. این هجومها در اکثر موردها با دستگیری، نقض حقوق شهروندی، تجاوز به حریم خصوصی، اهانت، و برخورد فیزیکی همراه بودهاند. علاوه بر اینها، با اتهام همکاری با“عوامل بیگانه“ و ”جاسوسی“ برای آنان- اتهامی کهنه و بهارث رسیده از سلف سلطنتی رژیم ولایی و بهپوسیدگی خود این دو رژیم- معمولاً همراه است.با ۱۰ زن روزنامهنگار و وبنگاران زندانی، امروز جمهوری اسلامی ایران بزرگترین زندان جهان برای فعالان رسانهای زن است ….
با بازداشت سه روزنامهنگار آمریکایی و ایرانی در تاریخ ۳۰ تیرماه ۱۳۹۳تعداد روزنامهنگاران و وبنگاران زندانی در ایران به ۶۵ تن افزایش یافته است. در میان آنها ۱۰ تن زن هستند که سه نفر از آنها نیز شهروندان خارجی هستند. امروز جمهوری اسلامی ایران بزرگترین زندان جهان برای روزنامهنگار و وبنگاران زن است
گزارشگران بدون مرز نگرانی خود را از موج احضار و بازداشت روزنامهنگاران و شهروند وبنگاران در ایران و از این میان فعالان رسانهای زن اعلام میکند. هماکنون ۱۰ روزنامهنگار و وبنگار زن در ایران زندانی هستند که ٧ تن از آنها به احکامی از ۶ ماه تا ٢٠ سال زندان محکوم شدهاند.
در تاریخ ۳۰ تیرماه ۱۳۹۳ سه روزنامهنگار آمریکایی و ایرانی در تهران بازداشت شدند. جیسون رضاییان، روزنامهنگار سی وهفت ساله، دارای ملیت ایرانی و آمریکایی که از سال ٢٠١٢ ( ۱۳۹۱)در ایران با روزنامهی واشنگتن پست به کار مسغول بوده است، همسرش یگانه صالحی، دارای تابعیت ایرانی و همکار نشریه انگلیسی زبان نشنال در امارات متحده عربی و عکاس خبرنگار مستقل، دارای ملیت آمریکایی که با بسیاری از رسانهها همکاری داشته – خانوادهی وی خواهان انتشار نامش نیست. علل بازداشت، نهاد بازداشت کننده و همچنین محل بازداشت آنها با نقض صریح قانونهای ملی و بینالمللی از سوی مقامات مسئول ایرانی رسما اعلام نشده است.
ساجده عرب سرخی روزنامهنگار و وبنگار در پی احضار از سوی دادسرای مستقر در زندان اوین، ۲۷ تیرماه برای سپری کردن مدت محکومیت یک ساله خود روانه زندان اوین شد. وی پس از بازگشت به کشور در شهریورماه ١٣٩٢ بارها از سوی اطلاعات سپاه پاسدران احضار و بازجویی شده بود. به گفتهی مادرش، این روزنامهنگار به هنگام اقامتش در فرانسه به شکل غیابی محاکمه و به اتهام « تبلیغ علیه نظام» به یک سال زندان محکوم شده بود. ساجده فرزند فضلالله عرب سرخی یکی از رهبران اصلاحطلب است که در پس از انتخابات بازداشت و زندانی شده بود.
پیش ازساجده عرب سرخی، مرضیه رسولی در تاریخ ١٧ تیر ماه برای تحمل دو سال زندان و ۵٠ ضربه شلاق به زندان اوین فراخوانده شده بود، در تاریخ ٢٩ خرداد، ریحانه طباطبایی، روزنامهنگار سابق شرق، برای سپری کردن شش ماه حبس خود و در تاریخ ١٧ خرداد، مهنازمحمدی خبرنگار و مستندساز برای سپری کردن پنج سال محکومیت قطعی روانه زندان اوین شدند.
گزارشگران بدون مرز، به ویژه نگران وضعیت صبا آذرپیک است که از تاریخ ٧ خرداد ١٣٩٣ در بازداشت بسر میبرد و تا امروز محل بازداشت و نهاد بازداشت کنندهی وی نیز رسما اعلام نشده است. روزنامهنگار ماهنامه تجارت فردا و روزنامه اعتماد، در روز های ۲۹ و ۳۰ تیرماه در شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران بدون حضور وکیل مدافع محاکمه شد. محمود علیزاده طباطبایی به رسانهها اعلام کرده است که «هیچ اطلاعی از برگزاری دادگاه نداشته، اما این محاکمه در مورد پرونده بازداشت روزنامهنگار در سال گذشته است.»صبا آذرپیک از قربانیان بازداشتهای «یکشنبه سیاه» بود که پس از یک ماه بازداشت در انفرادی با سپردن وثیقه آزاد شده بود.
بنا بر اطلاعات گردآوری شده از سوی گزارشگران بدون مرز، صبا آذرپیک در ارتباط با تهیه گزارش تحقیقی در باره رسانههای امنیتی ِ هدایت و حمایت شده از سوی سپاه پاسداران و ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شده است و به شدت تحت فشار قرار دارد. این دو نهاد امنیتی با همدستی دستگاه قضایی بیش از پنجاه روز است که این روزنامهنگار جوان را با نقض همهی قانونهای ملی و بینالمللی ناظر بر حقوق بشر، در بازداشتگاهی مخفی که محل آن رسما معرفی نشده است و در انزوای کامل نگاهداری میکنند. در فرصت دیدار کوتاهی که به خانواده در روز محاکمه داده شد، وضعیت روحی و جسمی این روزنامهنگار تکاندهنده اعلام شده است.
شهروندان خارجی زندانی
سه تن از ده روزنامه نگار و وبنگار زن زندانی، دارای تابعیت کشورهای غربی و اینگونه شهروند خارجی هستند. خبرنگار- عکاسی که به همراه یگانه صالحی و جیسون رضاییان در تاریخ ۳۰ تیرماه بازداشت شده است دارای تابعیت آمریکایی نیز هست. رویا صابرینژاد نیکبخت، دارای ملیت بریتانیایی است و فریده شاهگلی، دارا ملیت آلمانی، این دو برای فعالیت در شبکههای اجتماعی و نوشتن بر روی صفحه فیس بوک بازداشت و به زندان محکوم شدهاند. تا امروز مقامات مسئول دولتهای بریتانیا و آلمان در باره این شهروندان خود به شکل رسمی ابراز نظر نکردهاند.
رؤیا صابرینژاد نوبخت که برای دیدار با خانوادهاش به ایران سفر کرده بود، از مهرماه ١٣٩٢ در زندان بسر میبرد. در تاریخ ۶ خرداد ١٣٩٣، از سوی شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران به بیست سال زندان محکوم شد. اتهام این زن چهل و هفت ساله تنها به خاطر نوشتن یک جمله در فیس بوک « همه چیز اینجا مذهبی است.»، « اقدام علیه امنیت ملی و توهین به مقدسات اسلامی» اعلام شده است. در همان روز، از سوی شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران هفت وبنگار دیگر نیز به حبسهای سنگین زندان محکوم شدند، از این میان نغمه شاهیسوندی شیرازی که به ۷ سال و ۹۱ روز زندان قطعی محکوم شده است.
فریده شاهگلی در تاریخ ٣١ اردیبهشت ماه ١٣٩٣ برای سپری کردن سه سال حبس روانه زندان اوین شد. وی با اتهاماتی چون «تبلیغ علیه نظام و توهین به رهبر نظام» برای انتشار برخی محتواها بر روی صفحه فیس بوکاش از سوی شعبه شعبه ٢٨ دادگاه انقلاب تهران، به شکل غیر قانونی و ناعادلانه مجرم شناخته شد. فریده شاهگلی پس از بیست و پنج سال اقامت در آلمان، در سال ١٣٩١ برای دیدار با خانوادهاش به کشور رفت که در همان زمان بازداشت و ممنوع خروج شد.
رضا معینی مسوول بخش افغانستان و ایران و تاجیکستان گزارشگران بدون مرز، در این باره اعلام کرد: «با ۶۵ روزنامهنگار و شهروند وبنگار زندانی، ایران یکی از پنج زندان بزرگ جهان برای فعالان رسانهای است و بزرگترین زندان جهان برای روزنامه نگاران و وب نگاران زن. دستگاه قضایی در همدستی با سپاه پاسدران و ماموران وزارت اطلاعات، حقوق روزنامهنگاران و وبنگاران را پایمال میکند. وعدههای رئیس جمهور حسن روحانی برای گشایش در عرصه آزادی بیان و رسانهها و آزادی زندانیان سیاسی سر و صدای بسیاری به راه انداخت. اما سکوت او در عمل تسهیل کنندهی سرکوب آزادی اطلاع رسانی است. حسن روحانی مسئول تضمین اجرای قانون اساسی و حقوق و جان همه شهروندان ایران است.»
***
پیام کنگره ششم حزب توده ایران به: روزنامه نگاران، نویسندگان و هنرمندان (در همه رشتههای هنری)
هجوم برنامهریزی شده و مداوم به روزنامهنگاران، و نویسندگان و گردانندگان روزنامهها و گاهنامهها، سایتها، و وبلاگها، به کارزاری سیستماتیک برضد نشر آزاد دیدگاههای سیاسی و اجتماعی، و همچنین اطلاعرسانی و عرصههای مشابه، تبدیل شده است. این هجومها در اکثر موردها با دستگیری، نقض حقوق شهروندی، تجاوز به حریم خصوصی، اهانت، و برخورد فیزیکی همراه بودهاند. علاوه بر اینها، با اتهام همکاری با“عوامل بیگانه“ و ”جاسوسی“ برای آنان- اتهامی کهنه و بهارث رسیده از سلف سلطنتی رژیم ولایی و بهپوسیدگی خود این دو رژیم- معمولاً همراه است.
ما شرکت کنندگان در ششمین کنگره حزب، از گردش آزاد اطلاع رسانی، ارائه آزادانه دیدگاهها، و تحلیلهای متفاوت در زمینههای اقتصادی، سیاسی، و اجتماعی روزنامهنگاران کشورمان [هرچند که با برخی از این دیدگاهها، بر اساس موضعگیریهای خاص حزبیمان، دارای زاویهایم و یا حتی مخالفیم، و بهموقع خود به آنها پاسخ هم گفتهایم] حمایت میکنیم، حمایت کردهایم، و در آینده نیز در این مسیر پیکار خواهیم کرد. ما از نشر آزاد و رها از تهدید سانسور، دفاع میکنیم، و بازداشت و شکنجه روزنامهنگاران و مسئولان روزنامهها و گاهنامهها، نویسندگان سایتها وبلاگهای مستقل را محکوم میکنیم، و بر آنان که در مسیر آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی، و استقلال ملیمان از جان و جسم و هستی خود مایه میگذارند، درودهای گرم میفرستیم.
کنگره همچنین به زنان و مردان روزنامهنگاری که با رشادت کمنظیرشان، و تحمل شکنجهها و بیماریهای ناشی از آنها، بر آرمانهای انسانی و مردمی خود پای میفشارند، درود میفرستد، و همچون گذشته، در آینده نیز آوای بهبندکشیده شدهشان را در سراسر جهان میپراکند.
رژیمی که از سخنپراکنی و تبلیغ درباره معنویت، اخلاق، و فرهنگ دمی باز نمیماند، بر اثر هرچه تنگتر کردن دایره سانسور کتاب و آفرینشهای هنری ـ در همه رشتههای هنری- کار را به جایی کشانده است که شمارگان(تیراژ) کتاب از متوسط ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ در رژیم گذشته، به ۱۰۰۰ تا ۱۵۰۰ در حال حاضر رسیده است (در حالی که جمعیت کشور و جمعیت تحصیلکردهاش نزدیک به دو برابر شده است)، و همچنین در عرصه هنرهای نمایشی، فیلمسازی( سینمایی و سریال)، موسیقی(سنتی و مدرن)، تولیدهایی نه اکران میشوند و نه اجازه توزیع پیدا میکنند، و این علاوه بر وارد کردن زیان و خسارت به روند آفرینشگری در میهن، محروم کردن هنرمندان از درآمد محصول کار خود برای گذران زندگی است. سانسور و ممنوعیت انتشار از عرصه آثار معاصر به گنجینه فرهنگ ملی کشیده شده است، و مرزهای زمان را از کهن تا امروز در عرصه داستان، شعر، و پژوهش، را درمینوردد. اجرا کننده سیاستهای مخرب ضدفرهنگیای که راه به گمبیشه خرافه و واپسماندگی میبرد و نام بیمسمای فرهنگ و ارشاد بر خود گذاشته است، به هر ترفند و بهانهیی بر سر راه حرکت رو به جلو ادبیات و هنر مانع میتراشد، از کمبود کاغذ گرفته تا تهدید، بازداشت، و شکنجه نویسندگان و هنرمندان، بازیگران، شاعران، و کارگردانان، و ”ارشاد“ آنان به روی آوردن به واپسگرایی. از سوی دیگر همین دستگاه ضد فرهنگی که هر از چندی پاسداری بر اریکه آن تکیه میزند، با دروغپردازیهای عوامفریبانه- که نزد جامعه آگاه امروز ایران سراپا ناشیانه و پرت از مرحله دانسته میشود- ادعا میکند کسب افتخار ربودن جایزه اسکار، که ثمره کار و هنرمندی خلاقان عرصه هنر سینمای میهن ماست، نتیجه لابیگری دولت ضدملی کنونی است. رژیم با دستگاه اندیشه سوز سانسورش، دو هدف دارد، اول: گسستن رشته ارثیه ادبی و هنری (کلاسیک و مدرن) ایران از روند آفرینشگری ادبی و هنری کنونی، و دوم: با مانعتراشیها و کارشکنیها در این روند، هرچه پرهزینهتر کردن فعالیت ادبی و هنری مستقل از برنامههای رژیم. هدف رژیم از این گسستن و دشوار و پرهزینه کردن فعالیت ادبی و هنری در کشور، انداختن جریان کار و فعالیت ادبی و هنری- یا ”ارشاد“[!] آن- به بستر مورد نظر و واپسگرای قرونوسطایی خود است تا از آن در ادامه حاکمیتاش بهره گیرد. ما از وجود فضای آزاد برای رشد استعدادهای ادبی و هنری و برآمدن آثار ارزشمند ادبی و هنری نویسندگان، شاعران، و هنرمندان (در همه رشتههای هنری) میهنانمان حمایت و در راه آن مبارزه کردهایم و خواهیم کرد.
ششمین کنگره حزب توده ایران
بهمنماه ۱۳۹۱
به نقل از نامه مردم، شماره ۹۱۶، ۲۱ اسفند ماه۱۳۹۱
http://www.tudehpartyiran.org/۲۰۱۳-۱۱-۲۸-۱۹-۴۵-۵۵/۲۰۱۱-