فرهنگی
می دانی…
رحمان:
به پیشاهنگان جنبش کارگری و زحمتکشان کشورمان، که بار دشوار زندگی را بر دوش می کشند.
می دانی،
آنگه که می گویم،
(من، باور گرسنگان روی زمینم)
اندوه بیکران کودکان کار،
بگذار این دلم کمی آرام گیرد،
از پس پشت این شب سمج،
که هنوز مانده ره ِ بسیار
تا روز در رسد.
***
می دانی…
از فراق رفتگان،
دل به خورشید سپردگان،
که آن غروب خونین را
به امید طلوعی دیگر…
وداع گفتند رفتند
چه می کشم؟
***
می دانی …؟
آن شهریور …
در من تکرار شد؛
اما به آخر نرسید
و همواره می ماند،
تا خورشید دوباره سر برزند،
از پشت زمهریرِ شبِ این دیار.
***
می دانی،
آنگه که می گویم،
(من، باور گرسنگان روی زمینم)
اندوه بیکران کودکان کار،
غم نان روزِزنان خیابانی،
و غرور خودآگاه سپاهکاران را…،
بر دوش می کشم؟
****
بگذار دمی بیاسایم
من، تن زخماگین این جهان را
بردوش می کشم
بیا تا با هم به روزش رسانیم.
رحمان ۲۰/۱/۹۵