رحمان: گرامی باد روز اول ماه مه، روز جهانی زحمتکشان
وقت برخاستن موجهاست
دریا بازخواهد خروشید
نگاه کن به آن سوی افقها!
آمیخته به واژه های امید و آرزو
پاره ی خورشید را بردوش گرفته
ــــــ
این روزها می دانم،
باز می آید
وقت برخاستن موجهاست
دریا بازخواهد خروشید
نگاه کن به آن سوی افقها!
آمیخته به واژه های امید و آرزو
پاره ی خورشید را بردوش گرفته
با خود می آورد،
و به این ناکجا دنیای آشنا پیشکش خواهد کرد.
این ارمغانش را، به ما،
مردم این جهان.
****
هیچ می دانی
دنیا بی حضور تو
خاموش است و بی فروغ،
دلتنگ و سیاهپوش…،
گرفتار در مغاکی سیاه،
که در تالاب این نا کجا آباد
به غارتش می برند
****
هیچ می بینی
درخشش سرخ خورشید را،
زان سوی این شب خسته جان،
و رودخانه و ابرهای نیلی را؟
دریا در التهاب
و کران تا کران پرستاره،
و من،
خسته از شمارش ستاره ها
به پیشباز تو می آیم.
****
هیچ می دانی،
اینجا… نه، دنیا
موطن توست؟
و من در آن هیچ نمی بینم،
جز آفرینش و کار…
که سرمایه با دستهای خونین به تاراج می برد،
حاصلش را؟
****
صبور باش
دلتنگ بی قرار…
باز می آید،
وقت برخاستن موجهاست
دریا خواهد خروشید
رحمان (۰۱/۰۲/۹۵)