فرهنگی
…خفته در کمین
رحمان:
رد شیارهای تازیانه برگُرده ها
دهان گشوده،
انزجارِ خشم آلود
و التهاب
در انتظار نشسته،
سکوت صبح خرداد،
هیاهوی کلاغها،
خواب از چشمان خمار بامداد می رباید
نسیم میوزد…
گرمای زودرس را پس میزند
رخوت به شهر بازگشته
سکوت در پس اندوه
و خشم،
برنگاهها سایه انداخته
زخمهای دیرینه،
رد شیارهای تازیانه برگُرده ها
دهان گشوده،
انزجارِ خشم آلود
و التهاب
در انتظار نشسته،
با چشمان باز، و آگاه…
از تنهای رنجور و زخماگین
به زبان لورکا
(شهر خفته در کمین)
رحمان ۰۸/۰۳/۹۵