فرهنگی

امید و آگهی

سپهر جمشیدی:

یارا

این ظلمت درازناک را

امشب به آگهی

باید سحر کنیم.

جانا

این زمهریر سوزناک را

امشب به شمع جان

باید سحر کنیم.

 

امید به فردا که خورشید بر آید

سرما شکند نور در آید

یک خلق هواخواه

کمر بندد

ز افسون بدر آید.

 

امید به فردا که خورشید برآید

بشکفته ز گل، غنچه

و

دار فروچیده

و

بلبل به سخن آمده

و

هاجر به وطن باز درآید.

 

فردا

به سر پنجه خورشید دوباره

فردا

به انوار طلایی ستاره

فردا

به پاکی و زلالی چو چشمه

فردا

ز سرخ خاک شهیدان این دیار

یلدا سحر شود

انسان بر آید

انسان به بر آید.

 

سپهر جمشیدی ۵ شهریور ۹۵

 

Print Friendly, PDF & Email
دکمه بازگشت به بالا