خشونت در کودکی آموخته میشود
یکی از موضوعات مهمی که در رابطه با تماشای فیلم برای کودکان مطرح میشود، محتوای این فیلمهاست. تحقیقات روانشناسان بر این مطلب صحه میگذارد که تماشای خشونت برای کودکان آسیبهایی به دنبال دارد و میتواند باعث شکلگیری رفتارهای خشن در آنها شود؛ رفتاری که ممکن است در بزرگسالی نیز امتداد پیدا کند.
با وجود اینکه متخصصان کودک، تماشای تلویزیون برای کودکان را تا دوسالگی ممنوع کردهاند، اما توجه به محتوای فیلمهایی که کودکان به تماشای آنها میپردازند، حائز اهمیت است و اینجاست که پای والدین و نقش کنترلی آنها به میان میآید. شیوا دولت آبادی، روانشناس، در گفتوگو با «آرمان» میگوید: «شخصیت در حال رشد به ویژه در سالهای اول زندگی که واقعیت و خیال در آن قابل تفکیک نیست، از آنچه به شکل دیدن به کودک میرسد بسیار تاثیرپذیر است. این آثار در عین اینکه به الگوهای رفتار تبدیل میشوند، متاسفانه ماندگار هم هستند؛ پژوهشها نشان داده است که اگر کودکانی به صورت فراگیر و زیاد، شاهد خشونت در واقعیت یا دنیای تصویری باشند، در نوجوانی و بزرگسالی نیز گرایش به نشان دادن چنین رفتاری دارند.»
گفته میشود کودکان تا دو سالگی نباید تلویزیون تماشا کنند. بهترین سن برای تماشای فیلم چه سنی است؟
مشاهده فیلم، تلویزیون و هرچیزی که نیاز به درک و دنبال کردن دارد، حداقل نیازمند این است که پیش زمینههایی از ذهن درککننده و جهت دهنده برای اینکه مثلا یک داستان را دنبال کند و معانی را بفهمد، لازم است و کودکان خیلی زود میتوانند در معرض اطلاعات حاوی زیبایی شناسی و تحریک کننده مناسب برای حواس خود قرار بگیرند. یعنی حتی میشود با استفاده از اسباببازیهای بی ضرری که رنگی هستند و تحرک دارند و حتی کتابهای پارچهای، کار را با نوزادان هم شروع کرد. بنابراین مصرف کننده فیلم و تلویزیون شدن، هرچه دیرتر باشد، برای کودک بهتر است. مگر اینکه فیلمها نظارت شده و حاوی اطلاعات مناسب برای سن کودک باشند. از حدود سه سالگی است که بچهها میتوانند با نظارت والدین خود کارتون تماشا کنند یا چیزهایی ببینند که با توانایی تحلیل آنها به سمت مثبت و زیبایی شناسی حرکت کند. این موضوع میتواند تاثیر مثبتی به ویژه زمانی که حافظه آنها ماندگار شده است، داشته باشد. در نتیجه اگر با برنامه ریزی مناسب انجام شود، میتواند عرصه خوبی برای یادگیری و خلاقیت باشد؛ در عین اینکه مبالغه در دیدن انجام نشود و وقت زیادی را به صورت مصرف کننده مواد دیداری از جمله فیلم قرار ندهند، در تحقیقات عصب شناسی گفته شده بهتر است این تماشا خیلی طولانی نباشد، چون مغز اگر فقط مصرف کننده اطلاعات باشد، به صورت یکپارچه و کامل درگیر نمیشود و بسیار سطحی و عاطفی یک نیمکره را درگیر میکند. به هرحال اینها توصیههای ظریف تری است که میتوان زندگی کودکان را صرف تنها مصرف کردن اطلاعات نکند و به آنها فرصتهایی بدهیم که از همه حواس به صورت خلاقانه برای رشد همه جانبه مغزشان استفاده کنند.
مشاهده فیلمهای خشن چطور؟ آیا میتواند بر شخصیت کودکان اثر بگذارد؟
کودکان پیامهایی را از راه حواس خود از دنیای پیرامون دریافت میکنند و با درک از فرهنگی که در آن رشد میکنند، این دریافتها را برای خود معنا کرده، رشد میکنند و به این شکل است که شخصیت آنها شکل میگیرد. بنابراین آنچه میبینند، اگر خشن باشد، میتواند برای شکلگیری شخصیت آنها مخرب باشد. چون شخصیت در حال رشد به ویژه در سالهای اول زندگی که واقعیت و خیال در آن قابل تفکیک نیست، از آنچه به شکل دیدن به کودک میرسد بسیار تاثیرپذیر است. از نزدیک به ۴۵ سال پیش تاکنون، پژوهشهای آزمایشگاهی برای مشاهده تاثیر دیدن خشونت در رفتار کودکان انجام میشود و به ویژه در کودکان زیر هفت سال مشاهده شده که دیدن یک صحنه پرخاشگری، برای مثال بازی با یک عروسک و پرتاب کردن آن، کاملا تقلید میشود. یعنی اگر خشونت مشاهده شود، خیلی زود الگوبرداری میشود. عکس این مساله نیز صادق است؛ زمانی که یک کودک دیگر یا فرد بزرگسال، یک عروسک را نوازش کند، کودک با مشاهده این اتفاق، گرایش بیشتری به نوازش عروسک خود پیدا میکند. بنابراین در سطح رفتار و به ویژه در سنین پایین، مشاهده خشونت، رفتار خشن را تشویق میکند و باعث الگوبرداری و تقلید از آن میشود. سالهای سال است که ما این مساله را عنوان یکی از یافتههای جدی روانشناسی میشناسیم.
آیا مشاهده خشونت در کودکی میتواند در بزرگسالی نیز امتداد پیدا کند؟
این آثار در عین اینکه به الگوهای رفتار تبدیل میشوند، متاسفانه ماندگار هم هستند، یعنی پژوهشهای دیگری نشان داده است که اگر کودکانی به صورت فراگیر و زیاد، شاهد خشونت در واقعیت یا دنیای تصویری باشند، حتی در نوجوانی و بزرگسالی نیز گرایش به نشان دادن چنین رفتاری دارند. سطح رفتار یکی از آسیبهایی که است که به کودکان وارد میشود و اگر فراگیر باشد، مساله خشونتهای فراگیر جمعی یا اجتماعی را نیز میتواند به وجود آورد. آسیب دیگری که دیدن صحنههای خشن به کودکان وارد میآورد، تغییر نگرش آنها نسبت به خشونت است. یعنی تنها به این شکل نیست که به صورت کورکورانه تقلید شود، بلکه در ذهن کودکان، خشونت حساسیت زدایی میشود؛ به این معنا که آستانه دریافت راحتتر خشونت بالا میرود. حتی تجربه خشونت روی خودشان یا دیگران بالا میرود. نکته دیگر این است که این خشونت را یک بخش از جهان و واقعیتهای حاکم بر زندگی تلقی میکنند، به این معنا که دنیا برای آنها، یک دنیای خشن، نازیبا و غیرمهرآمیز تلقی میشود. بنابراین میتوان گفت هم در سطح رفتار به صورت الگوبرداری کورکورانه و هم در توجیهی که از جهان پیدا میکنند، رفتارهای خشن به شکل گیری شخصیت و نگاه کودکان به جهان آسیب میزند.
چطور میتوان با این خشونت آموختهشده برخورد کرد؟
معمولا در فیلمهایی که خشن هستند، چه فیلمهایی که تصویری از واقعیت و چه به صورت کارتونی و مبالغه شده در بیان باشند، کسانی که خشونت اعمال میکنند عواقبی برای رفتار خود نمیبینند، به این معنا که برای خشونت خود تنبیه نمیشوند تا به الگویی برای این مساله تبدیل شود که بهتر است انسان خشن نباشد. بنابراین این مساله نیز به گستاخی و رهاشدگی که خشونت در ذهن کودکان ایجاد میکند، اضافه میشود. به این معنا که میگویند نه تنها میتوان خشن بود و دنیا خشن است، بلکه هیچگونه پاسخی هم به خشونت داده نمیشود. در نتیجه یک ترکیب بسیار آسیب زا و جدی از خشونت در ذهن کودک شکل میگیرد. اگر بخواهیم مسئولیت بزرگترها، والدین و جامعه را در این بحث مطرح کنیم، بدون شک باید گفته شود که کنترل فضای دیداری کودکان به ویژه فیلم، کارتون و… بسیار لازم است تا کودکان کمتر به آسیبهای ناشی از آنها دچار شوند. اگر کودکان شاهد صحنههای خشن هستند، وظیفه بزرگترها این است که نظر مخالف خود را با این رفتارها در بیان اینکه این خشونت ارزش ما نیست و فقط سرگرمی است، ابراز کنند تا کودکان از اینکه در این چرخه یادگیری خشونت قرار بگیرند، محفوظ بمانند.
دیدن فیلمهای خشن در کودکی میتواند به یک ذائقه تبدیل شود و در بزرگسالی نیز امتداد یابد. با توجه به اینکه ذهن کودکان به ماده خام نیاز دارد، چه چیزی را میتوان جایگزین این فیلمها کرد؟
هرچیزی که بتواند بسیاری از جنبههایی که در زندگی واقعی به درد کودکان میخورد را رشد بدهد و بتواند در قالب بیان تصویری خوب قرار بگیرد؛ مثل اینکه چطور میتوان با حیوانات مهربان بود یا اینکه چطور میتوان یک مشکل کوچک حرکتی را حل کرد یا چیزهایی که هم ذهن را درگیر میکند و هم میتواند زیبایی شناسی داشته باشد و حواس را به زیبایی و با جاذبه نگه دارد تا انگیزهای برای دیدن ایجاد کند. همانطور که شما هم اشاره کردید، ذائقه مساله مهمی است که میتواند با دوستداری طبیعت، احساس تعلق به جامعه، نوعدوستی، مفاهیمی که زندگی بشر را عمق و معنا میبخشد و برای کل جامعه میتواند مفید باشد، شکل پیدا کند.
آرمان – رامین علیزاده