درباره این شوک عربی
قطع ناگهانی تمام روابط پنج کشور عرب با قطر، کاملا شوکآور بود. این اتفاق بعد از یک هفته جروبحث و بگومگو بین مقامات عربستان سعودی و قطر اتفاق افتاد. بعد از برگزاری کنفرانس ریاض که با حضور دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، تشکیل شد و همه اهدافش علیه ایران بود، امیر قطر در جایی از تصمیمات این کنفرانس انتقاد کرده بود. این انتقادات بلافاصله از سایت خبرگزاری قطر پخش شد و بازتابهای گستردهای داشت.
ازآنجاکه طرح اینگونه انتقادات در آن شرایط هزینه سنگینی را به دنبال داشت، مقامات قطر آن اظهارات را تکذیب کرده و گفتند سایت خبرگزاریشان هک شده است؛ اما دیگر کار از کار گذشته بود و تقریبا سعودیها بهانه کافی را به دست آورده بودند تا بهشدت به قطر انتقاد کنند. یک هفته جنگ رسانهای بین ریاض و دوحه جریان داشت تا سرانجام به این قطع روابط رسید؛ اتفاقی که به نظر میرسد کاملا حسابشده و با هماهنگیهای قبلی بهویژه از سوی عربستان سعودی بوده است. فراموش نکنیم روز یکشنبه عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان، در مصر با سامح شکری همتای مصری خود دیدار داشت و آن دو پشت درهای بسته بر سر یک موضوع مهم توافق کردند.
این موضوع مهم، «گوشمالی قطر» بود؛ گوشمالی قطر به دلیل حمایت از جریان اخوانالمسلمین، به دلیل حمایت از جنبشهای موسوم به بهار عربی، به دلیل داشتن شبکه الجزیرهای که تقریبا همه حاکمان عرب از آن دل پرخونی دارند و نیز به دلیل سرتقی و کلهشقی این امیرنشین کوچک و بهشدت پولدار که حاضر نمیشود شیخوخیت عربستان یا کهنسالی مصر را بپذیرد و دنبالهرو آنها باشد. کنارکشیدن برخی کشورهای سنتی عرب مانند اردن و عمان از محاصره قطر، نشان میدهد موضوع برای کل جهان عرب موضوعی حیاتی نیست و بیشتر به اختلافات بین چند کشور با قطر محدود میشود.
درحالحاضر، قطر تحت یک محاصره شدید اقتصادی و فراگیر قرار گرفته است. کسانی درخواست میانجی دادهاند؛ اما عربستان بهشدت با هرگونه میانجیگری مخالفت میکند. به نظر میرسد عربستان میخواهد از موقعیت پیشآمده نهایت استفاده را برده و تکلیف خود را با قطر برای همیشه روشن کند. البته این تصور خامی است که فقط حاکمان جوان و ناپخته عربستان میتوانند در ذهن خود پرورش دهند. روشن است احتمال یک حمله نظامی به کلی منتفی است؛ هرگونه تغییر نظام حکومتی در قطر نیز هزینههای گزافی خواهد داشت. اکنون جایجای خاورمیانه میدان جنگهای خونین و بیسرانجام است و گشودن یک جبهه جدید، آنهم در منطقه بسیار حیاتی و استراتژیک خلیجفارس، کاملا به دور از هرگونه عقلانیتی است. در خبرها آمده بود امیر کویت یک بار دیگر برای میانجیگری به عربستان سفر کرده است. تصور میشود با ادامه همین رفتوآمدها، مسئله حل شود. عربستان در شرایط کنونی قدرتی بیش از یک «گوشمالی»دادن به قطر را ندارد.
در این میان- بهخصوص اگر قطر تسلیم نشود و بر مواضع خود باقی بماند – فرصتی برای ایران به وجود آمده است؛ از یک طرف آن ائتلاف پرکبکبه و دبدبهای که علیه ایران شکل گرفته بود، تقریبا فروپاشیده است و از طرف دیگر، موقعیت خوبی به لحاظ اقتصادی برای ایران فراهم شده است تا با کمککردن به قطریها، سودی به دست آورد. بااینحال، باید دانست ایران در جایگاهی نیست که بتواند نقش میانجی را بازی کند. از آن گذشته باید دید این جنجال چه سرانجامی پیدا میکند تا بشود بعد درباره روابط آینده ایران و کشورهای عرب صحبت کرد. باید منتظر بود تا آبها از آسیاب بیفتد.
محمدعلی عسگری