گفتوگو با مائده برهانی اولین لژیونر زن تاریخ والیبال ایران /حضور بانوان در ورزشگاه، نگاه دنیا به ما
مصاحبه تقریبا طولانی شد ولی یک چیز از قلم افتاد: «نگفتید بالاخره چندسالتان است؟ البته اصراری هم نیست فقط چون فکر کردیم فراموش کردید، دوباره پرسیدیم». لبخندی میزند و میگوید: «فراموش کردم؛ من متولد اول تیرماه ١٣۶٧ هستم». غیرمنتظره بود ولی درست در روز تولد مائده برهانی، بازیکن تیم ملی والیبال زنان ایران، این گفتوگو انجام شد.
با وجود اینکه عناوین زیادی دارد و از همه مهمتر اینکه «اولین زن لژیونر تاریخ والیبال ایران» است، در صحبتهایش کمتر از «من» میگوید و بیشتر دغدغه «ما» دارد. نزدیک به ١١ سال است به طور تقریبا حرفهای والیبال بازی میکند؛ کارش را از اصفهان و در تیم سپاهان شروع کرده و آخرین باشگاهی هم که برایش به میدان رفته «شومنکلاب» بلغارستان بوده. در این ١١ سال فقط یک سال جام نبرده؛ برهانی در کارنامهاش پنج قهرمانی در لیگ، دو نایبقهرمانی و سه مقام سومی دارد. بیشترین دغدغهاش پیشرفت والیبال زنان است و تأکید ویژهاش هم روی تیمهای پایهای. تجربه کم حضورش در بلغارستان به نظر میرسد دیدش را هم عوض کرده و حالا از لزوم تغییرات در سبک تمرینی والیبال زنان حرف میزند. او که دانشجوی کارشناسی ارشد رشته مدیریت راهبردی سازمانهای ورزشی است، میگوید حق ورزش زنان آنطور که باید و شاید داده نشده و ورود زنان به ورزشگاه هم یکی از اتفاقات اجتماعی تأثیرگذاری است که در دید مردم دنیا نسبت به ایرانیها تأثیر زیادی دارد. مائده برهانی که این روزها به همراه تیم ملی مهیای حضور در رقابتهای قهرمانی آسیا میشود، گفتوگوی مفصلی با «شرق» داشته که از نظر میگذرانید.
اول از مهیاشدن تیم ملی برای ورود به مسابقات قهرمانی آسیا شروع کنیم. امکاناتی که در اختیار دارید، شایسته تیم ملی والیبال هست؟
امکاناتی که فدراسیون یک سال گذشته در اختیار تیم ملی قرار داده، واقعا امکانات خوبی است که مهمترین آنها کمپ اختصاصی است که این کمپ با سالن بدنسازیاش کاملا در اختیار خودمان است. رویهمرفته از لحاظ سختافزاری و امکانات مشکلی نداریم. شاید جدیترین مشکلی که داریم این است که بازیهای تدارکاتی زیادی نداریم و پیداکردن رقیب برای بازیکردن با تیم ملی ایران اندکی دشوار است. امیدوارم این مشکل هم بهزودی برطرف شود.
شما مردادماه در رقابتهای آسیایی با تایلند، چینتایپه و مالدیو همگروه شدهاید. فکر میکنید شانسی برای صعود دارید؟
تیم ملی تایلند یکی از قدرتهای والیبال آسیاست و چینتایپه هم تیم سوم آسیاست. میماند مالدیو که زیاد در عرصه والیبال چه در بخش مردان و چه در بخش زنان قدرتمند نیست. با این حال جنگیدن در این گروه کار سختی است و رقابت برای صعود از این گروه بین سه تیم تایلند، چینتایپه و ایران است. به نظرم با توجه به قدرتی که تایلند دارد، این تیم بهعنوان تیم اول راهی مرحله بعد میشود و برای تیم دوم هم چینتایپه بخت بیشتری دارد. اینکه میگویم چینتایپه از ایران بهتر است، دلیل دارد؛ درحالحاضر آنها کار پایهای و تیمی بهتری دارند؛ تیم خوبی هستند. البته به آن معنی نیست که نتوانیم چینتایپه را ببریم ولی کار بسیار سختی داریم تا جزء هشت تیم برتر آسیا شویم. البته این را هم بگویم که امسال برای اولینبار در تاریخ والیبال ایران توانستیم در جام باشگاههای آسیا چینتایپه را در مرحله گروهی ببریم هرچند در بازی آخر به آنها باختیم که آنهم به دلیل خستگی بازیکنان و یکسری مسائل دیگر بود. روی کاغذ تیم ما توانایی بردن چینتایپه را دارد ولی فراموش نکنیم این موضوع بستگی به شرایط روز مسابقه و تمریناتی دارد که در این یکماهواندی باقیمانده انجام میدهیم. البته تمام تلاشمان را برای موفقیت در این تورنمنت و رسیدن به جمع هشت تیم برتر آسیا میکنیم.
این واقعیت است که والیبال زنان ایران با تیمهای خوب آسیایی فاصله زیادی دارد. فکر میکنید چطور میشود این اختلاف بهوجودآمده را برطرف کرد؟
برای کمکردن فاصله، کار بسیار زیادی پیشرو داریم؛ مهمترین کاری که میشود کرد، پایهسازی است؛ یعنی توجه ویژه به تیمهای پایهای والیبال زنان. پایهسازی این نمیشود که یک اردوی ششماهه بگذاریم و ٢٠ یا ٣٠ بازیکن جوان را از سراسر ایران بیاوریم، به آنها «پنجه» و «ساعد» بیاموزیم و راهی مسابقات آسیاییشان کنیم؛ نه، با این روند در یک دهه گذشته نتیجه نگرفتهایم و با تداوم این روند هم به جایی نخواهیم رسید. بهترین راه این است که از مربیان مرد در تیمهای پایه والیبال ایران و همچنین در تیمهای باشگاهی استفاده کنیم چون الان والیبال مردان ایران در آسیا و در دنیا صاحب سبک است و میشود از علم آنها در جهت بازیکنسازی و ساختن بازیکنان آیندهدار استفاده کرد.
تیم ملی والیبال زنان ایران چند وقت با مایدا چچیچ بهعنوان سرمربی کار کرد و درخشش نسبی هم به دست آورد. همکاری با چچیچ چطور بود؟
همکاری و کارکردن با خانم مایدا خیلی مثبت بود و چیزهای زیادی از ایشان آموختیم که به نظرم تجربه بسیار خوبی بود. کار متمایزی که خانم مایدا انجام داد، توجه به برنامههای بدنسازی برای تیم بود که با برنامه و مدون در این بخش کار کرد. دیگر کار مهم و تأثیرگذاری که کردند، این بود که به بچههای تیم بسیار نزدیک بود و این موضوع از لحاظ روحی شرایط تیم را خوب کرده بود.
خب اگر چنین دستاورد مثبتی داشته، پس چرا فدراسیون با این مربی قطع همکاری کرد؟
فکر میکنم این سؤال که چرا ایشان دیگر نیست، به سیاستهای فدراسیون برمیگردد و کلا هم اگر از مسئولان فدراسیون در این مورد بپرسید، جوابهای کاملتری به شما میدهند.
شما اولین لژیونر تاریخ والیبال ایران هستید که فصل گذشته برای تیم شومن کلاب در بلغارستان بازی کردید. حضور در لیگ بلغارستان به دانش فنی شما کمکی هم کرد؟
والیبالی که در بلغارستان تجربه کردیم کاملا با والیبالی که در ایران بازی میکنیم متفاوت است؛ چه از لحاظ سختافزاری و چه نرمافزاری. ساختار باشگاهها کاملا متفاوت است، نحوه تمرینات هم اصلا قابل مقایسه نیست. در ایران و در لیگ برتر ما فقط روزانه دو ساعت تمرین میکنیم؛ درحالیکه در بلغارستان روزی شش ساعت، سه ساعت صبح و سه ساعت عصر تمرین میکردیم که این موضوع روی عملکرد یک بازیکن تأثیر بسزایی دارد. تجربهای که در بلغارستان به دست آوردیم بسیار گرانبها بود.
حضور شما (زینب گیوه هم بعد از برهانی به تیم شومن پیوست) در بلغارستان، علاوه بر لژیونرهای ایرانی، به نوعی ترویج فرهنگ ایرانی در بلغارستان هم بود. بازی با پوشش اسلامی برای همتیمیهایتان در شومن کلاب عجیب نبود؟
در ابتدا برای آنها این موضوع که چرا با این پوشش بازی میکنیم، بسیار عجیب بود؛ نمیگویم نمیپذیرفتند، اتفاقا خیلی هم خوب برخورد میشد و بسیار هم مهربان بودند، ولی خب، برایشان عجیب بود. حتی بعضا به ما میگفتند برایتان بازیکردن با این لباسها سخت نیست؟ میگفتیم نه، عادت کردهایم و به این موضوع که با این پوشش بازی میکنیم هم افتخار میکنیم. دست آخر آنها هم دیگر به این پوشش ما عادت کرده بودند.
نگاه همتیمیهای شما نسبت به ایران و فضای حاکم بر ایران، مثبت بود؟
واقعیتش این است که تصور چندان خوبی از ایران نداشتند. درکشان این بود که در ایران فضایی برای زنان نیست و آزادی زنان وجود ندارد. دلیل اصلی که باعث شده بود چنین تفکری در ذهن آنها شکل بگیرد این بود که زنان نمیتوانند در ورزشگاهها حضور پیدا کنند و مسابقات را از نزدیک ببینند. این موضوع را هرکجا که میرفتیم مطرح میکردند؛ از حضور در جمع خبرنگارها گرفته تا تلویزیون و حتی صحبت در جمع مردم عادی؛ همه سؤالشان این بود که چرا زنان را به ورزشگاه راه نمیدهند؟
و پاسخ شما به این سؤالات چه بود؟
میگفتیم این موضوع بیشتر بهخاطر احترام زیادی است که در ایران به زنان میگذارند؛ اینکه با توجه به شرایط موجود در همه ورزشگاهها که ممکن است الفاظ رکیکی به کار برده شود، کمی دسترسی زنان به ورزشگاهها محدود شده است. مورد دیگری هم که میگفتیم این بود که فضای مناسب و در کل فضای چندان زیادی در ورزشگاهها وجود ندارد که بخواهند قسمتی از آن را هم در اختیار زنان بگذارند. آنجا مطرح میکردیم که آیندهنگری صورت گرفته و قرار است استادیومهای جدیدی که میسازند گنجایش بیشتری داشته باشد تا زنان هم بتوانند در آینده سهم بیشتری از حضور در ورزشگاهها داشته باشند.
پس اینجا است که دوباره اهمیت ورود زنان به ورزشگاه برای اعتلای ورزش مطرح میشود. فکر میکنید این حضور چه تأثیراتی میتواند داشته باشد؟
مطمئنا حضور زنان در ورزشگاه میتواند نگاه مردم دنیا را به جامعه ایران باز کند. همانطور که گفتم این نگاه در بلغارستان هم حاکم بود که زنان ایرانی بسیار محدود هستند. کاری که توانستیم انجام دهیم حداقل در صحبت با اطرافیان و دوستانی که آنجا داشتیم، این بود که دیدشان را کمی نسبت به این موارد عوض کنیم. مطمئنا وقتی زنان در ورزشگاهها حاضر شوند هم انگیزهها بیشتر میشود و هم دید مردم دنیا فرق خواهد کرد.
حق ورزش زنان در ایران بهخوبی ادا شده است؟
میتوانم بگویم ورزش زنان در ایران کاملا نوپاست. شاید ١٠ یا ١٢ سال است که نگاه متفاوتی به ورزش زنان شده است. مسیر طولانی است و دشواریهای زیادی را هم باید از سر بگذارنیم تا به پیشرفت برسیم. من فکر میکنم اگر مسئولان ما نگاه تخصصیتر، نهتنها به والیبال، بلکه به ورزش زنان داشته باشند مطمئنا میتوانیم هم در سطح المپیک هم در سطح مسابقات جهانی و آسیا عملکرد خیلی خوبی داشته باشیم. شما الان چینیها را میبینید که با سرمایهگذاری در ورزش زنان، بیشتر مدالهایشان در المپیک را از همین مسیر به دست آوردهاند. اگر در ایران هم سرمایهگذاری در ورزش زنان بیشتر و ورزشهای قهرمانی بیشتری ایجاد و ورزشکاران بیشتری تعلیم داده شوند، مطمئنا در آینده میتوان شاهد مدالآوری زنان در المپیک هم شد.
شما که تجربه حضور در لیگ بلغارستان را دارید میتوانید مقایسهای بین آن لیگ و لیگ والیبال ایران انجام دهید؟
متأسفم که این حرف را میزنم، ولی اصلا هیچ چیزی برای مقایسهکردن وجود ندارد. البته همه هم این موضوع را میدانند چه مربیان و چه بازیکنان. والیبال زنان ایران چه در سطح پایه و چه در سطح پیشرفته اصلا وضعیت ساختاری خوبی ندارد. متأسفانه ساختار باشگاهی در ایران اختلاف فاحشی با تیمهای اروپایی و حتی تیمهای مطرح آسیایی دارد. والیبال زنان ایران خیلی جای کار دارد و نیاز به توجه ویژه دارد. اگر قرار باشد به این تفاوتها پرداخته شود شاید یک کتاب ۵٠ یا ۶٠ صفحهای شود.
سختی کار برای زنان، بهویژه آنها که در رشته والیبال فعالیت میکنند چیست؟
والیبال ورزشی خانوادگی و اجتماعی است که در کشور ما طرفداران بسیار زیادی دارد. میتوانم بهجرئت به شما بگویم والیبال جزء سه ورزش اول کشورمان است؛ چه بسا با توجه به استقبالی که مردم از بازیهای ایران در لیگ جهانی والیبال داشتند، میتوان گفت ورزش اول کشور هم هست. عمدهترین مشکلی که الان والیبال زنان دارد، بحث اسپانسر در تیمهاست. اسپانسر هم طبیعتا به دنبال این است که سودی ببرد. این جریان هم با حق پخش رسانههای والیبال امکانپذیر است که هم برای ما بازیکنان میتواند ثمربخش باشد هم برای خود اسپانسرها. بحث دیگر هم بحث بودجه برای تیمهای والیبال ایران در سطح باشگاهی است که باید ردیفی جداگانه داشته باشد. کار دیگری که میتوان در جهت ارتقای سطح والیبال انجام داد، تغییرات در تمرین است که میتوان مثلا به دونوبتیکردن تمرینات اشاره کرد. موضوع دیگر که به نظرم باید انجام شود، استفاده از مشاوران مرد در کادر فنی است که این مشاورههای فنی میتواند کمک زیادی به پیشرفت والیبال زنان کند؛ همانطور که در تیم ملی مردان این موضوع اثربخش بوده، در بخش زنان هم میتواند مؤثر باشد. نکته آخری که میتواند به پیشرفت والیبال زنان ایران کمک کند، موضوعی است که فدراسیون و باشگاهها باید مقدماتش را فراهم کنند: ورود بازیکنان خارجی به لیگ. این کار میتواند به پیشرفت زیادی منجر شود.
خودتان فرصت کردید بازیهای ایران در لیگ جهانی والیبال امسال را از نزدیک ببینید؟
متأسفانه نتوانستم بازیهای تیم ملی را از نزدیک ببینم چون در مدت برگزاری این رقابتها در تهران نبودم و پیگیر مسابقات از طریق تلویزیون و رسانهها بودم.
نظرتان درباره نتایجی که تیم ملی مردان ایران در لیگ جهانی والیبال گرفت، چیست؟
بازی والیبال یک سرش برد است و سر دیگرش باخت. بااینحال هر زمان که تیم میبرد و میبازد باید نقاط ضعف و قوتش ارزیابی و براساس آن برای آینده برنامهریزی شود. درباره عملکرد تیم مردان هم باید بگویم آقای کولاکوویچ نشان دادند مربی بادانشی هستند ولی با توجه به زمانی که در اختیار داشتند فکر میکنم شناخت خوبی از بازیکنان نداشتند. منظور از شناخت ایناست که از لحاظ ذهنی و روانی نتوانست با بازیکنان خوب ارتباط برقرار کند. با این حال مطمئن هستم شرایط برای بازیهای آینده فرق خواهد کرد؛ ضمن اینکه نباید فراموش کنیم در این تورنمنت نتوانستیم از چند بازیکن خوب که در تیمهای امید و جوانان بازی میکنند هم استفاده کنیم چون آنها هم درگیر رقابتهای جهانی خودشان بودند و نتوانستند به تیم ملی بزرگسالان تزریق شوند. ضمن اینکه تیم ملی فقط یک ماه فرصت آمادهسازی برای این تورنمنت را داشت که زمان کمی بود.
سجاد فیروزی