بنویسید کمیک بخوانید تراژیک
گفتوگو با توحیدی، الوند، سهیلی و طالبینژاد درباره ابتذال در سینما
جریان ساختوساز فیلم در ایران، روال عجیبوغریبی دارد. از خیل عظیم فیلمهای ساختهشده تنها تعداد معدودی به سلامت به اکران میرسند و بسیاری دیگر در گذرگاه پروانه ساخت و نمایش مسیری دشوار را طی میکنند و حتی گاهی مشخص نیست فیلم به سلامت تا پایان اکران دوام بیاورد!
در چندروز گذشته حواشی دو فیلم «مادر قلباتمی» و «اکسیدان» توجه بسیاری را به سمت این دو فیلم معطوف کرد. فیلم «اکسیدان» در این مدت با استقبال خوب مخاطبانش روبهرو شده است و از سوی دیگر جامعه ارامنه انتقادهایی را به فیلم وارد دانستند و برخی از نمایندگان مجلس نیز موافق یا مخالف، نظراتشان را درباره فیلم بیان کردند، اما جلسه اخیر منوچهر محمدی، تهیهکننده این فیلم سینمایی، با نمایندگان کمیسیون فرهنگی مجلس بسیاری از سوءتفاهمات را رفع کرد اما شاید نکته قابلتوجه در میان نظرات متفاوتی که نسبت به این فیلم وجود دارد، یادداشت اینستاگرامی علی مطهری، نایبرئیس مجلس شورای اسلامی، درباره دو فیلم توجه بسیاری را به خود جلب کرد. مطهری فیلم سینمایی «ماجرای نیمروز» را موجب آشنایی جوانان با حوادث سالهای اول انقلاب دانست و درباره فیلم «اکسیدان» گفت: اگرچه این فیلم از نظر ایجاد نشاط توفیق داشته، اما برخی گفتوگو و صحنههای آن در فرهنگ عمومی مردم تأثیر منفی دارد، اکسیدان گرچه سعی کرده مانند فیلم مارمولک جاذبه روحانیت را- که البته اینبار شامل روحانیت مسیحیت نیز میشود- ترسیم کند اما برخی گفتوگوها و صحنهها که خالی از سخافت نیست و میتواند در فرهنگ عمومی مردم تأثیر منفی داشته باشد از ارزش این فیلم کاسته است.اما سؤال اینجاست که مرز بین سینمای مبتذل و سینمای کمدی که در تمام دنیا مشخصههای خاص خودش را دارد و در ایران به دلیلی نمیتوان از تمام المانهای سینمای کمدی استفاده کرد، چیست؟ آیا میتوان تمامی فیلمهای کمدی را در دستهبندی سینمای مبتذل جای داد؟
فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس صاحبنام سینما، دراینباره به «شرق» میگوید: «دوستانی که از برخی الفاظ برای تعریف سینمای کمدی استفاده میکنند، فارغ از اینکه درباره کدام فیلم صحبت میکنند، به نظرم قدر و قیمت کمدی را نمیشناسند. سختبودن ساخت فیلم کمدی برای بسیاری مشخص نیست و معمولا بسیاری تمایل دارند از یک واژه فاخر برای تعریف از فیلم استفاده کنند و فکر میکنند اگر اکثر فیلمها فاخر باشد، نه سخیفاند و نه پیشپاافتاده!»او ادامه میدهد: «طبعا فیلمهای فاخر هم معنی مشخصی دارند و به فیلمهای بهاصطلاح بیگپروداکشن یا فیلمهایی که سویه تاریخی دارند گفته میشوند و این تلقیها که لقلقه زبان شده است و معمولا استفاده میشود، به گمان من نشان میدهد دوستان حتی ادبیات کلاسیک ما را مطالعه نکردهاند، مولانا نخواندهاند. مولانا در مثنوی حکایتهای عیانتر و پردهدریدهتری دارد یا عبید نخواندهاند. بههرحال باید پذیرفت کمدی جایی متولد میشود که هنجارها شکل معقولشان را از دست میدهند و تبدیل به ناهنجاری میشوند و کمدی باید دست روی ناهنجاریها بگذارد».توحیدی در بخش دیگری از صحبتهایش اضافه میکند: «متأسفانه ما بسیاری از مشکلات را پنهان میکنیم، الان یک هفتهای است که خبر قتل کودکی بیگناه سرتیتر خبرهاست و بسیاری را آزرده است که متأسفانه چنین اتفاقاتی از فقر فرهنگی نشئت میگیرد و یکی از وظایف سینما، پرداختن به چنین مقولاتی است. تا زمانی که بسیاری از مسائل باز و در مورد آن صحبت نشود، نمیتوان تغییری را مشاهده کرد و تا ابد مکتوم باقی خواهند ماند و فاجعه به بار خواهند آورد».او ادامه میدهد: «زبان طنز و کمدی یکی از راههایی است که میتوان به بسیاری از مسائل پرداخت و نقدشان کرد. بنابراین به دوستانی که با مقوله کمدی و کارکرد آن، ناآشنا هستند توصیه میکنم ادبیات کلاسیک مطالعه کنند یا سعدی بخوانند، ادبیات کهن ما خالی از این شوخیها نیست. متأسفانه من فیلمهای کمدی اخیر سینمای ایران را ندیدهام، اما بههرحال با دوستان همدردی میکنم، چراکه ساختن فیلم کمدی بسیار کار سختی است و در بسیاری مواقع با آماج نقدهای غیرمنصفانه روبهرو میشوید».
الوند: ابتذال نتیجه مستقیم سانسور است
خشایار الوند در گفتوگو با «شرق» از دیدگاهی دیگر به این موضوع نگاه میکند: «باید به این نکته توجه کرد که ابتذال نتیجه مستقیم سانسور است و بسیاری از فیلمهای ما در سالهای اخیر دچار این اتفاق شدهاند و البته نمیتوان تمامی فیلمهای کمدی را در دسته فیلمهای مبتذل جای داد».
او در بخش دیگری از صحبتهایش اضافه میکند: «به نظرم بهتر است موضوع را از بُعد دیگری بررسی کرد. در کنار فیلمهای کمدی که حرفی برای گفتن داشتهاند، در سالهای اخیر فیلمهای مبتذلی نیز ساخته شده و باید دید به چه دلیل مردم به این فیلمها اقبال نشان میدهند؟ و ما با سلیقه تماشاگر چه کردهایم؟ تمامی فیلمها از وزارت ارشاد مجوز ساخت و نمایش میگیرند و نظارتی روی آنها صورت میگیرد».
الوند درباره حواشی اخیر فیلم «اکسیدان» میگوید: «فارغ از فیلمهایی که در ماههای گذشته اکران شدهاند، خاصه در مورد فیلم اکسیدان که این روزها روی پرده است تصور میکنم با فیلمی روبهرو هستیم که بازی بسیار خوبی را از بازی دو بازیگر اصلیاش به نمایش میگذارد و البته انتقاد کوچکی نسبت به فیلمنامه دارم، اما نمیتوان آن را در دستهبندی فیلمهای سخیف دانست؛ اتفاقا به مسئلهای اشاره میکند که سالها پیش آقای میرباقری در فیلم «آدمبرفی» به آن پرداخت؛ آدمهایی که برای خروج از کشورشان به هر اتفاقی تن میدهند و اگر قرار بود من چنین فیلمنامهای بنویسم شاید بخش دگرباشی برایم پررنگتر بود و شاید کمی به دوستان مسیحی حق میدهم که انتقادی هم داشته باشند، اما قطعا ذهنیت و نیت سازندگان این فیلم توهین به مذهب خاصی نبوده است».این نویسنده در پایان با اشاره به دشواری فیلمسازی در ایران ادامه میدهد: «به نظرم هرکس با پروسه پروانه ساخت و نمایش و تأمین هزینههای ساخت فیلم آشنا باشد میداند که چقدر بازگشت سرمایه در سینمای ایران دشوار است و قطعا سینمای کمدی با توجه به فضایی که در کشور ما وجود دارد بیشتر مورد اقبال تماشاگران قرار گرفته است و سازندگان این آثار هم میدانند که با ساخت چنین فیلمهایی میتوانند گوشهچشمی به بازگشت سرمایه داشته باشند».
سهیلی: به فیلمهای کمدی انگ میزنند
سعید سهیلی، کارگردان فیلم کمدی «گشت ٢»، نیز از زاویهای دیگر به ماجرای ساخت فیلمهای کمدی در سینمای ایران نگاه میکند: «آیا تابهحال در سینمای ایران فیلمی ساخته شده که کمدی نباشد و واژه سخیف را درباره آن به کار نبرده باشند؟ در صورتی که این واژه را میتوان به فیلمهای ملودرام یا اجتماعی نیز تعمیم داد».
او ادامه میدهد: «تصور میکنم اصولا برخی با فیلمهایی که مردم را سر ذوق میآورد مشکل دارند و از دمدستترین واژه برای تعریف این فیلمها استفاده میکنند و از کلمه سخیف یا مبتذل استفاده میکنند. در صورتی که فیلم یا ضعیف است یا متوسط یا قوی. انگزدن به فیلمها با واژههایی از این دست درست نیست و متأسفانه این انگ به فیلمهای کمدی زده میشود».احمد طالبینژاد، منتقد باسابقه سینما، هم در پاسخ به این پرسش که در سالهای اخیر سینمای کمدی ما چه مسیری را طی کرده است؟ میگوید: «بهطورکلی در کشور ما درک درستی از کمدی در سینما و تئاتر وجود ندارد و تلقی عمومی از کارهای کمیک، لودگی است. اگر به تاریخ سینما نگاه کنیم متوجه میشویم که جدیترین حرفها در این قالب سینمایی مطرح شده است. فیلم عصر جدید چارلی چاپلین به اعتقاد من یکی از فلسفیترین و روشنفکرانهترین فیلمهاست».
او ادامه میدهد: «ساختار یا ژانر کمدی معمولا خاصیتی دارد که در آن در واقعیتها اغراق میشود و این بهترین قالب در طرح مسائل سیاسی، اجتماعی و… است، اما متأسفانه به دلایلی ساختار کمدی در ایران تا حدی بیآبرو شده است و بسیاری از بازیگران آثار کمدی در بسیاری از مواقع دوست ندارند با آن چهره معرفی شوند و اکثر اوقات چهرهای جدی به خود میگیرند و متأسفانه تلقی مردم در ایران از بازیگران کمدی، دلقکبازی است! در صورتی که کاملا غلط است و کمدی کارکرد ویژهتری دارد».
او در بخش دیگری از صحبتهایش میافزاید: «یکبار از اینشتین پرسیدند بالاتر از خودت چه کسی را میبینی و او پاسخ داد، «چاپلین». ما در سینمای ایران نمونههای درخشانی از آثار کمدی داریم؛ مثل داییجان ناپلئون یا اجارهنشینها و برخی کارهای ارزشمند دیگر و اگر درست به ژانر کمدی پرداخته شود، اتفاق خوبی در سینماست».
این منتقد در ادامه میگوید: «در سالهای اخیر بسیاری از فیلمها به اسم کمدی ساخته شدند؛ مثل فیلمهایی از جنس اخراجیها که میشود نام لودگی را برای آنها انتخاب کرد، همانطور که قبل از انقلاب هم از این دست کارها داشتیم، اما آنچه که آقای مطهری بهعنوان سخیف در یادداشتشان به کار بردند شامل حال فیلمهایی مثل «اکسیدان» یا «نهنگ عنبر» نمیشود و به نظر من اکسیدان به اندازه کافی فیلم مفرحی است که در اغراق در بیان واقعیتها موفق بوده است».
طالبینژاد صحبتهایش را اینطور تمام میکند: «البته معدود آدمهایی در سینمای ایران این اجازه را دارند که با تابوها شوخی کنند و این امتیازدهی گاه وجود دارد، اما نکتهای که لازم است به آن اشاره کنم این است که پیش از انقلاب گروههای کمدی داشتیم، اما بعد از انقلاب ظاهرا خود کمدینها هم میترسند تیم تشکیل بدهند و این جدینگرفتن باعث میشود که اساسا سینمای کمدی جدی گرفته نشود. بنابراین واژه سخیف را نمیتوان به هر فیلمی اطلاق کرد».
بهناز شیربانی