آموزش حق همه کودکان است
تربیت عبارت است از رشد ابعاد وجود انسان. تربیت مراقبت از جریان رشد است و نه دخالت در جریان رشد. دانشآموزان این مرزوبوم ایرانی باشند یا افغانستانی یا هندی، بالاخره کودک هستند. حق بهرهبرداری از موهبت تربیت را دارند. یک انسان تحرک در نگرش و بینشش باید اتفاق بیفتد و همین بحث را بسیاری از کارشناسان این حوزه قبول دارند. برخوردار از تعلیم و تربیت در تمام مراحل دوران کودکی حق همه انسانهاست.
بههمیندلیل همه بر این باورند آموزش حق حیات است پس مرزی وجود ندارد و جنسیت در آن معنا پیدا نمیکند. رنگ و طبقهای وجود ندارد. حق حیات یعنی همه حق دارند نفس بکشند و حق دادنی است و نه گرفتنی. نکته بسیار مهمتر اینکه آموزشوپرورش باید تا آخرین لحظه حیات ادامه پیدا کند. درواقع آموزشوپرورش یک سرمایهگذاری بلندمدت است که در تمام حیات انسان جاری است. مهم این است که آموزشوپرورش با زیست انسان پیوند خورده است و هرچه زندگی پیچیدهتر میشود ضرورت آموزشوپرورش افزایش مییابد. آموزشوپرورش امری وقتگیر است. بهسادگی کلمه عدالت را استفاده میکنیم. چه کسی مدعی است من قادر هستم بر تفاوتهای فردی یک انسان مسلط شوم و همینطور عدالت. مساوات با عدالت تفاوت دارد. مساوات آسان است و عدالت سخت است. عدالت در استعدادشناسی و کشف استعداد است. پرورش استعداد و سنجش آن و هدایت استعداد در هستی عدالت است. این کودک افغانستانی را میتوان فردوسی و حافظ تربیت کرد. کلاسهای افغانستانیها را در پاکستان دیدهام، در کنار کودکان پاکستانی سایر مهاجران هم تحصیل میکنند.
فرهنگ میان ما و کشور افغانستان اشتراکات بسیاری دارد. ابتدا باید پیشدبستانی را دریافت. کودکانی که زبان متفاوت دارند ابتدا باید آمادگی پیدا کنند. همه انسانها محترمند. دوم اینکه تعلیمات اجباری برای همه باید وجود داشته باشد. در همین ارتباط پیشنهاد میکنم ابتدا باید نگاهی به سیستم بیندازیم. هیچ سازمانی تنها نمیتواند مدعی توجه جدی به این سرمایه انسانی در ابعاد مختلف باشد. انسان در محیط تربیت میشود که یکی از این محیطها مدرسه است. پس باید مدرسه را دریافت. هر کودکی را میخواهید رشد دهید باید دستش را قوی کنید؛ یعنی تحصیل در کنار کار و مهارت تعریف شود. در نگاه سیستمی همه باید کمک کنند. دوم اینکه همه میگویند برنامه و بودجه؛ درحالیکه مدیریت درواقع برنامهریزی و سازماندهی و ارزشیابی و بودجه و بسیاری از عوامل دیگر در کنار هم است. تا طرح و برنامه نداشته باشید نهفقط کودک افغانستانی، بلکه کودک ایرانی را هم نمیتوانیم آموزش دهیم. سوم اینکه از اختیاراتی که وجود دارد، استفاده کنیم. ازجمله اختیار شورایعالی آموزشوپرورش باید در این زمینه استفاده کرد و بعد از آن از شوراهای عالی استانها استفاده کرد برای سازماندهی بهتر این مسئله. آگاهی به قوانین یعنی استفاده از فرصت، پس از اختیارات این افراد باید استفاده کرد. چهارمین مسئله استفاده از بازنشستگان آموزشوپرورش است. ۵٢ درصد بازنشستگان کشور در وزارت آموزشوپرورش هستند. زمان و فکر دارند و آموزشوپرورش میدانند. پس از این افراد برای انسداد بیسوادی و تقویت دوره ابتدایی میتوان استفاده کرد. از خدمات مشاورهای این قشر میتوان برای رسیدن به حق تحصیل کودکان استفاده کرد.
احمد صافی