مشکلات اقتصادیمان از اواسط دوره قاجار تاکنون ثابت است و همانی است که بوده
آزادسازی اقتصادی در اقتصادی که در آن تولید وجود ندارد، آزادسازی اقتصادی به این معنی است که بازارهای ما در تسخیر تولیدکننده خارجی قرار گیرد. نفت بفروشیم، صادر کنیم، کالای خارجی را وارد کنیم. این اتفاقی است که به سهولت اتفاق افتاد. زمانی که در یکصد سال گذشته بیشترین درآمدهای نفتی در دولتهای نهم و دهم حاصل شد چه اتفاقی افتاد؟ دستکاری در نظام قیمت گذاری یعنی چند میلیون موبایل وارد میکنیم و فردایش تعرفه را بالا میبریم. این یعنی چند ده هزار میلیارد تومان از جیب مردم و مصرف کننده به جیب گروههای خاصی وارد میشود…
به گزارش پایگاه تحلیلی بنیاد باران یکصدوهفدهمین نشست تخصصی ماهانه بنیاد باران با سخنرانی حسین راغفر و با موضوع «ساختارهای نابرابری، فساد و فقر در ایران» در محل مرکز همایشهای بینالمللی رایزن برگزار شد. در ادامه بخشی از سخنرانی وی آمده است:
قرار است بنده در مورد ساختارهای نابرابری، فساد و فقر در ایران، چند کلمهای خدمت شما عرض کنم. برای این که نشان دهم ریشههای مشکلات اقتصاد ایران، تاریخی هستند، با یک قطعه و عبارتهایی از یکی از مشاورین اقتصادی هاروارد که در ۱۳۳۸ به ایران آمده بودند، آغاز میکنم. این عبارتها مربوط به تقریبا ۶۰ سال پیش در ایران است. هدفم از بیان این مسئله این است که با عدد و رقم نشان دهیم که متاسفانه همین وضعیت بعد از ۶۰ سال بر ایران حاکم است. اگر چنین تصویری که اینجا ارائه میکنیم، تصویری باشد که خودش حداقل معرف عملکرد ۶۰ سال گذشته از ۱۳۳۸ باشد، عملا حداقل به اوسط دوره قاجار بازگشتهایم. یعنی ساختار اقتصاد ایران، این کجکارکردیهایش، ریشههایش از همان جا شروع شده، تا کنون هم ادامه دارد، علی رغم این که ما انقلاب اسلامی را پشت سر گذاشتیم و تحولات خیلی زیادی را در بیش از یک قرن گذشته شاهد بودیم.
عبارات اینگونه است:… ایرانیان، بخشی از درآمدهای خود به داراییهای وارداتی تجملی، ساخت ویلاها، خرید و فروش زمین و سفرهای اروپایی اختصاص میدهند… این عینا تصویری است که امروز، در جامعه کنونی ما حاکم است و ما کماکان شاهد این ویژگیها در اقتصاد ایران هستیم. یعنی همچنان اصلیترین محل درآمد در ایران، واردات و مستقلات است و عمده درآمدها هم در ایرانیها خرج تجملات، ساخت ویلا، فروش زمین و سفرهای اروپایی است. مستقلات، یکی از اصلیترین محلهای کسب درآمد است. نکته جالب این است که مستقلات مملو از تجربیات موفقیتآمیز تاریخی است، یعنی خرید و فروش مسکن، بر سرمایهگذاری صنعتی برتری دارد و سرمایهگذاری در حوزه مستقلات و زمین در مقایسه با سرمایهگذاری صنعتی از بی ثباتی اقتصادی و سیاسی، آسیب به مراتب کمتری دیدهاند.
هر وقت در ایران تحول سیاسی صورت گرفته، این صاحبان سرمایههای صنعتی بودند که آسیب خوردند، نه سرمایههای تجاری. اغلب گفته شده که زمین و سفته، یا به عبارتی رباخواری، اصلیترین جذب کنندههای سرمایه در ایران هستند.
تا زمانی که سوداگری روی مستقلات و سفتهبازی، سودهای بزرگ و بیزحمت و ریسک ایجاد میکند، محال است در ایران تولید صنعتی اتفاق افتد و کسی خود را درگیر دردسرهای تولید کند.مادامی که اقتصاد ما تحت تاثیر و سلطه سرمایههای تجاری و مالی است، امکان سرمایهگذاری صنعتی و رشد صنعت در ایران، عملا منتفی است.
با توجه به ساختار جمعیتی کشور که ما سالانه بالغ بر یک میلیون نفر فقط وارد بازار کار میشوند از این جمعیت، قادر به تامین شغل برای آنها نیستیم. این خودش منشا بسیاری از بیثباتیها و عدم تعادلهای اقتصادی اجتماعی در جامعه است. در ادامه، این آقای بندیک، همان موقع میگوید که ایرانیها به خوبی فهمیدهاند که تنها فرق مهم بین بازار و بانک تجاری امروز در ایران، همان ساختمانهای بزرگ و مجلل بانکهاست. این حرف مبالغه نیست. بانکها از دل همان ساختار رباخواری بازار سردرآوردند. حتا امروزه هم طرز فکر و نوع اعتبارات آنها و بازار یکی است. بانکهای تجاری و بازار در ایران، هر دو در حوزه تامین مالی تجارت و ساختوساز و معاملات مستقلات فعالیت میکنند. عینا اتفاقی است که امروز در ایران ما رخ میدهد.