دیدگاه‌ها

 پدیده ی احمدی نژاد

صرف نظر از هر سرنوشتی که به انتظار شخص احمدی نژاد و دار و دسته ی کودتاگرش نشسته است. ریشه های اجتماعی پدیده ی بغایت منحط احمدی نژادی و منش سبعیت  لومپنیستی مبتنی برآموزه های استبداد دینی را نمی بایست نادیده گرفت و در معادلات اجتماعی آن را به بوته ی فراموشی سپرد.

پدیده ی احمدی نژاد غده ی چرکینی است برخاسته از فرو مایه ترین قشر انگلی جامعه که رگه هایی از آن به تناسب  عقب ماندگی نقش و موقعیت اجتماعی  هر کداممان در بافت جامعه در درون روح و روان ما ایرانیان و رفتار ها و باور هایمان وجود دارد. به احوالات خویش دقیق بنگریم و واقع بین و منصف باشیم. او فردی نیست که بدون وجود زمینه قبلی  یک شبه در پی تقلب انتخاباتی در سال ۱۳۸۴ کرسی ریاست جمهوری را فتح نموده  با تکیه بر نیروی سرکوب، لجام گسیخته یکه تازی نماید. او صرفا شخصی نیست که در انتخابات ۱۳۸۸ آنگاه که مردم ایران در پی فضای پر خفقان چهار ساله از هر چه دروغ و دزدی است و تجسم آن را در احمدی نژاد می بینند، با ابراز نفرت بخواهند از طریق صندوق رای وی را طرد نمایند. و جناح نظامی امنیتی حاکم با کودتا و دهن کجی به خواست توده ها زورگویانه با مشت های آهنین در صدد ابقاء وی بر آید. البته این گزاره ای است درست ولی نه جامع. برای همین شناخت اعماق جامعه از منظر فرهنگی و ساز و کار های اجتماعی به عنوان اساس زیستگاه مان با تاملی بر روحیات پیرامون خویش و تاثیراتی که شرایط تاریخ گذر از گذشته ها بر خصوصیات اخلاقی و فکری همگان گذارده الزامی است.

توضیح وضعیتی که احمدی نژاد را توانسته سکان دار خشن دولت نماید با نگرش صرف طبقاتی با قالب هایی کلیشه ای در قواره هایی از پیش تعیین شده نمیتواند ما را به شناخت این دمل چرکین وغریب به طور علمی رهنمون شود. البته تشریح و تحلیل روند های اجتماعی با اسلوب ماتریالیسم تاریخی نافی درک شرایط روحی ــ روانی پدیده ی احمدی نژاد نیست. بر ای همین به خاطر تبیین این اعجوبه  ی هزاره سوم! از همه ی ابزار های علمی در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ایدئولوژیکی در متن چگونگی سیر تاریخ کشورمان و در نظر داشت ویژگی های خاص اش می بایست بهره جست.

احمدی نژاد نماینده ی لومپنیسم  تحصیل کرد ه ای است در قالب مذهب که در پی آشفتگی های انقلاب ۵۷ برای تصرف حاکمیت به شکل بطئی و خزنده دور خیز نمود. و به تناسب سیر رویداد ها در مسیری نادرست به راحتی این قالب هارا با پنهان کاری رندانه در نیات واقعی اش با تفسیری روزمره برای پیشبرد اهداف خود دگرگون وهماهنگ می نمود.

در جامعه ای که مناسبات اقتصادی و اجتماعی به لحاظ تاریخی کاملاً ناهمگون در کنار هم زندگی می کنند. بالطبع فرهنگ های متفاوتی نیز وجود و حضور دارد. بر بستر همین خلاء حاصل از گسست و ناهمگونی فرهنگ هاست که پدیده ی احمدی نژاد توانست با فرصت طلبی میدان مانور عوام فریبانه ای داشته باشد. شعاع این میدان برای گستره ی عرصه در مواقع لزوم بی رحمانه به خون توده ها نیز آغشته می شد.

از بدو پیدایش و زایش لومپن نهاد و ضمیر وی با تحقیر هم زاد و هم سرشت است. بعلت نداشتن جایگاه مثبت اجتماعی اقشار شهری و روستایی هیچگاه احترام و ارزشی بدان قایل نبوده اند. اعتنایی هم به او نداشتند. احمدی نژاد اینک باتکیه بر سر نیزه با بی پروایی بی محابا تحقیر می کند و انتقام تاریخی احساس حقارت خود را می گیرد. ضمن صحبت از تمدن و بالیدن متکبرانه به اصول و ارزش ها  بی باوری وحتی نفرت کین توزانه به محتوای سخنان خویش از بند بند آهنگ گوش خراش کلماتش می بارد. اعما ل مهار گسیخته ی بی قاعد ه اش در تضاد با گفتار پرتنا قض اش سیر می کند.

با همه ی تفکرات مافوق ارتجاعی اش که وابسته به سنت تاریک اندیشی است. در دنیای مدرن زندگی می کند. و می خواهد وجه مدرنیته جامعه را در سیاه چال های عقب ماندگی به بند کشد. در عین تظاهر به آرمان گرایی به هیچ اصول و آرمانی اعتقاد ندارد. دروغ گویی است زرنگ با سیمایی مسخره ولی حق به جانب که همه نوع بازی را با هر کارتی بلد است. در عین بلاهت و نادانی خود را در همه ی زمینه ها دانا ترین می نمایاند. در حین دزدی پز سخاوت نیز  می دهد. باعربده کشی های مستانه  تهد ید می کند تا بترساند چون بشدت مرعوب و وحشت زده است.

او آیینه تمام نمای سقوط فرهنگ است  همچنین محصول و نمودار غم انگیز تناقض  در این عرصه. لجاج و عنادش ریشه در یک سو نگری و مطلق انگاری بی انعطاف دارد که در احمدی نژاد این مقوله به کمال رشد رسیده است. اوج غلو و اغراق   است. همگنانی حتی در محافلی از اپوزیسیون  دارد. طیف اپوزیسیونی درسیمای چپ افراطی که خود را غیر مذهبی می داند. ولی قشری ترین رفتار های مذهبی را می نماید. آنگاه که لاف میزند و مقدس مآبی می کند این وجه احمدی نژادی بعیان قابل رویت است.

او خودپسندی است که در خود شیفتگی دیوانه وارش عقل و منطق هیچ روزنه ای برای رسوخ نمی یابد. کلک می زند. تقلب می کند. در کمتر از لحظه ای بدون احساس شرم و حیا از این رو به آن رو می شود. هر گاه نیز کم آورد با نیرنگی دیگر به ماستمالی تزویر و خدعه ی خویش بر می آید.  وقاحت، گستاخی و عوام فریبی جنون آمیز احمدی نژادی به گفت نیاید.

صرف نظر از هر سرنوشتی که به انتظار شخص احمدی نژاد و دار و دسته ی کودتاگرش نشسته است. ریشه های اجتماعی پدیده ی بغایت منحط احمدی نژادی و منش سبعیت  لومپنیستی مبتنی برآموزه های استبداد دینی را نمی بایست نادیده گرفت و در معادلات اجتماعی آن را به بوته ی فراموشی سپرد.

صادق شکیب

 

Print Friendly, PDF & Email
نمایش بیشتر
دکمه بازگشت به بالا