میهنمان ایران هم یکی از شصت کشور تشنه می شود؟
«حدود ۱۴۰ میلیون نفر در دنیای فعلی، گرفتار بحران آب هستند. تا سال ۲۰۲۵ در حدود ۸۲۰ میلیون نفر در ۶۰ کشور دنیا، دچار بحران تشنگی و خشک سالی میشوند.» این خبر یکی از دهها برآورد موسسات بین المللی است. تحلیلی که هنوز صدای ناقوس مرگبار آن به خیلیها نرسیده است….
روزنامه «۱۹ دی» نوشت: یکی از مهمترین بحرانهای زیستمحیطی آینده، مواجه شدن حکومتها با بحران کمبود آب است؛ بحرانی سنگین برای گرفتن امتیازات از کشورهای تشنه. در چنین وضعیتی، شرکتهای چندملیتی دنیا در صدد تجاریکردن این ماده حیاتی هستند.
کشور ایران به عنوان یکی از مناطق خشک و کمآب، پس از انقلاب و بهخصوص در دهه ۷۰ با طرحی فوری، ساخت صدها سد را برای مهار آبها انجام داد؛ طرحی هیجانی و بیمطالعه که تا مدتی کوتاه توانست بر مشکل کمآبی پیروز شود؛ طرحی برای نگهداری منابع آب ایران در سالهای عطشناک دنیا که امروزه عملا بلای جان ایرانزمین شده است.
استفاده از آب به شکل بیرویه در کشاورزی و صنعت و احداث بیرویه سدها، مشکلی را پیش آورد که در سال ۱۹۹۸، ۲۸ کشور با آن روبهرو شدند؛ مشکلی که محسوسترین اثر ویرانگر آن، نابودی اکولوژیکی طبیعت و کاهش جدی پوشش گیاهی و بارشهاست.
کاهش موجودی آب برای هر نفر در سال به کمتر از ۱۰۰۰ متر مکعب نشانه بحران جدی آب است. سال ۱۴۰۰ سرانه آب هر ایرانی به حدود ۱۰۰۰ مترمکعب میرسد و این یعنی شروع یک فاجعه بزرگ.
با این حال رسما اعلام میشود که ۹۰ درصد آب در کشاورزی با کمترین بهرهوری به هدر رفته و مجوز ساخت نیروگاههای سیکل ترکیبی نیز بهعنوان قاتل منابع آب همچنان صادر میشود. بانک جهانی تاکنون با اجرای طرحهای آب، بیش از ۲۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده است؛ معاملهای بهعنوان سودآورترین تجارت آینده و بسیار دندانگیر، به ارزش ۱۰۰۰ میلیارد دلار.
درآیندهای نهچندان دور، کشورهای کمآب برای سیراب شدن باید هر آنچه را بانک جهانی تجویز میکند، بپذیرند. آیا نام ایران در ۱۰ سال آینده با جمعیت ۱۰۰ میلیون نفر و نیازمندی ۱۲ میلیارد متر مکعب آب شیرین، در فهرست ۶۰ کشور لمیزرع دنیا دیده میشود؟
سخنان تکاندهنده یک کارشناس
یک کارشناس محیط زیست با اشاره به مرگ قریب الوقوع دریچه ارومیه گفته: شتر سواری دولا دولا نمی شود، باید بین دریاچه ارومیه و کشاورزی یکی را انتخاب کرد.
حسین آخانی گفت: مشکل ما فقط دریاچه ارومیه نیست. تمام تالاب ها و دریاچه های داخلی ما مثل ارومیه خشک شده اند. تالاب میقان، گاوخونی، حوض سلطان، جازموریان و … همه بلای مشترکی دارند. عامل این بلای مشترک وزارت نیرو و وزارت کشاورزی هستند.
این کارشناس محیط زیست ادامه می دهد: وزارت نیرو با دخالت های بی رویه در ساختاری طبیعی هیدرولوژیکی کشور در خشکاندن همه رودخانه ها مقصر بوده است. از طرف دیگر وزارت کشاورزی نیز با توسعه کشاورزی و عدم ممانعت از کشاورزات در ایجاد حفر چاه های خارج از توان آبی کشور باعث شد ایران چه از طریق آبهای روان و چه از طریق آبهای زیرزمینی به ورشکستگی کامل کشیده شود.
او معتقد است: مشکل دریاچه ارومیه هم مانند بیماری بقیه تالاب ها و دریاچه های کشور است. دستگاه های متولی باید قبول کنند راهی که رفته اند اشتباه بوده است. اما متاسفانه نه این را می پذیرند و نه حاضرند فعالیت های خود را متوقف کنند.
این کارشناس محیط زیست ادامه می دهد: همین دیروز اعلام شد که ۸ میلیارد دلار و ۱۸ هزار میلیارد تومان در غرب کشور برای سدسازی سرمایه گذاری می شود. این اقدام با عنوان مهار آبهای مرزی به معنای تکرار مسیر اشتباهی است که تا کنون طی شده است.
آخانی در پایان تاکید میکند: اگر به جای دو هزار میلیارد تومان، دو هزار میلیارد دلار خرج دریاچه ارومیه شود باز هم با این وضع مدیریتی و سیاست گذاری این دریاچه پرآب نخواهد شد. این که عده ای فکر میکنند میتوانند آب دریارچه ارومیه را با پول یا امضا پرآب کنند لطیفه است.
عیسی کلانتری، رییس سازمان محیط زیست پیش تر گفته بود گفت: بدون شک از سه دهه قبل بسیاری می دانستند که سیاستهای آبی کشور نادرست است ولی اعتراضی نکردند و سکوت پیشه کردند. سکوت صاحب نظران در خصوص اعمال سیاستهای نادرست آبی باعث شده است امروز کشور به ورشکستگی در بخش آب برسد.