آینده جریان اصلاح طلبی چه میشود؟ اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا
اصلاحطلبان در ایجاد وضعیت ناامیدی و اعتراضی این روزها چقدر نقش داشتهاند؟ این جریان اصلاحات است که در مظان اتهام قرار دارد یا اصلاحطلبان؟ برخی چهرههای اصلاحطلب خود را در ایجاد ناامیدی مقصر میدانند؛…
روزنامه اعتماد نوشت: «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تموم ماجرا»؛ پرده اول گزاره «عبور از اصلاحطلبی» بود. پردهای که بیش از یکماه پیش در حوالی دانشگاه تهران بالا رفت و چندی بعد صدای آن در اجتماعات اعتراضی برخی شهرستانها هم به گوش رسید؛ شعاری که یادآور آخرین حضور سید محمد خاتمی در میان دانشجویان و در قامت رییسجمهوری بود. همان روزی که رییس دولت اصلاحات آنقدر شعار علیه اصلاحات شنید که پشت تریبون برای ادامه سخنرانی کلافه شد و ١۶آذر سال ١٣٨٣، خطاب به دانشجویان گفت «انشاءالله بعد از من کسانی میآیند که خوب عمل خواهند کرد.»
پس از او اما رییسجمهوری روی کار آمد که نه تنها جریان اصلاحطلبی را به رسمیت نمیشناخت بلکه سیاستورزان منسوب به این جریان را از چرخه مدیران سیاسی حذف کرد و عرصه را برای حامیان آنان تنگ. بخشی از شعارهای اعتراضات دی ماه ٩۶ روزهای پایانی حضور اصلاحطلبان در قوه مجریه را تداعی میکرد. از همانزمان به این سو فضا علیه این جریان دست کم در دنیای مجازی رادیکال شده است. در این شرایط این سوال مطرح است که آیا جریان جوان اصلاحطلبی که امسال بیستمین سال بروز و ظهورش را از سر میگذراند با چالش و مهجوریتی از سوی بدنه اجتماعی رو به رو است که در آینده ممکن است پررنگتر و جدیتر شود؟
اصلاحات یا اصلاحطلبان در مظان اتهام
اصلاحطلبان در ایجاد وضعیت ناامیدی و اعتراضی این روزها چقدر نقش داشتهاند؟ این جریان اصلاحات است که در مظان اتهام قرار دارد یا اصلاحطلبان؟ برخی چهرههای اصلاحطلب خود را در ایجاد ناامیدی مقصر میدانند؛ چه آنکه ابراهیم اصغرزاده از نیروهایی که روزگاری اصلاحطلبی را به انقلابیگری ترجیح داد معتقد است که آنها هم سهم زیادی در سرخوردگی و یأس جامعه ایرانی داشتهاند. در این میان برخی هم با طرح قیدی این تقصیر را برگردن میگیرند و معتقدند اصلاحطلبان هم به اندازهای که اجازه حضور در حاکمیت پیدا کرده و حضور داشتهاند مقصرند، درست به اندازه ٨ سالی که بر مسند قدرت بودهاند یا همین چند سال گذشته که به زعم آنها سهم اندکی از جمهوری اسلامی است که این روزها به چله رسیده است. البته در کنار این دو گروه، گروهی دیگر نیز معتقدند که جریان اپوزیسیون خارج از کشور است که تلاش دارد گزاره عبور از اصلاحطلبی را جا بیندازد؛ چه آنکه محسن آرمین در یادداشتی برخورد شبکههایی چون من و تو، بیبیسی فارسی را با همین رویکرد بررسی کرد و عبدالله ناصری از تعبیر «سوپاپ اطمینان نظام» برای اصلاحات استفاده کرد، توصیفی که ناصری معتقد است اپوزیسیون خواستار سرنگونی نظام کنونی برای اصلاحطلبان به کار میگیرند و در به تعویق انداختن تغییر نظام موثر هستند. به هر روی و با هر تفسیر و نگاهی با وجود همه نقصانها نمیتوان اصلاحات را مقصر تمام و کمال دانست چرا که اغلب حاکمیت است که در مقابل بسیاری از خواست و درخواستهای اصلاحطلبان مقاومت کرده بنابراین نمیتوان تنها ماهیت جریان اصلاحطلبی که با حرکت تدریجی گره خورده است را در مظان اتهام قرار داد.
با همه این تفاسیر شاید به واقع هنوز مشخص نباشد که عبور از اصلاحطلبی رخ داده یا نه اما به هر روی نمیتوان غلبه ناامیدی از این جریان در میان بخشی از بدنه اجتماعی حامی را نادیده گرفت. ناامیدی که بیخطر نخواهد بود. تجربه تاریخی نشان داده است که ناامیدی از اصلاحات تنها به روی کار آمدن جریانهای رادیکالتر انجامیده است، جریانهایی که حتی از اصولگرایی سنتی هم آنقدر فاصله داشتهاند که نسبتشان با این طیف را نادیده گرفتهاند. درچنین شرایطی آینده اصلاحطلبی چه خواهد شد؟
عملکرد اصلاحطلبان یا تغییر مسیر اصلاحطلبی؟
پیش از بروز و ظهور اعتراضات دی ماه ٩۶ همواره این موضوع به صورت جدی مطرح بود که آینده جریان اصلاحطلبی به عملکرد حسن روحانی که با حمایت تمامقد چهرههای اصلاحطلب راهی پاستور شد، عملکرد مجلس دهم که با پیام تصویری «تکرار میکنم» چهرههای ناشناس و درجه سه و چهار را روانه مجلس کرد و همچنین عملکرد شوراهای شهر و روستای اصلاحطلب به ویژه در تهران به دلیل سیاسی بودن شورای شهر بستگی تام و تمام دارد. اصلاحطلبان که بخش بزرگی از حیثیت جریان و جناح خود را با روحانی گره زدند پس از دولت یازدهم تصمیم گرفتند حمایت کامل را به حمایت نقادانه تبدیل کنند. در مدت دو سال اخیر هم فراکسیون امید مجلس بارها مورد انتقاد قرار گرفت و گپها و ضعفهای آن توضیح و توجیه شد و البته شوراهای شهر و شهرداری هم هنوز چیزی از حضورشان نگذشته در معرض نقدهای جدی شهروندان قرار گرفتهاند. اما فارغ از بحث عملکرد اصلاحطلبان در نهادهای قدرت آنچه بیش از هر چیز بدنه اجتماعی ر ا از این جریان و چهرههای منتسب به آن ناامید کرده شاید بلاتکلیفی سیاستورزان آن باشد. بلاتکلیفی که در میزان و نوع اصلاحات مدنظرشان وجود دارد که از راست تا چپ طیف اصلاحطلبی را دربر گرفته است. از همین روی مدتها است که اصلاحطلبان در پی راهاندازی جبههای هستند که اکثریت آن لااقل در مورد این موضوع اجماع نظر داشتهباشند؛ پیشنهادی که چندی پیش محسن میردامادی هم از آن سخن گفت. این ضعف جدی در جریان تحلیل و موضعگیری اصلاحطلبان در مورد اعتراضات دی ٩۶ عیانتر شد که شاید حملات در فضای مجازی به برخی چهرههای این جریان از همین بلاتکلیفی نشات میگرفت.
حتی پیش از این علیرضا علویتبار هم در سخنرانی در جمع اعضای حزب اتحاد ملت ایران در مورد تعاریف مختلف اصلاح از منظر سیاستمداران اصلاحطلب تاکید کرده و گفتهبود برخی معتقد به تغییر افراد هستند، برخی اصلاحات ساختاری را دنبال میکنند و گروهی دیگر تغییر ساختار و اصلاحات بنیادین را مدنظر دارند. اصلاحطلبان که در سالهای اخیر تلاش بسیاری برای بازگشت به حاکمیت داشتهاند و برای این بازگشت مجبور شدهاند با دوز بیشتری از محافظهکاری، دست به عصا راه بروند در مواردی به جای پیش رو بودن پشت سر مردم قرار گرفتند. یکی از مصادیق آن کنش اجتماعی در مورد رخدادها و برخی اعتراضات اخیر بود. تا پیش از شکلگیری این کنشهای اجتماعی هیچ کدام از اصلاحطلبان به صورت علنی در مورد این موضوع سخن نگفتند و بعد از شکلگیری آن بود که اظهاراتی مبنتی بر اصلاح این قانون در گفتوگوها یا صفحات مجازیشان به چشم خورد. علاوه بر این در ۶ ماهه اول امسال بیشترین میزان اعتراضات مردمی در مقابل برخی نهادها همچون مجلس و اعتراضات کارگری زیادی شکل گرفت. با این حال کمتر اصلاحطلبی نسبت به این موضوعات واکنش نشان داد. به هر روی اصلاحطلبان در مدت اخیر آنقدر درگیر بازگشت به قدرت بودهاند که شاید بدنه اجتماعی را فراموش کردهاند و در مواردی خواست بدنه اجتماعی را نادیده انگاشتهاند.
بنابراین همگامی با مردم، پذیرش خطاها و تعیین تکلیف برای اصلاحات با تدوین پلتفرم و مانیفست دقیق شاید بتواند بدنه اجتماعی حامی آنها را برای امید بستن به اصلاحاتی که همواره از تدریجی بودن آن سخن گفتهاند، مجاب کند. بنابراین شاید بتوان آینده اصلاحطلبی را علاوه بر گره خوردن با عملکرد واقعی نهادهای تحت امر آنان در روشن کردن مرزهای دقیق اصلاحطلبی دانست. موضوعی که در بیان آن نباید از عقلانیت سیاسی به محافظهکاری نه در مقابل حاکمیت و نه در مقابل مردم رجعت کرد تا مردم با چارچوبهای دقیقی مواجه باشند و انتظارات معقولی از این جریان و کنشگران سیاسی آن داشتهباشند. از دی ماه ٩۶ به این سو آینده جریان اصلاحطلبی تنها در گروی عملکردها نیست.
بهار نیوز