
دیگر نه اصلاح طلبش و نه اصولگرایش برای ما فرقی ندارند
اظهارات اخیر سخنگوی دولت و مشاور حقوق شهروندی، حسن روحانی، را با برخی کارگران و معلمان اقصا نقاط ایران در میان گذاشتیم اما دریافتیم دیگر چیزی برای آنها نمانده که بخواهند آن را هبه کنند. شاید دولتمردان و بالادستیها اینبار باید آستین بالا بزنند و از خود آغاز کنند…
به گزارش خبرنگار ایلنا، آنچه از سخنان اخیر محمدباقر نوبخت مبنی بر سپردن ارز و طلا مردم به دولت؛ به ذهن مخاطب متبادر میشود؛ این است که دولت برای کاهش بحران اقتصادی خود دست به دامن مردم شده است. هرچند هنوز این موضع به صورت علنی ازسوی دولت مطرح نشده اما میتوان دریافت مدیران اجرایی کشور درصدد افکارسنجی مردم درباره این موضوع هستند.
اگر اندوختهای داشتیم، چرا نمیدادیم؟
فرهاد بهادری، کارگر ۵۰ سالهی اهل اراک است که در شرکت هپکو مشغول به کار است. از این ۵۰ سال، ۲۰سال در بخش تولید این کارخانه به کارگری سپری شده است.
بهادری به ایلنا میگوید: تا قبل از خصوصیسازی سه برابر حقوقمان دریافتی داشتیم به همراهِ مزایا و اضافهکاری اما حالا همان حداقل حقوق را هم با تاخیر به ما میدهند. خیلی از خانوادهها در این مدت از هم پاشیده شد. امروز دیگر چیزی برایمان نمانده. کارگران اگر طلا و سرمایهی اندکی هم داشتند که ماحصلِ ذره ذره پسانداز حقوقها بوده، پای وامهایی رفت که در این سالها از بانکها گرفتهاند. آیا میدانی وقتی جلوی چشمات پرایدی که همکارت برای مسافرکشی خریده را ببرند، یعنی چه؟!
وقتی با او خبرهای این روزهای اقتصاد ایران را مرور میکنیم، میگوید: اگر اعتمادی بود و اگر اندوختهای داشتیم، چرا نمیدادیم؟ این کشور اگر درست شود؛ برای خودمان است. مگر غیر از این است؟ اما کدام اعتماد؟ کدام اندوخته؟ دیگر نه اصلاحطلبش برای ما فرقی میکند نه اصولگرایش. کارگرها هم چیزی ندارند که به دولت بدهد. مردم ما از دیرباز یاد گرفتهاند که پسانداز کنند اما چقدر و کجا؟ آیا جمعِ تمام پساندازهای تمام کارگران ایران به اندازهی یک ملکِ برخی دولتمردان و نمایندگان مجلس میشود؟! برای ما زندگی یعنی همین مرغی که امروز گران شده، نانی که گران شده، پنیری که گران شده، می باشد.