یادآوری زخمهای کهنه
تصادف بامداد چهارشنبه در سنندج اولین حادثه این جاده نیست. وقتی در مورد خشم مردم و واکنششان به این حادثه صحبت میکنیم باید به یاد داشته باشیم که این اتفاق حاصل سالها آمدورفت تانکرهای حامل سوخت است که از سلیمانیه و عراق میآیند و از جاده مریوان- سنندج عبور میکنند. این جاده در زمره وحشتناکترین جادههای ایران است و کسانی که در آن رفت و آمد دارند، میدانند که به دلیل حجم ترانزیت و تانکرهای در حال عبور، مسیر دو ساعته سنندج- مریوان را ظرف سه ساعت هم نمیتوانند طی کنند. وضعیت این جاده بارها و بارها منجر به تصادف شده است و تنها فکری که به حال آن شده احداث جاده جدیدی است که از ۱۲ سال پیش همچنان در حال ساخت است….
طولانی شدن این وضعیت سبب شده تا خطرناک بودن جاده، دشوار بودن مسیر و تردد همیشگی تانکرها و ماشینهای سنگین تبدیل به ملکه ذهن مردم منطقه شود و بعد هر اتفاقی که رخ میدهد تمام این زخمها و از دستدادنها تازه میشود. این خشم حاصل امروز و دیروز نیست، این خشم فقط به خاطر جان باختن ۱۰ یا ۱۵ نفر در یک حادثه نیست، حاصل تمامی این خاطرات بدی است که در ذهن مردم انباشت شده و با هر اتفاق تازه خودش را بروز میدهد. نکته دوم این است: در کشور ما رسم بر این شده که با وقوع هر حادثه تلخی رییسان، مدیران، استانداران و غیره جمع میشوند و به شیوه پوپولیستی میخواهند نشان دهند که در صحنه حضور دارند و با مردم همراه هستند اما در کردستان حتی همین اتفاق هم رخ نمیدهد. یعنی اگر راهکار اصلی این باشد که مسوولان واقعا و به صورت ساختاری فکری برای حل مشکلات بکنند و راهکار عوامفریبانه این باشد که تنها به وقت حوادث خودی نشان دهند باید بگویم که نه تنها گزینه اول که حتی راهکار دوم هم در این منطقه اتفاق نمیافتد و …
این موضوع مردم را با یک زندگی عریان و بیپناه تنها میگذارد. من معتقد نیستم که کردستان از همه استانهای کشور محرومتر است چون در واقع هم اینگونه نیست. اما جنسی از محرومیتهای خاص در این استان وجود دارد. به عنوان مثال این احساس وجود دارد که «ما طرد شدهایم» نمیتوانم بگویم این احساس درست است یا غلط اما احساسی است که وجود دارد. احساس نادیدهگرفته شدن یک فضا و پیشزمینهای را فراهم میکند که به محض رخ دادن یک حادثه سبب تشدید خشم و بروز آن میشود. در حادثه تصادف سنندج، یک تانکر ترمز برید و با اتوبوس برخورد کرد، معلوم است که این حادثه تقصیر دولت نیست اما تبدیل میشود به نشانهای برای بروز خشمهای دیگری که مردم از دولت و مسوولان دارند. مردم کردستان مشکل نبود راه و کمبود زیرساخت دارند، در بسیاری از نقاط استان به لحاظ صنعتی و فنی زندگی مردم انگار در سالها قبل مانده است و این به احساس تبعیض دامن میزند. این وضعیت آسیبزا و بحرانزا است و همین باعث میشود هر اتفاقی که در کشور رخ میدهد کردستان تبدیل به یکی از نقاط مستعد برای وقوع خشونت شود. متاسفانه دولت تاکنون راهکار منطقی و علمی برای این وضعیت اجتماعی ارایه نکرده است. استاد جامعهشناسی دانشگاه کردستان
جمال محمدی