معمولا وقتی درکشوری جنگ درمیگیرد بلافاصله حالت فوقالعاده اعلام میشود و مردم آن کشور میپذیرند که در طول جنگ زندگی آنها از حالت عادی و روزمره قبلی خارج شده و باید از این پس و تا پایان جنگ بهگونهای دیگر زندگی کنند، یعنی میپذیرند که در مورد خوراک و پوشاک و درمان و آسایش و آرامش، نه تنها کمتر بخواهند و کمتر انتظار داشته باشند، بلکه از آنچه دارند قسمتی را به جبههها بفرستند تا جوانانشان و آنهایی که با دشمن میجنگند هم از نظر تغذیه و پوشاک و دارو تامین و هم از نظر روحی و روانی پشتیبانی شوند. مردم ایران این را دیدند و چه خوب از پس آن برآمدند. شرح حماسهای که مردم ایران در هشت سال جنگ آفریدند در قالب یک مقاله و یک کتاب نمیگنجد و فقط برای نسل جدید که آن حماسه را ندیدند گفته میشود که در آن جنگ ملت ایران سنگتمام گذاشتند و از هر چه داشتند گذشتند. بنابراین وقتی رییس دولت دوازدهم از جنگ اقتصادی در کشور حرف میزند یعنی مردم هیچ نگویند، هیچ نخواهند و با صبوری به هر قضایی که بر سر آنها میآید رضا دهند تا مدیران و دولتمردان کشور بتوانند بر بلایی که بر کشور نازل شده فائق آیند. در واقع مدیران، مسوولان و سکانداران اقتصاد کشور وقتی به این نتیجه رسیدند که قدرت و توان و دانش اداره اقتصاد کشور و نجات کشور از دزدی و رانت و اختلاس را ندارند یا دارند اما مصلحت انجام آن را نمیبینند، صورت مساله را از روی تخته سیاه زندگی مردم پاک کرده و موضوع جدیدی را برآن نوشتند تحت عنوان جنگ اقتصادی. با عنایت به آنچه در مورد اعلام وضعیت جنگ نظامی توضیح داده شد، این سوال مطرح میشود که جنگ با کی؟ کدام دشمن؟ چطور و چگونه ما باید از خود دفاع کنیم؟ این جنگ از کی شروع شده و رییس قوه مجریه که فرماندهی این جنگ را بر عهده دارد تاکنون چگونه از ملک و ملت دفاع کرده و میکند؟ سرداران و استراتژیستهای این جنگ که همان وزیران و مشاوران و معاونان افتصادی دولت هستند عملا به چه کاری مشغولند و به منظور ظفر در این جنگ صبح خود را چگونه به شب میرسانند؟ اگر اعضای تیم اقتصادی دولت و وزرا یا معاونان وزارتخانهای که به نوعی با اعاشه مردم در ارتباط هستند به خود زحمت داده و به میان مردم بیایند، خواهند دید که مردم همه چیز را خوب میدانند اما دم نمیزنند و صدایی اگر هست گلهای است که دردمندانه از نظام میکنند، نظامی که دوست دارند و ۴۰ سال است که هر زمان که لازم باشد برای حفظ وحراستش به میدان میآیند و دورش دیوار انسانی میکشند تا آسیب نبیند. مردم همه چیز را خوب میدانند، میدانند که مبلغ ۶/۶ میلیارد یورو دفعتا و یکباره درحسابهای شخصی مدیران شرکت بازرگانی پتروشیمی ریخته نشده که مدیران ردههای بالاتر غافلگیر شده و در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته و نتوانند چارهای برایش بیندیشند! مردم میدانند دلار ۴۲۰۰ تومانی را بانک مرکزی به غریبهها یا تجار و بازرگانان عادی و درستکار نمیدهد که مایحتاج زندگی مردم را تامین و در اختیار آنها قرار دهد بلکه به واسطه دوستیها و روابط سببی و نسبی به آنهایی میدهد که هر طور منافع و مصالحشان ایجاب کند از آن استفاده کنند و به هیچ فرد و دستگاهی پاسخگو نباشند! مردم به چگونگی سیلاب ثروت کشور که هرز میرود و بنیانهای اقتصادی کشور را ویران میکند آگاهاند، اما چنان در تامین حداقل ضروریات زندگی خود سردرگم و گرفتارند که کاری نمیتوانند بکنند. از شروع دولت دوازدهم و بهخصوص با سال ۱۳۹۷ به مرور یک سوال در ذهن همه مردم جا خوش کرده و آن هم این است که: در این کشور چه کسی یا دستگاهی مسوول این همه گرانی و نابسامانی معیشتی مردم است؟ مردم با خود میاندیشند که اگر این کشور اصلا وزارت کشاورزی نداشت چگونه میتوانست وضع از این بدتر شود؟ اگر این کابینه دولت اصلا وزارت صنعت، معدن و تجارت نداشت وضع واحدهای تولیدی و وضع زندگی مردم چطور میتوانست از این اسفبارتر شود و…
اگر قوای سهگانه، نمایندگان مردم در مجلس، وزرا و معاونان و مشاوران آنها اراده کنند که یکباره ریشه فساد و دزدی و رانت و اختلاس را درآورده و تمامی آوردههای بیتالمال صرف مردم شود و به دور از وعده وعیدهای بیپایه واساس معمول به واقع و بهطور عینی و عملی برای مردم هزینه شود، آن وقت جامعه به شادابی و سرزندگی که شایسته آن است خواهد رسید و هیچ نیازی به اعلام شرایط جنگی درکشور نخواهد بود. در واقع جنگی در کار نیست بلکه بخشی از وعدهدرمانیهایی است که مرتب تجویز میشود اما هیچ دردی از مردم درمان نمیشود.جهان صنعت – سالار ایرانزاد
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet
