پشت پرده زباله گردی
انگار دیگر عادت کردهایم به افرادی که تا کمر در سطلهای بزرگ زباله خم شدهاند و آشغالها را جدا میکنند! بدون هیچ واکنشی از کنار آنها رد میشویم و آنها هم انگار به همین نگاه سرد و بی اعتنای ما عادت کرده اند،
داخل سطلهای بزرگ زباله و اطراف آن را میگردند و انگار به دنبال چیز با ارزشی باشند کل سطلهای زباله را بررسی میکنند! در بین این افراد کودکان زیادی را هم میبینیم که با دستهای کوچکشان در حال گشتن هستند؛ قدشان به زور به سطل زباله میرسد اما تا کمر در آن خم شده و از آن آویزان شدهاند و پلاستیکها را جدا میکنند، داخل گونی بزرگی میریزند و راهی سطل زباله دیگر میشوند! این روال چند سالی است که ادامه دارد و مسئولان هم بی اعتنا تر از آن هستند که راهکاری برای آن بیندیشند. با این اوصاف اما چند وقتی است که از مافیای زباله گردی صحبت میشود؛ مافیایی که توضیح دقیقی در باره آن داده نمیشود اما دلیل افزایش زباله گردی را وجود همین مافیا میدانند! برای بررسی پشت پرده مافیای زباله گردی با کامیل احمدی، مردم شناس و سرپرست پژوهش زبالهگردی کودکان به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید.
در نتایج حاصل از پژوهشهای انجام شده در رابطه با زباله گردی گفته بودید که حدود ۱۴ هزار زباله گرد غیر رسمی در کشور وجود دارد، منظور از غیررسمی چیست و آیا ما زبالهگرد رسمی هم در کشور داریم؟
برای پاسخ به این موضوع باید اول ببینیم زباله گرد یعنی چه؟ زباله گرد یک اصطلاح غیرحرفهای و غیر تخصصی است که در نبود مکانیزم بازیافت وجمع آوری پسماند خشک شهری افرادی به شکل فیزیکی و یدی در سطلهای زباله خم میشوند و زبالههای خشک را از تر در سطلهای بزرگ آشغال خیابانها و کوچهها جدا میکنند و معمولا در گونیهایی که به همراه دارند آنها را حمل میکنند و به مراکز اسکانشان میبرند، اقلام مختلف پسماند خشک را در آنجا تفکیک میکنند تا صاحب کارشان آنها را به مراکزی که کار بازیافت پسماند خشک را انجام میدهد، بفروشند. این شغل رسمی نیست و در اقلام شغلها اصلا وجود ندارد و در نبود سیستم ناکارآمد مدیریت شهری و شهرداری است که این کار شکل گرفته است. حالا اگر بخواهیم در رابطه با زباله گردهای غیر رسمی صحبت کنیم به این موضوع میرسیم که ما اصلا زباله گرد رسمی نداریم اما چیزی که داریم این است که افرادی استخدام شده اند، بیمه و خدمات بهداشتی و اسکان قانونی دارند و در مراکز پسماند شهری اسکان داده میشوند و با ماشینها به صورت مکانیزه صبحها به محلهای مورد نظر میآیند و زبالههای مناطق را جمع آوری میکنند و در مراکز تفکیک شهرداری که بیشتر آنها در آراد کوه است زبالهها را تفکیک میکنند و پیمانکاران هم زبالههای تفکیک شده را میفروشند. آنچه که اتفاق میافتد و زباله گرد غیر رسمی را شکل میدهد شیفت بعد از ظهر است چرا که پیمانکارانی که مناطق را برای جمع آوری زباله از شهرداری اجاره کرده اند، از آنجایی که کل مناطق ۲۲ گانه به ۲۰۰ میلیارد تومان اجاره رفته است، صاحبکاران که زباله گردان آنها را « ارباب» لقب میدهند، افرادی را به مناطق میفرستند و برای هر فرد بین دو و نیم تا سه میلیون تومان پول به پیمانکار داده میشود تا زبالههای خشک را جمع کنند و با گونی کنفی و چرخ دستی زبالهها را برای اربابشان جمع آوری کنند و در ازای هر کیلو چیزی حدو ۶۰۰ تومان از اربابشان دریافت میکنند و ارباب هم چیزی حدود ۳۵۰۰ تومان آن را میفروشد! زباله گرد غیر رسمی به این افراد گفته میشود که برآورد پژوهش شش ماهه ما در مناطق ۲۲ گانه تهران ۱۴هزار نفر از این زباله گردان است که یک سوم این افراد یعنی تقریبا چهار هزار و ششصد نفر از این افراد کودکان زیر ۱۸ سال هستند.
آیا این موضوع همان مافیای زباله گردی است که درباره آن صحبت میشود؟
ساز و کار در ابتدا کاملا قانونی انجام میشود، یعنی شهرداریها پیمانکاران ایرانی را وارد مزایدههای قانونی یا شبه قانونی میکنند و آنها مزایدهها را برنده میشوند اما آنچه که اتفاق میافتد این است که در یک شکل و شمایل قانونی پیمانکاران در شیفت صبح افرادی را رسما استخدام کردهاند تا زبالهها را تفکیک کنند، اگر چه در میان این افراد رسمی، افراد غیر رسمی نیز حضور دارند اما با همه این وجود در شیفت صبح کارهای قانونی و شبه قانونی خود را انجام میدهند اما آنچه که به عنوان غیر رسمی اتفاق میافتد در شیفت بعد از ظهر است که عمدتا بالغ بر ۹۲ درصد زباله گردان تهران را که مهاجرین افغانستانی هستند و البته اکثر آنها هم اهل هرات افغانستان هستند، جمع میشوند و کار را به دست میگیرند. هر صاحبکار به ازای هر زباله گرد و نیروی کاری خودش پولی نزدیک به دو و نیم تا سه میلیون به پیمانکار پرداخت میکند! اینکه این ساز و کار کاملا مافیایی است یا خیر جای بحث دارد چرا که پیمانکار به صورت قانونی مزایده را میبرد و این کار را به صورت قانونی به اعضای دیگری که عمدتا مهاجران غیر قانونی هستند واگذار میکند! چیزی که به نظر من از لحاظ قانونی مهم است عدم نظارت شهرداری است که با وجود دانش و آگاهی که نسبت به تخلفاتی که در حال انجام است اتفاق میافتد. تمام سیستمهای نظارتی شهر انگار از ساعت ۴عصر به بعد خاموش میشوند و تمام این ۴ هزار و ۶۰۰ کودک میآیند در خیابانهای ما و زبالهها را جمع میکنند و شهروندان کاملا بر این موضوع واقف هستند، شهرداری و مدیریت شهری و حتی مدیریت پسماند هم این موضوع را میبینند اما این تخلف بزرگ ۳۶۵ روز در سال نادیده گرفته میشود! من فکر میکنم اتفاقا مافیای بزرگ و تخلف بزرگ در این نقطه است تا هر چیز دیگری!
به نظر شما چرا مدیریت شهری این موضوع را نادیده میگیرد؟ آیا سودی از این مسئله میبرند؟!
اتفاقا سودی که از فروش و اجاره مناطق میبرند در سالهای قبل خیلی کم بوده برای مثال در سال گذشته مناطق ۲۲ گانه را چیزی حدود ۲۰ میلیارد تومان اجاره داده بودند! اما برای افزایش رقابت و نظارت بیشتر و قطعا سود بیشتر شهرداری امثال این مناطق را ۲۰۰ میلیارد تومان تمدید قرارداد کرد ولی آنقدر که سود در این بازار وجود دارد پیمانکاران باز هم پشیمان نشدند و با این همه افزایش قیمت باز هم عقد قرار داد کرده اند! این تجارت که در دنیای صنعتی امروز به عنوان طلای کثیف نام گرفته بسیار سودآور و پیچیده است و افرادی که نفوذ دارند و یا از منابع ثروت و قدرت بهره مند هستند نسبت به این موضوع واکنش نشان میدهند یکی از نگرانیهای موجود در مدیریت شهری این است که پیمانکاران اگر منابع مالیشان و دسترسیشان به زباله قطع شود، اعتصاب میکنند و زبالهها روی دست شهرداری باقی میماند! شهرداری با وجود سابقه دیرینه خود در تهران و کلانشهرها هنوز نتوانسته فرآیند مکانیزه شدن پسماند و تفکیک پسماند تر و خشک را به خوبی انجام دهد! این فکر هنوز به ذهن مدیریت شهری نرسیده که بتوانند از این پسماند بهره ببرند که قطعا اگر اتفاق میافتاد با سود بیشتری نیز برای مدیریت شهری همراه بود. این را هم از یاد نبریم که زبالهها با این طریقی که در حال حاضر در حال جمع آوری است یک تهدید محیط زیستی به شمار میآید چرا که شیرابههای زبالهها برای محیط زیست با آسیبهای زیادی همراه است. این در حالی است که نزدیک به ۵ هزار کودک در هوای گرم این روزها خم میشوند در سطلهای زباله و آسیبهای زیادی را متحمل میشوند و مسئولان شهری نیز همه این موضوع را میبینند اما از واقعیت موجود چشم میبندند!
گفتید که به فکر مدیران شهری نرسیده که سیستم مکانیزم تفکیک پسماند داشته باشیم، آیا واقعا به فکرشان نرسیده یا منفعتی در رابطه با این موضوع وجود دارد که آنها ترجیح میدهند از این موضوع چشم پوشی کنند؟!
قطعا منفعتی در این بین وجود دارد اما به گفته خود مدیران شهری این منفعت چندان نیست! حدود ۲۰۰ میلیارد است که البته در سال جاری به این قیمت رسیده است. من این را قبول دارم که این درآمد اگر به طور مستقل توسط خود مدیریت شهری و شهرداری انجام میشد، میتوانست خیلی بیشتر باشد. فکر میکنم به فکرشان رسیده اما از آنجایی که شهردارها و مدیریت شهری هر ۴ سال یک بار عوض میشوند و نظام و سیستم مدیریت شهری به طور کامل تغییر پیدا میکند و همین موضوع نیز سبب شده تا یک ضعف نظارتی وجود داشته باشد. بازوی اجرایی شهر تهران یعنی شهرداریها، شورای شهر تهران و مدیریت پسماند شهر تهران باید مستقیما درباره این موضوع پاسخگو باشند چون این ارگانها وظیفه سیاست گذاری و آموزش به شهروندان را در حیطه اختیارات دارند و این باید در شهرداری اجرا شود. معمولا در کشورهای توسعه یافته افرادی از شهرداریها مامور میشوند که به در خانهها رفته و تفکیک زباله را به شهروندان آموزش میشوند. این طرح برای مدت کوتاهی در کشور اجرا شد و بعد هم قطع شد و همین موضوع هم سبب شده که علم و آگاهی شهروندان درباره تفکیک زبالهها کم باشد. البته مسئولیت شهروندی هم وجود دارد که اجازه نمیدهد همه تقصیرها را به گردن سیستم شهری انداخت چرا که ما به عنوان شهروند، به سیستم مصرف گرایی تبدیل شده ایم که بی مهابا مصرف میکنیم و انبوه زیادی زباله تولید میکنیم. آموزشی در این باره به ما داده نشده و مطالبهای هم درباره این آموزشها صورت نگرفته است. موضوعات و مشکلات در این باره یکی نیستند و چند بعدی باید به این موضوع نگاه شود اما قطعا در این که در ساز و کار شهرداری افرادی وجود دارند که مزایده، پیمانکاری، اجاره دادن و قرار داد بستن مناطق با پیمانکار سود میبرند، شکی نیست و همچنین ابدا شکی در این نیست که همه این تخلفها دیده میشوند ولی در مورد آن کاری انجام نمیشود! راهکارهای زیادی برای حل این معضل وجود دارد و کشورهای زیادی هستند که علاقه دارند تا برای بودجه مورد نیاز برای تفکیک این طلای کثیف را به عنوان سرمایه گذاری در اختیار ما قرار دهند اما ما همچنان اصرار داریم که به همان شکل سنتی پسماندهای شهری را تفکیک کنیم و این شکل سنتی هم که با آسیبهای زیادی همراه است که امروزه شاهد آن هستیم.
آفتاب یزد
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet