جای خالی نهادهای حامی معلمان
به دنبال تنبیه بدنی یک دانشآموز یزدی توسط معلمش وزارت آموزش و پرورش بلافاصله واکنش نشان داد و ضمن عذرخواهی از دانشآموز و خانوادهاش، معلم خاطی را برکنار کرد…..
البته که کار وزیر جای تشکر و قدردانی دارد؛ چرا که تنبیه بدنی یک روش غیراخلاقی و غیرقانونی است و حتی از طرف پدر و مادر نیز یک روش ناپسند تربیتی به شمار میرود و آموزش و پرورش موظف است با نظارت مداوم اجازه ندهد که محیط مدرسه برای کودکان ناامن شود، اما در عین حال توجه وزیر آموزش و پرورش را به نکات زیر جلب میکنیم.
۱- شاید بهتر باشد آموزش و پرورش به طور جدی به ریشهیابی این حوادث بپردازد. چرا که با وجود این واکنشهای سریع، باز هم شاهد چنین رویدادهای تلخی در گوشه و کنار کشور هستیم و متاسفانه گستردگی این رویدادها در کل کشور نشان میدهد که این حوادث فقط به مناطق خاص جغرافیایی و فرهنگی محدود نمیشود.
آموزش و پرورش میتواند با همکاری دانشگاهها و کارشناسان آموزشی پژوهشهای گستردهای در نقاط مختلف کشور انجام داده تا علل وقوع این رویدادها را دریابد و سپس اقداماتی عملی برای برطرف کردن آن علل انجام دهد. در غیر اینصورت متاسفانه همچنان شاهد تکرار این حوادث خواهیم بود.
به نظر میرسد وزارتخانه در چنین مواردی همیشه سعی کرده تا با یک عکسالعمل سریع، وجدان عمومی جامعه را که جریحهدار شده ترمیم و به قول معروف ماجرا را جمع کند و در این میان متاسفانه حقوق معنوی معلم و حفظ آبروی او تحتالشعاع قرار گرفته است. در ماجرای برکناری مدیر یکی از مدارس شیراز به اتهام گرفتن شهریه اجباری از دانش آموزان چنین وانمود میشود که تنها مقصر این ماجرا فقط مدیر مدرسه بوده و نه قوانین ناقص و متناقض وزارتخانه و با برکناری آن مدیر خاص، دیگر چنین حوادثی تکرار نخواهد شد!
۲- در اینگونه موارد وزارت آموزش و پرورش فقط به خبر برکناری معلم اکتفا کرده و هیچگاه اعلام نمیکند که منظور از برکناری معلم چیست؟ آیا معلم از تدریس در آن کلاس برکنار و به تدریس در کلاس دیگری مشغول شده؟ آیا معلم به مدرسه دیگری منتقل شده است؟ آیا معلم به سمت معاونت برگزیده شده است؟ در صورت مثبت بودن پاسخ باید پرسید آیا با جابهجا کردن معلم، مشکل او حل میشود؟ آیا معلمی که از عهده اداره یک کلاس برنمیآید توان اداره یک مدرسه را به عنوان یک معاون دارد؟!
روشن است که اگر معلم استخدام رسمی باشد وزارتخانه نمیتواند صرفا به دلیل چنین جرمی معلم را اخراج کند و نهایتا میتواند او را به کاری دیگر در محلی دیگر بگمارد. بنابراین میتوان پرسید منظور از برکناری معلم در توئیت وزیر دقیقا به چه معناست؟ آیا دستورالعمل خاصی وجود دارد که چنین معلمانی فقط به کار اداری گمارده شوند تا از دانشآموزان دور باشند؟ این پرسشی است که وزارتخانه باید به آن پاسخ دهد.
۳-در حالی که همه از واکنش فوری وزیر آموزش و پرورش ابراز رضایت و خرسندی میکنند، باید از وزیر پرسید آیا در این میان حقوق انسانی معلم رعایت شده است؟ آیا وزارت آموزش و پرورش میتواند همزمان در مقام بازجو و دادستان و قاضی عمل کرده و حکم نهایی را صادر کند؟ چه کسی یا چه نهاد قانونی وجود دارد که حمایت از معلم را وظیفه خود بداند؟
اینجاست که ضرورت وجود کانونهای صنفی به روشنی معلوم میشود. اگر وزارت آموزش و پرورش را به عنوان یک کارفرما در نظر بگیریم که عده ای را به عنوان معلم استخدام میکند پس باید اتحادیههای معلمان یا کانونهای صنفی برای حمایت از حقوق مادی و معنوی معلمان تشکیل شود که در چنین مواردی معلم احساس تنهایی و بیپناهی نکند.
۴-و سخن آخر اینکه از وزیر آموزش و پرورش انتظار میرود در مقابل پایمال شدن حقوق معلمان هم با همین سرعت واکنش نشان دهد.
آیا وزیر نمیتواند حداقل با نوشتن یک توئیت به حکم شلاق که علاوه بر غیر انسانی بودن، دون شان یک معلم است اعتراض کند؟
مسلما وزیر نمیتواند حکم زندان را تغییر دهد ولی آیا نمیتواند با امضای حکم مرخصی معلمان زندانی، مانع اخراج آنها از آموزش و پرورش شود؟
آیا وزیر آموزش و پرورش فقط وزیر دانش آموزان است و وزیر معلمان نیست؟!
مسلما بیتوجهی وزیر به حقوق معلمین باعث ایجاد فاصله بین معلمان و وزارتخانه میشود و معلمان احساس میکنند در صورت وقوع مشکل، نمیتوانند روی حمایت وزارتخانه حساب کنند و این مسئله به ایجاد جو ناامیدی و احساس ناامنی در معلمان دامن میزند.
روزنامه همدلی – مژگان باقری
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotn