
فرصتی که از دست میرود!
مجبوریم اندکی به گذشته بازگردیم، مثلا به فروردین۱۳۹۴ و دو جمله ی قابل تامل را از نو بررسی کنیم. شیجینپینگ، رئیس جمهور چین در سرمقالهای به قلم او و در آستانه دیدارش از پاکستان مینویسد:«مثل این است که به خانه برادر خودم میروم.»
آفتاب یزد ـ رضا بردستانی: مجبوریم اندکی به گذشته بازگردیم، مثلا به فروردین۱۳۹۴ و دو جمله ی قابل تامل را از نو بررسی کنیم. شی جینپینگ، رئیس جمهور چین در سرمقالهای به قلم او و در آستانه دیدارش از پاکستان مینویسد:«مثل این است که به خانه برادر خودم میروم.»
این لحن دوستانه، با جملهای تاثیرگذارتر از سوی نواز شریف پاسخ داده میشود:«روابط دو کشور چین و پاکستان از کوهها بلندتر، از اقیانوسها عمیقتر، از عسل شیرینتر و از آهن سختتر است.»
لازم به توضیح نیست و همگان میدانند که روابط چین و پاکستان همواره گرم بوده و اظهارات چندسال قبل مقامات دو کشور این موضوع را به خوبی نشان میدهد که به چه دلیل این دو کشور، یکدیگر را شریک استراتژیک میخوانند، اما اهمیت موضوع را باید در جایی دیگر مثلاً در میزان سرمایهگذاری که مقامات پکن اعلام کردهاند در پاکستان انجام خواهند داد، بررسی کرد.
۴۶ میلیارددلار کجا؟! و ۵۰۰میلیون دلار کجا؟!
بر اساس گزارشها چین درنظر دارد ۴۶ میلیارد دلار در پاکستان سرمایهگذاری کند. میزان این سرمایهگذاری چند برابر بیشتر از سرمایهگذاری آمریکا است. این حجم سرمایهگذاری حدود سه برابر کل سرمایهگذاری مستقیم خارجی در پاکستان از سال ۲۰۰۸ میلادی است و اما، چین به عنوان تنها سرمایهگذار حاضر در پاکستان محسوب نمیشود زیرا کشورهایی نظیر قطر، عمان، ژاپن و حتی عربستان نیز سرمایهگذاریهایی چند میلیارد یا چندده میلیارد دلاری در این کشور و در همین بندر گوادر انجام دادهاند یا در حال انجام آن هستند.
اگرچه برخی از تحلیلگران با اشاره به مشکلات اقتصادی پاکستان و ساختار بوروکراتیک این کشور که از جمله کشورهای با میزان فساد بالا است، در توانایی پاکستان در استفاده مناسب از این حجم سرمایهگذاری تردیدهایی ابراز کردهاند اما «پیرمحمدملازهی» معتقد است یکی از رازهای موفقیت، همین تنوع سرمایهگذار و ایجاد حس رقابتی است که به وجود آمده.
ملازهی با اشاره به سرانجام نامعلوم «راه آهن بندرعباس ـ ترکمنستان»، انحصار هندیها در بندر چابهار در کنار حجم پایینی از سرمایهگذاری در مقایسه با حجم عظیم سرمایه گذاری در بندرگوادر توسط چند کشور را شبیه اتفاقاتی میداند که در پروژه ریلی ایران ترکمنستان رخداد و میگوید:« اگرچه بندرچابهار برای هندیها از اهمیت بالایی برخوردار است اما چون قرارداد منعقده انحصاری است فلذا این قرارداد آن چنان که باید و شاید جدی گرفته نشده و معلوم نیست در نهایت دچار چه سرانجامی شود.
این کارشناس مسائل شبه قاره با اشاره به ۴۶میلیارد دلار سرمایهگذاری مد نظر چینیها در کنار دههامیلیارددلار سرمایه گذاری دیگر از سوی کشورهایی نظیر قطر، عمان، ژاپن و حتی عربستان به این مسئله اشاره دارد که:« سرعت انجام تعهدات در بندرگوادر پاکستان در کنار رقابتی که بین چندین و چند کشور به وجود آمده ضمن آن که لزوم یک بازنگری کلی در نوع و میزان سرمایه گذاری در بندر چابهار را ضروریتر از هر زمان دیگر نشان میدهد به این مسئله نیز باید توجه داشته باشیم که رقابتیکردن و حضور کشورهای دیگر در این منطقه میتواند بر سرعت انجام تعهدات از سوی طرف هندی و نیز حساسیت بیشتر بر این منطقه بیافزاید.»
ملازهی میگوید:« این گونه که شاهد هستیم « حرکت کج دار و مریز هندیها ـ از آن جایی نشات میگیرد که چون تنها رقیب حاضر در صحنه هستند فلذا با خیالی آسوده و با کندی و بدون عجله! هرگاه صلاح دانستند حرکتهایی در بندرچابهار انجام میدهند و این مسئله میتواند آثار سوئی در بر داشته باشد.»
آن گونه که در رسانههای بین المللی درج شده است؛ میزان تفاهم نامهها و قراردادهای دو کشور چین و پاکستان را حدود ۵۰ سرفصل گزارش کردهاند که تعداد زیادی از آن در زمینه پروژههای حوزه انرژی است. بخشی نیز در زمینه توسعه بندر گوادر در جنوب غرب پاکستان در حاشیه دریای عرب و نزدیک ایران است که در حال حاضر نیز چینیها سالها است در آن فعال هستند. کمک به ساخت و بهبود زیرساختهای پاکستان نیز بخشی دیگر از این سرمایهگذاری خواهد بود.
بندر گوادر و نگرانی های فرامنطقهای آن
آمریکا به عنوان بزرگترین رقیب تجاری چین در جهان که اولویت اصلی خود را مبارزه با فعالیتهای اقتصادی این کشور و تسلط بر بازار تجارت و اقتصاد جهان قرار داده، از همان ابتدا با این پروژه مخالف بود. آمریکاییها معتقد بودند این پروژه میتواند قواعد تجارت خاورمیانه را تا حد زیادی تغییر دهد.
این در حالی است که قطر نیز خود را وارد این بازی کرد و ۱۵ درصد از سرمایهگذاریهای این مسیر را تامین کرد تا خود را وارد این رقابت منطقهای کند. روسیه نیز از پروژه چین در بندر گوادر حمایت کرد.
مسکو این طرح را نقطه مثبت دیگری در افزایش روزافزون نفوذ خود در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه میداند. به این ترتیب بندر متروکه پاکستانی به یکی از نقاط عطف رقابتهای بینالمللی برای نفوذ در منطقه و تثبیت حاکمیت در آن تبدیل شد.
با این وجود عمیق ترین نگرانیها در این پروژه متعلق به امارات متحده عربی است که راهاندازی کامل بندر گوادر را به معنی پایان کارکرد بندر دبی به عنوان یک مرکز تجارت جهانی برای خود میداند.
کارشناسان معتقدند که اگر روند تحولات به همین صورت باشد تا یک دهه آینده دبی به بندری کم رونق تبدیل خواهد شد و گوادر با تکیهای که بر اقتصاد و صنعت بزرگ چین دارد، خود را به عنوان جایگزین این بندر تثبیت خواهد کرد.
حال اگر بندر دبی برای چشم اندازهای آتی خود، نگران است چگونه ممکن است ما برای بندرچابهار، میزان سرمایه گذاریهای صورت پذیرفته و نیز سرعت انجام پروژهها نگران نباشیم.
آن گونه که از صحبتهای ملازهی برمی آید با ذکر این تذکر که این کارشناس شبه قاره سرنوشتی شبیه به راه آهن ایران ـ ترکمنستان را برای توسعه ی بندرچابهار توسط هندی متصور است در کنار تحولات منطقهای از جمله صلح طالبان و آمریکاییها و دیگر تحولات سیاسی ـ اقتصادی از جمله نزدیکی هر چه بیشتر دهلی نو و واشنگتن، به این مهم باید توجه داشته باشیم که چه بسا کندی هندیها در کنار انحصاری که به دست آوردهاند تا بدانجایی حرکت کند که عملاً هرگونه سرمایه گذاری توسعهای در این بندر مقرون به صرفه نباشد مگر آن که فرصت پیش رو را آسان از دست ندهیم و با ایجاد حس رقابت، حداقل از لحاظ زمانی از سرعت پیشرفت پروژههای بندر گوادر در پاکستان عقب نمانیم ضمن آن که نیم نگاهی نیز به میزان و حجم و نوع سرمایه گذاریها در این منطقه لحاظ کنیم.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet