
لرتا هایراپتیان؛ بازیگر و کارگردان مردمی تئآتر علمی سرزمین ما
رفیق لرتا سرانجام در سال ۱۳۵۸ برای سرپرستی نوه اش که به تازگی مادر خود را از دست داده بود به وین رفت و تا نهم فروردین ۱۳۷۷(سالروز درگذشتش)، با پسر خود کاوه نوشین و نوه خردسالش، در پایتخت اتریش روزگار گذراند. لرتا از اندک هنرمندانی بود که بر صحنه ها و سن های نمایشی رویید و بالید و بزرگ شد و با هر بازی اش انبوه انسان هایی را که دوستش داشتند به اندیشه واداشت و ذهن هاشان را به پویش کشید، پویشی رازگونه از دیدرس این آموزه ی کارل مارکس بزرگ که چگونه می شود جهان گرداگرد خود را دگرگون کرد؟…
دویچه وله می نویسد: نهم فروردین ۱۳۷۷؛ ۱۲ سال پیش در چنین روزی لرتا هایراپتیان تبریزی در وین درگذشت. ۶۷ ساله بود که با بروز انقلاب تهران را به سوی وین ترک کرد بی آنکه از کار بیش از پنجاه ساله او برای تئاتر ایران قدردانی شده باشد. او چهار زبان ارمنی، فارسی، فرانسوی و روسی را مانند زبان مادری میدانست و از چنان حافظه و سلیقهای برخوردار بود که هرگز به سوفلُر (یادآور) و آرایشگر صحنه نیاز پیدا نکرد
لرتا هایراپتیان تبریزی در تهران زاده شد. پدرش از مهاجران ارمنی روسیه و بازرگان پارچه و مادرش اهل مالتا و با موسیقی آشنا بود.
او به دبستان فرانسوی ژاندارک رفت و دبیرستان را در مدرسه روسهای تهران به پایان رساند.
۱۰ ساله بود که به روی صحنه تئاتر مدرسه رفت و تا آغاز انقلاب ۵۷ بر صحنههای تئاتر و پردههای سینما و تلویزیون کوشا ماند.
۱۱ ساله بود که خارج از مدرسه به روی صحنه رفت و ۱۵ ساله بود که در کوتاهترین زمان زبان فارسی را آموخت و به همکاری با گروه تئاتر “کمدی اخوان” پرداخت و در چندین نمایشنامه نقش آفرید.
۱۶ ساله بود که در پیوند با جامعه نوبنیاد بربد به سرپرستی اسماعیل مهرتاش در چند نمایشنامه موزیکال بازی کرد که از آثار ماندگارش نقش اول زن در نمایشنامه “یوسف و زلیخا” است. او ویژه این اثر سرودهای از وحشی بافقی را بر آهنگی از مهرتاش در هندوستان بر روی صفحه گرامافون ضبط کرد: “دوستان شرح پریشانی من گوش کنید”.
۱۸ ساله بود که با کارگردان بنام نوآور تئاتر ایران عبدالحسین نوشین آشنا شد و دو سال پس از آن با او ازدواج کرد و از آن پس در نمایشنامههای ماندگاری چون “پرنده آبی” اثر مترلینگ و “مستنطق” اثر پریستِلی به کارگردانی و ترجمه و تهیه همسرش نقش برجسته داشت.
۴۲ ساله بود که به دنبال همسرش به مسکو رفت و در آنجا آموزش آکادمیک تئاتر را به پایان رساند اما دوری از زادگاه را تاب نیاورد.
۵۳ ساله بود که به تهران بازگشت و پس از بازیگری در چند نمایشنامه به سینما و تلویزیون روی آورد.
صحنهای از بازیگری لرتا
۵۸ ساله بود که کارش را با کارگاه نوبنیاد نمایش زیر نظر صدا و سیمای وقت آغاز کرد، در هفت فیلم نقش آفرید و در سریال تلویزیونی “خسرومیرزای دوم” به کارگردانی نصرت کریمی بازی کرد.
او چهار زبان ارمنی، فارسی، فرانسوی و روسی را مانند زبان مادری میدانست و از چنان حافظه و سلیقهای برخوردار بود که هرگز به سوفلُر (یادآور) و آرایشگر صحنه نیاز پیدا نکرد.
۶۷ ساله بود که با بروز انقلاب تهران را به سوی وین ترک کرد بی آنکه از کار بیش از پنجاه ساله او برای تئاتر ایران قدردانی شده باشد.
لرتا هایراپتیان تبریزی در ۸۶ سالگی در پایتخت اتریش درگذشت.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet