چرخانمقالات

عبدالصمد کامبخش: نظری به جنبش کارگری و کمونیستی در ایران (بخش نهم و فصل پایانی حزب کمونیست ایران)

رضاشاه در عین مغازله با آزادی‌خواهان دشمن سرسخت جنبش‌های آزادی‌خواهانه بود. در سرکوب پاره‌ای از این جنبش‌ها از اختلافات درونی استفاده کرد (گیلان). در برخی دیگر راه لجن مالی کردن آنها را پیش گرفت. از این روش در باره‌ی جنبش خراسان به رهبری کلنل محمدتقی خان استفاده کامل شد.

در تزها گفته می‌شود که «شکل طبیعی» تشکل کارگران و دهقانان، اتحادیه‌های کارگری و دهقانی است. به علاوه بایستی از سازمان‌های پیشه‌وران «که در سیر تاریخی تولید گردیده و عبارت از مجامع مختلف اتحادیه اصناف و صنعتگران و غیره می باشد» استفاده نمود.

ولی در این قسمت تصمیمات کنگره پیگیرانه نیست. در این تصمیمات روی کمک به تشکیل مجامع علنی و استفاده کامل از آنها تکیه نشده است. تهیه کنندگان تزهای کنگره بیشتر تحت تأثیر فعالیتی هستند که خود حزب کمونیست ایران در سازمان اجتماعیون کرده و حزب کمونیست چین در حزب گومیندان انجام داده بود. در تزهای خود، کنگره معتقد است که بایستی یکبار دیگر همین راه را رفت. و اگر حزبی وجود ندارد که بشود در داخل آن فعالیت نمود باید کمک کرد تا چنین حزبی بوجود آید. در این زمینه کنگره برای رهبری حزب برنامه‌ی عمل معین می‌کند. خلاصه‌ی این برنامه این است که باید برای ایجاد رابطه با سازمان‌های جداگانه‌ی کارگران، دهقانان، پیشه‌وران و بورژوازی کوچک کوشش نمود. این روابط را با «اصول تشکیلاتی مستحکم ساخت». سپس در میان سازمان‌ها «دستجات چپ» تشکیل داد. این دستجات رل فراکسیون را بازی خواهند کرد. توسط این فراکسیون‌ها باید وسیله‌ی ائتلاف بین سازمان‌های جداگانه را فراهم نمود:

  • «اول آن‌ها را بشکل ائتلاف‌های موقتی و بعد بشکل ائتلاف‌های متمادی و دائمی انقلابی درآورد. و بالاخره پس از تهیه‌ی مقدمات اساسی، تشکیلاتی و سیاسی، وسائل حزب ائتلافی انقلابی، یعنی حزب انقلابی ملی ایران را فراهم آورد».
  • تشکیل چنین حزبی در تزها منوط به شرایط معینی شده و گفته می‌شود:

    «حزب کمونیست ایران تشکیل یک چنین حزبی را باید درصورت موجود بودن شرایط ذیل جزء مقاصد خود قرار دهد:

    1. حزب انقلابی ملی ایران باید حزب اتحاد انقلابی کارگران و دهقانان و بورژوازی کوچک باشد،
    2. اساس آن باید تشکیلاتی باشد که حزب کمونیست ایران در آن رل رهبریت را بازی کند،
    3. این حزب باید برضد استقلال سیاسی و تشکیلاتی حزب کمونیست ایران دست اندازی و اقدامات نکند…“

 

    در خود این شرایط نیز تناقض دیده می‌شود، زیرا اگر نقش رهبری را در حزب مورد نظر حزب کمونیست بازی کند، در آنصورت شرط سوم زائد است و اگر چنین نباشد از پیش نمی‌توان تضمین‌هائی قائل شد.

البته کنگره مشکلات امر را ازنظر دور نداشته است. با اینکه مقدمات عمومی تاسیس حزب انقلابی ملی را فراهم می‌شمارد این موضوع را مسئله‌ی روز نمی‌داند.علاوه برآن عمل خیانت بار حزب گومیندان چین را که درست در آستانه‌ی تشکیل کنگره رخ داد درمدنظر دارد. ولذا تصریح می‌کند:

«حزب کمونیست ایران هنوز بسیار ضعیف است و فکر ایجاد حزب انقلابی ملی ممکن است آلت استفاده‌ی عناصر مخالف واقع شود. مشکلات و تصادمات تشکیلاتی بین حزب «گومیندان» و حزب کمونیست چین ممکن است در شرایط ایران با شکل خطرناک‌تری برای انقلاب تکرار شود. ازطرف دیگر حزب کمونیست ایران نباید به مخالفین خود امکان دهد که زمام چنین تشکیلاتی را بدست خود بگیرند. هرگاه پیش از آنکه حزب کمونیست ایران بطور کامل و کافی برای چنین کاری حاضر شود از یک طرفی اقداماتی برای تشکیل حزب انقلابی ملی بشود حزب باید بهترین قوای خود را مامور کند که در رهبری کردن این امر خود را داخل نموده و سعی کند که رل رهبری را بدست خود گیرند».

با طرح موضوع تاسیس حزب انقلابی ملی، کنگره خواسته است پاسخی به یکی از مسائل مبرم روز داده باشد. ولی چنانکه می‌بینیم راه حل صحیح مسئله در پیش گرفته نشده است.

یکی از بحث‌های علمی که در آن زمان حزب را بخود مشغول ساخته بود موضوع امکان رشد سرمایه‌داری در ایران و چگونگی عبور ایران از این مرحله بود. تزهای کنگره به این مطلب بشرح زیر پاسخ می‌دهد:

  • «در ایران شرایط عمومی ترقی سرمایه‌داری هنوز موجود نمی‌باشد، زیرا ایران هنوز دوره‌ی تجمع اولیه‌ی سرمایه را طی نکرده و برعکس بواسطه‌ی کسر دائمی صادرات نسبت به واردات هنوز سرمایه‌ی قابل توجهی ذخیره نشده است… به این جهت ترقی سرمایه‌داری در ایران با بودن رژیم حاضر فقط از طریق ضمیمه شدن به سیستم کلنی‌های انگلیس ممکن می‌باشد… هرگاه درنظر گرفته شود که مهمترین مؤسسات درشت اقتصادی مملکت از قبیل بانک و تلگراف، نفت و غیره در دست انگلیسی‌ها تمرکز یافته است معلوم خواهد شد که هرگونه حرفی راجع به توسعه‌ی سرمایه‌داری و ترقی صنایع در ایران بی‌اساس و بی‌معنی است. هرگاه ایران بخواهد در مقابل دول امپریالیستی حقیتا دارای استقلال کامل بوده و مبدل به یک مستعمره سرمایه‌داران انگلیس نشود بر او لازم است (و او بر این کار قادر است) که از طریق سرمایه‌داری صرف نظر کند».

باید گفت پاسخی هم که کنگره به موضوع مورد بحث آنروز داده است خالی از اشتباه نیست. قبل از هر چیز علت عدم رشد سرمایه‌داری در ایران در این تز نادرست ذکر شده است. در ایران تجمع اولیه بحد کافی موجود بوده است. بارها سرمایه‌ی ملی متوجه ایجاد صنایع داخلی شد. چیزی که هرگونه اقدامی را خنثی می‌گذاشت رقابت بی امان سرمایه‌های خارجی بود. کارخانه‌های ورشکسته شده قند، کبریت، بلور و غیره نمونه‌ی کافی برای اثبات این مطلب است. در همین تزها گفته می‌شود که سرمایه‌های اضافی راه خروج خود را در خرید املاک می‌یافتند. در اسناد دیگر حزب کمونیست ایران نیز این موضوع بارها انعکاس یافته است. با اینحال در اینجا «طی نشدن دوره‌ی تجمع اولیه‌ی سرمایه» بعنوان علت اصلی ذکر می‌شود.

نکته‌ی قابل ایراد دیگر این تز نتیجه‌گیری آنست. در این نتیجه‌گیری واقعیت وضع آنروزی، تناسب نیروها و سیر انقلاب سوسیالیستی در جهان کاملاً درنظر گرفته نشده. از این روست که در آن گفته می‌شود ایران «قادر است» از «سیر طریق سرمایه‌داری صرف نظر کند».

یکی از مسائل مهم مورد بحث کنگره، مسئله ملی در ایران بود. ایران کشوریست که در آن اقوام و خلق‌های گوناگون زندگی می‌کنند. امروز هم که بیش از سی سال از تشکیل کنگره دوم حزب کمونیست ایران می‌گذرد هنوز در این مسئله روشنی کافی وجود ندارد. بطریق اولی در آن زمان حل این موضوع بغرنج‌تر بنظر می‌رسید. با این‌حال کنگره‌ی دوم خواه در تزهای خود و خواه در برنامه‌ی حزب خط مشی روشنی در این زمینه اتخاذ کرد. در تزهای کنگره گفته شده است که:

  • «حزب کمونیست ایران باید مطالبات و شعارهای عمومی تمام احزاب کمونیستی دنیا را راجع به مسئله‌ی ملی یعنی حق هر ملت بر استقلال کامل خود را جزء برنامه‌ی خود قرار دهد».

در عین حال کنگره‌ی حزب تجزیه حزب طبقه‌ی کارگر و تشکیل احزاب دیگر کارگری را بر حسب علایم ملی مجاز نشمرده است. با اینکه در آنموقع این مسئله از مسائل حاد و مورد بحث نبوده است، کنگره دوم لازم شمرده وجود حزب واحد را در تصمیمات خود منعکس نماید. در تزها گفته می‌شود که حزب باید «تشکیلات خود را در میان توده‌ی زحمتکشان این ملل تاسیس و مستحکم نماید» و «موظف است بطور کامل و کافی به این ملل بفهماند که حزب کمونیست ایران یگانه حزب طرفدار آنهاست» و تأکید می‌شود که فقط از راه توحید قوا و تشکل در این حزب می‌توان پیروز شد.

علاوه بر مسائل فوق کنگره در باره‌ی یک‌رشته از مسائل دیگر نیز اظهارنظر نمود. از آنجمله در باره‌ی جنبش‌های انقلابی سالیان اخیر.

رضاشاه در عین مغازله با آزادی‌خواهان دشمن سرسخت جنبش‌های آزادی‌خواهانه بود. در سرکوب پاره‌ای از این جنبش‌ها از اختلافات درونی استفاده کرد (گیلان). در برخی دیگر راه لجن مالی کردن آنها را پیش گرفت. از این روش در باره‌ی جنبش خراسان به رهبری کلنل محمدتقی خان استفاده کامل شد. دوری این جنبش از سایر جنبش‌ها قضاوت در باره‌ی آنرا دشوار می‌ساخت. ماهیت این جنبش و بویژه محتوی ضدامپریالیستی و ضد انگلیسی آن پوشیده بود. رضاخان از این جدائی برای متهم ساختن کلنل و جنبش خراسان استفاده نمود. کلنل را متهم به رابطه با انگلیسی‌ها کرد. مختصر مراجعه به مطبوعات آنزمان نشان خواهد داد که رضاخان در این کوشش خود کامیابی‌هائی بدست آورد. چیزی که به این کامیابی‌ها کمک می‌کرد این بود که خود رضاخان تامدتی در نظر برخی قهرمان مبارزه بر ضد امپریالیسم انگلیس بشمار می‌رفت. بنابراین القائات وی پرده‌ی ابهامی روی ماهیت جنبش کلنل محمد تقی خان کشیده بود. بسیاری از آزادی‌خواهان و حتی اعضاء حزب کمونیست باور داشتند که جنبش کلنل از جانب انگلیسی‌ها تقویت می‌شود. بخصوص با نظری که جناح راست رهبری حزب نسبت به رضاخان ـ رضاشاه پیدا کرده بود به چنین نتیجه‌ی «منطقی» هم می‌توانست برسد. کنگره‌ی دوم بررسی‌هائی نسبت به جنبش‌های انقلابی گذشته بعمل آورد. چهره‌ی واقعی رضاشاه را بعنوان جلاد جنبش‌های آزادی‌خواهانه فاش ساخت. به تهمت‌های ناجوانمردانه‌ای که عده‌ای از رهبران این جنبش‌ها و بویژه کلنل محمدتقی خان در معرض آن قرار گرفته بود پاسخ داد. گفته‌های زیر در تزهای کنگره بویژه مربوط به جنبش کلنل محمدتقی خان است:

  • «حکومت استبدادی و روزنامه نویس‌های اجیر تهران برای بدنامی نهضت انقلابی و برطرف نمودن نفوذ آن در میان توده‌ی زحمتکش چه در داخله و چه در خارجه رهبران و قائدین انقلاب را اجیر و مزدور انگلیس و خود نهضت را از دسائس دولت انگلستان معرفی می‌کردند برای اینکه بتوانند با قساوت زیادتری نهضت انقلابی ملت را خفه کنند.
  • حزب کمونیست باید با همه‌ی وسائل پرده از روی جنایات مزدوران و عمال شاه برداشته و به این وسیله انقلابیون ایران را از این قبیل تهمت‌ها محفوظ دارد».

در کنگره مسائل ابتلاء روز و شعارهای تاکتیکی حزب نیز مورد بررسی قرار گرفت. از جمله موضوع انتخابات، لزوم یا عدم لزوم شرکت در آن بود.

حزب کمونیست هنوز رشد کافی نداشت. نفوذ حزب در بین توده‌های وسیع کم بود. لذا عده‌ای عقیده داشتند که در چنین شرایطی حزب باید هیچگونه شرکتی در انتخابات نداشته باشد. روش حزب باید بایکوت باشد. تزهای کنگره پاسخ صحیحی به این مطالب داد و امتناع از شرکت در انتخابات را درست ندانست. در تزها گفته شده است:

  • «اصول پارلمانی در ایران همیشه در دست طبقه‌ی حاکمه آلت فریب و ریشخند و وسیله‌ی تعدی و ظلم به توذه‌ی زحمتکش بوده است. حزب کمونیست ایران در همان حال که خاصیت و صفت حقیقی پارلمان‌های حالیه را برای توده‌ی زحمتکش تشریح می‌نماید نباید از شرکت در انتخابات مجلس امتناع ورزد».

در پایان تزها شعارهای مربوط به دوران مورد بحث به شرح زیر مطرح می‌شود:

  • «مهمترین شعارهای حزب کمونیست ایران در این دوره باید نابودکردن رژیم سلطنت و استقرار جمهوری انقلابی باشد. جمهوری انقلابی بایستی با وسائل لازم اجرای وظایف زیر را عهده دار شود:
  • حفظ استقلال و تمامیت ایران در مقابل دول امپریالیست.
  • استحکام علاقه و دوستی مابین ایران و اتحاد شوروی.
  • سپردن امور و مهام حکومتی بدست عناصر انقلابی.
  • محو و نابودکردن قطعی بقایای فئودالیسم و تقسیم زمین‌های اربابی و غیره بین دهاقین.
  • استقرار کامل آزادی و دموکراسی.
  • وضع قوانین برای کارگران و حفظ حقوق آنها و مسلح کردن تشکیلات انقلابی کارگران و دهاقین و صنعتگران.
  • وضع قوانین انقلابی که با شدیدترین وجهی همه‌ی اقدامات و کوشش‌های ضدانقلابی را برای استقرار اصول قدیمه محو و نابود سازد».

برنامه‌ی حزب قبل از کنگره‌ی دوم عبارت بود از تزهای مصوبه در کنگره‌ی اول حزب تحت عنوان «وضع اجتماعی، اقتصادی ایران و تاکتیک حزب کمونیست».

کنگره‌ی دوم برنامه ی حزب را تحت عنوان «پروگرام عملیات حزب کمونیست ایران» و نظامنامه‌ی حزب را تدوین و تصویب نمود. این برنامه که براساس تحلیل تزهای کنگره‌ی دوم نگارش یافته مشتمل بر مقدمه، بخش سیاسی، بخش اقتصادی، سیاست ارضی حزب، بخش مربوط به قوانین راجع به کارفرمایان و اتحادیه‌های کارگری، بخش اجتماعی، سیاست مالی حزب و بخش مربوط به تشکیل شرکت‌های تعاونی (کئوپراتیف) است.

نه تزهای فوق و نه برنامه‌ی حزب، عاری از نواقص و اشتباه و بویژه دور از اشتباه همه گیر آنزمان ـ چپ روی ـ نیست. با اینحال هردو سند که بر مبنای تحلیل مارکسیستی تنظیم شده از اسناد مهم جنبش آزادی بخش مردم ایران است که آشنائی با آن بویژه برای اعضاء حزب ما ضروری است.

پایان فصل مربوط به حزب کمونیست ایران و آغاز زمینه و تشکیل حزب توده ایران

ادامه دارد

 

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet

 

Print Friendly, PDF & Email
دکمه بازگشت به بالا