چرخانمقالات

عبدالصمد کامبخش: نظری به جنبش کارگری و کمونیستی در ایران (۱۳)

از نخستین کنفرانس ایالتی تهران تا نخستین کنگره حزب

بدین طریق سید ضیاءالدین طباطبائی پس از بیست سال مجدداً برای انجام همان ماموریت بیست سال پیش آماده گردید. بدوا از فلسطین برای درج در جرائد تهران مصاحبه‌ای انجام داد که در آن خود را مخالف دیکتاتوری، شیفته دموکراسی و شاگرد مکتب انقلاب اکتبر قلمداد نمود.

۱ ـ اوضاع عمومی کشور
وضع اجتماعی ـ سقوط حکومت رضاشاه تغییری در وضع طبقاتی دستگاه حاکمه بوجود نیاورده بود. زمام امور کشور همچنان در دست ملاکان بزرگ و کمپرادورها که اکثریت مجلس را هم تشکیل می‌دادند باقی بود با آن فرق که ثبات ظاهری اکنون دیگر وجود نداشت. تضادهای مستتر و نامرئی درون طبقات حاکمه خود را بتدریج آشکار می ساخت: صاحبان املاک غصب شده از جانب رضاشاه خواستار استرداد آن بودند، خوانین و روسای تبعید شده ایلات به محل‌های خود بازگشته اختیارات از دست رفته خود را برقرار می ساختند و املاک ضبط و یا تعویض شده خود را باز می‌خواستند. بساط خان خانی از نو گسترده می‌شد.
در نتیجه شرایط زائیده جنگ (رکود صادرات و واردات، ناامنی و فقدان ارتباط منظم در داخل) بحرانی ژرف دامنگیر کشور شده بود که در برخی نقاط بویژه جنوب شکل قحطی بخود می‌گرفت. جیره‌بندی نان، قند، چائی، سیگار و غیره موجب رونق بازار سیاه شده بود بنحوی که اجناس جیره‌بندی شده یک بر پنج و یا یک بر ده، قیمت‌های رسمی در بازار سیاه داد و ستد می‌شد.
وضع مادی زحمتکشان، علیرغم مواعید متعدد دولت‌های وقت بیش از پیش اسفناک بود. در حالی که در اندک مدتی بهای اجناس مورد احتیاج بطور متوسط بیش از چهار برابر بالا رفت، تغییری در دستمزدها حاصل نشده بود. هیچگونه قانونی که مدافع حقوق زحمتکشان باشد وجود نداشت.
فعالیت‌های سیاسی کشورهای امپریالیستی که درصدد بستن طرفی از وضع آشفته برای حال و آینده خود بودند به وخامت اوضاع می‌افزود.
آلمان هیتلری نفوذ معنوی خود را بین قشرهای میهن‌پرست تقریباً از دست داده بود. در این مورد چنانکه در گذشته ذکر شده است بزرگترین نقش از آن فعالیت جسورانه حزب توده ایران بود: تبلیغات مبتنی بر منطق و استدلال، تعریف ماهیت امپریالیسم بطور اعم و مقاصد امپریالیستی و آزمندانه امپریالیسم آلمان بطور اخص و شواهد تاریخی و غیره.
ولی جاسوسان و عمال فاشیستی هنوز فعال بودند. خصومت به انگلیس‌ها توأم با پیشرفت‌های «برق آسای» ارتش آلمان عرصه وسیعی را برای جوانان و تحرکات آنان بویژه در جنوب و مناطق عشیره نشین فراهم می‌ساخت.
نخستین دوسال پس از سقوط رضاشاه، جنوب ایران شاهد وقایع و شورش‌های متعددی بود. عملیات قشقائی‌ها و عشایر کوه کیلویه، ممسنی و بختیاری در اواخر سال ۱۳۲۰، وقایع سمیرم در سال ۱۳۲۲ که تقریباً تمام پادگان ارتش نابود و مقدار زیادی اسلحه و مهمات نصیب شورشیان شد، بویژه بودن سرلشگر زاهدی عامل مستقیم آلمان فاشیستی بر راس لشگر اصفهان بیم آنرا ایجاد می‌کرد که سرتاسر جنوب ایران جولانگاه عمال آلمان فاشیستی بشود.
تنها با تغییر دورنمای جنگ در اثر ناکامی‌های آلمان‌ها در جبهات شوروی بود که وضع در جنوب ایران نیز تغییر نمود: سرلشگر زاهدی بازداشت شد، در حدود دویست نفر از عمال آلمان فاشیستی که در پناه ایالات جنوب بسر می‌بردند به دولت و از آن راه به متفقین تحویل گردیدند و آسایشی نسبی در این صفحات برقرار شد.

رقابت‌های امپریالیستی ـ خروج آلمان هیتلری از صحنه رقابت امپریالیستی بمعنای پایان این رقابت نبود. امپریالیسم انگلیس باوجود مواضع مستحکمی که در شیوه تسلط دراز مدت میان طبقات ممتازه و دستگاه حاکمه بدست آورده بود اکنون می‌بایست با رقیب تازه نفس و نیرومند دیگری در وجود آمریکا روبرو شود.
آمریکا تا آنموقع توانسته بود از نظر معنوی جای پائی برای خود باز کند. نظریات توسعه طلبانه این امپریالیسم به هنگام میسیون شوستر و نخستین میسیون دکتر میلسپو هنوز از پرده استتار خارج نشده بود. بویژه میسیون شوستر با مقاومت خود در مقابل فشار روسیه تزاری و انگلیس تأثیر مثبتی در افکار عمومی باقی گذارد. این سابقه و تصوری که میان قشرهای معین مردم کشور در باره بی نظر و دور بودن آمریکا بوجود آمده بود امپریالیسم آمریکا را رقیبی خطرناک می‌ساخت که توانسته بود عده‌ای از مخالفین انگلیس‌ها و طرفداران سابق آلمان را نیز بسوی خود جلب نماید.
ولی برای نقشه دراز مدتی که امپریالیسم آمریکا بمنظور تصرف مواضع انگلیسی‌ها در خاورمیانه و نزدیک بویژه در ایران داشت این‌ها کافی نبود و لازم می‌آمد که گام‌های موثرتری برداشته شود زیرا رقیب انگلیسی علاوه بر امکانات وسیع داخلی خود قسمتی از کشور را در آشغال داشت که وسیله مطمئنی برای پیشبرد سیاستش بود. این نیروی مادی، نیروی نظیری لازم داشت.
لذا با اینکه قرارداد سه جانبه (ایران ـ شوروی ـ انگلیس) فقط ناظر به چگونگی توقف نیروهای شوروی و انگلیس در ایران بود، دولت آمریکا به این بهانه که طبق قرارداد وام و اجاره قسمت اعظم محمولات نظامی آمریکا به مقصد شوروی از ایران می‌گذرد و ماموران آمریکا باید در حمل بموقع و سریع آن نظارت داشته باشند، بدوا خواستار برقراری کنترل خود بر بنادر جنوب و سپس بر کلیه امور حمل و نقل شد و بتدریج واحدهای نظامی خود را بدون هیچ مجوز قانونی وارد ایران ساخت. در اندک مدتی نیروئی بالغ بر هفتاد هزار آمریکائی در ایران استقرار یافت و در پاییز ۱۳۲۱ تهران رسما مقر نیروهای آمریکا در خاورمیانه گردید.
گرچه رقابت دو امپریالیسم در نخستین سال‌های پس از سقوط رضاشاه از نظر اتحادی که آنها در جنگ علیه آلمان هیتلری داشتند مستور و در پرده بود ولی در عین حال شدت داشت. انگلیس‌ها برای حفظ و تحکیم مواضع خود، آمریکائی‌ها برای تصرف این مواضع و شالوده ریزی بمنظور تأمین سیادت خود در ایران و خاورمیانه و نزدیک پس از پایان جنگ در تلاش بودند. دورنمای آینده از نظر چگونگی وصول به این هدف‌ها برای هیچ یک از این دو امپریالیسم چندان نویدبخش بنظر نمی‌رسید. زیرا جنبش دموکراتیک، که هنوز ضعیف بود، اوج می‌گرفت و ترکیب مجلس آینده نیز معلوم نبود. این خود بر شتاب هردو امپریالیسم بمنظور استفاده هرچه سریعتر از وضع موجود می‌افزود.

عدم ثبات دولت‌ها ـ بدیهی است چنین وضعی ثباتی برای دولت‌ها باقی نمی‌گذاشت و کابینه‌ها زیر فشار گاه این و گاه آن امپریالیسم، که کوشش داشت هرچه زودتر طرفی ببندد و توقعات خود را از راه سر کار آوردن دولت‌های طرفدار برآورده سازد، در حال تعویض بودند.
فروغی که آمادگی چندانی برای فرونشاندن طوع هیچ یک از این دو نشان نداد مجبور شد در اواخر سال ۱۳۲۰ پس از آنکه یکبار کابینه پس از شهریور خود را ترمیم نمود، کنار برود. اواخر اسفند با کمک انگلیسی‌ها کابینه سهیلی سر کار آمد و بلافاصله با بالا بردن نرخ لیره انگلیسی (۶۰٪ نسبت به نرخ بین‌المللی) دین خود را ادا کرد. ولی پس از چهار ماه زمامداری، با وجود اختیارات فوق‌العاده‌ای که از مجلس گرفته بود، زیر فشار آمریکائی‌ها مجبور به کناره گیری گردید.
در اواسط مرداد ۱۳۲۱ دولت قوام که خود خدمتگذار دیرین امپریالیسم آمریکا بود با اکثریت قلیلی از مجلس رأی اعتماد گرفت و سر کار آمد و بلافاصله برای گذراندن قانون دعوت مستشاران آمریکائی بریاست دکتر میلسپو دست بکار شد و در آبان ۱۳۲۱ آنرا از مجلس گذراند.
قوام هم با وجود همه گونه پیشگیری ـ قبضه کردن وزارت جنگ، ژاندارمری و شهربانی کل، گذراندن قانون ضد مطبوعات، توقیف جرائد مترقی و غیره ـ در اثر بلوای آذر ۱۳۲۱، که با زمینه چینی قبلی و تحریک انگلیسی‌ها برپا شد، پس از مقاومت شدید و با اینکه کابینه خود را نیز ترمیم کرد، مجبور به استعفا گردید. در روزهای آذر ۱۳۲۱ بازار و دکان و حتی منزل شخصی قوام در معرض چپاول و تاراج قرار گرفت و در زدو خورد با نیروهای انتظامی بیش از ۲۵۰ نفر کشته و زخمی و چندین صدنفر بازداشت شدند.
برای دومین بار کابینه سهیلی سر کار آمد و این بار با گذراندن قانون اختیارات فوق‌العاده میلسپو بعنوان رشوه به امپریالیسم آمریکا (۳اردی‌بهشت ۱۳۲۲) از طرفی، و لغو اقدامات ضد دموکراتیک قوام و آزاد نمودن جرائد توقیف شده توانست کابینه خود را تا پایان انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی تثبیت نماید.
سهیلی حزب توده ایران را نیز برای شرکت در کابینه خود دعوت نمود ولی رهبری حزب این پیشنهاد را که تنها بمنظور استفاده از نفوذ حزب و شرکت دادن آن در سیاست غیر ملی خود بود، رد کرد.
این‌گونه عدم ثبات، امپریالیسم انگلیس را ارضاء نمی‌نمود. وزارت خارجه انگلستان درصدد برآمد با آوردن شخص «استخوانداری» که هم مورد اعتماد کامل انگلیسی‌ها و هم از زمره رجال آنروزی دولتی ایران خارج باشد چرخش بزرگی به نفع خود انجام دهد.
بزعم انگلیسی‌ها چنین «ورق برنده»‌ای می‌توانست سیدضیاء الدین طباطبائی باشد. سیدضیاءالدین نسبت به دیگر سرسپردگان امپریالیسم انگلیس مزایائی داشت: بیست سال از صحنه سیاست دور بود؛ طرد شده رضاخان و دشمن این خاندان محسوب می‌شد که ظاهراً از این نظر می‌توانست کامیابی‌هائی احراز نماید؛ جلوه گری‌های «انقلابی»‌اش و اقداماتی که پس از کودتا علیه گردانندگان دستگاه حاکمه کرده بود هنوز در برخی این توهم را باقی گذارده بود که می‌تواند منشاء تحولات مهمی باشد؛ عوامفریبی کاردان و کهنه کار صحنه سیاست بود.
بدین طریق سید ضیاءالدین طباطبائی پس از بیست سال مجدداً برای انجام همان ماموریت بیست سال پیش آماده گردید. بدوا از فلسطین برای درج در جرائد تهران مصاحبه‌ای انجام داد که در آن خود را مخالف دیکتاتوری، شیفته دموکراسی و شاگرد مکتب انقلاب اکتبر قلمداد نمود. در تهران با شرکت عده‌ای از وکلاء مرتجع مجلس و مدیران جرائد کمیته خاصی برای تهیه مقدمات ورود وی تشکیل گردید. بمنظور آماده ساختن افکار عمومی کارزار وسیعی در جرائد ارتجاعی آنگلوفیل راه افتاد. چند روزی قبل از ورودش در نتیجه فعالیت رالمان کنسول انگلیس و با پول سرشاری که از کیسه همان کنسولگری خرج شد، برق آسا از یزد به نمایندگی مجلس چهاردهم انتخاب گردید و سپس با تجلیل فراوان وارد کشور شد. در منطقه استقرار ارتش انگلیس همه جا با دستور استاندار غرب و فرمانداران خط سیرش با چراغانی و قربانی استقبال شد. تهران ارتجاعی نیز از این جهت سهم خود را ادا کرد.
اکنون خطر برگشت دیکتاتوری و اوضاع بیست سال گذشته باز هم تجدید می‌شد و مبارزه با این خطر در سیمای سید ضیاءالدین در دستور روز نیروهای مترقی و ملی و در درجه نخست در دستور روز حزب توده ایران قرار می گرفت.

۲ ـ فعالیت حزب در این دوران
الف ـ فعالیت سازمانی
وظایف سازمانی که پس از نخستین کنفرانس تهران در مقابل حزب قرار گرفت عبارت بود از:
• فعالیت در راه تشکل بازهم بیشتر و وحدت طبقه کارگر؛
• توجه به فعالیت در جنوب؛
• بسط فعالیت حزب در میان سایر طبقات و قشرهای مترقی؛
• کوشش برای تجمع نیروهای مترقی در یک جبهه بمنظور تشدید و ثمربخش ساختن مبارزه علیه ارتجاع و دیکتاتوری، در راه استقلال و آزادی ملی؛
• کارزار انتخاباتی برای دوره چهاردهم مجلس شورای ملی؛
• تشکیل کنگره حزب.
حزب از نخستین سال تشکیل خود توانست در چند مرکز عمده کشور سازمان‌هائی بوجود آورد. ولی چنانکه از نسبت نمایندگان نخستین کنفرانس تهران پیداست هنوز هسته اصلی حزب را سازمان تهران تشکیل می داد.
کمیته‌ای که از کنفرانس ایالتی تهران انتخاب گردید مامور شد تا کنگره حزب بطور موقت وظایف کمیته مرکزی حزب را اجراء نماید. بوجود آمدن این مرکز موقت آغاز کار منظم سازمانی بود. کمیته موقت با احساس مسئولیت در مقابل کنگره حزب، که خود مامور تشکیل آن بود، دست بکار شد. عده‌ای از اعضای این کمیته و فعالین درجه اول حزب بمنظور ایجاد سازمان‌های حزبی به استان ها و شهرستان‌های مهم اعزام شدند: آذربایجان، مازندران، خراسان، اصفهان و غیره.
انتشار شعارهای حزب توده ایران، انعکاس مبارزاتی که این از نخستین روز تشکیل خود علیه دیکتاتوری، در راه دموکراسی و حفظ استقلال کشور انجام داده و کامیابی‌هایش بسیاری از عناصر مترقی و میهن‌پرست را متوجه آن ساخته بود. بطوری که در برخی از شهرها بخودی خود و یا بدست آزادیخواهان باسابقه و یا اعضاء سابق حزب کمونیست ایران هسته‌هائی بوجود می‌آمد که می‌کوشیدند با حزب ارتباط برقرار سازند. کمیته موقت پس از رسیدگی به وضع این سازمان‌ها آنها را متشکل و مرتبط می‌ساخت.
در اندک مدتی شبکه سازمان‌های حزبی، تعدادی از شهرستان‌ها و بویژه مراکز کارگری را دربر گرفت. موفقیت‌های سازمانی حزب در سال‌های نخست بویژه در شمال بود زیرا: شهرستان‌های شمالی بیشتر در دسترس بود، مراکز کارگری متعددی در شمال وجود داشت ـ تهران، تبریز، رشت، مازندران (که خود در ردیف اصفهان بزرگترین مرکز صنایع سبک کشور بود) ـ در اغلب شهرستان‌های شمال عده‌ای از فعالین گذشته حزب کمونیست ایران پراکنده بودند که می‌توانستند تشکیل هسته‌های حزبی را بعهده خود گیرند.
با این حال مراکز کارگری جنوب هم از عرصه‌های فعالیت حزب دور نبود. در بنگاه‌های نفت جنوب که هرگونه فعالیت سیاسی و اتحادیه‌ای ممنوع بود از همان سال‌های نخست دست به تشکیل سازمان‌های مخفی زده شد: در مرکز مهم صنایع نساجی و یا به اصطلاح «منچستر ایران» ـ شهر اصفهان بلافاصله سازمان حزبی و شبکه وسیع اتحادیه‌ای خواه در کارخانه‌ها و خواه میان پیشه وران تشکیل شد و بسرعت نضج گرفت.
متشکل ساختن کارگران در اتحادیه‌ها بمنظور تأمین خواست‌های اقتصادی و جلب آن‌ها به مبارزه سیاسی زیر رهبری حزب وظیفه مبرمی بود که در مقابل آن قرار داشت. تنها از این راه حزب می‌توانست اعتماد طبقه کارگر را کسب کند و صفوف خود را به حساب سربازگیری از میان کارگران فعال تقویت بخشد.
در این زمینه در سالهای ۲۲ ـ ۱۳۲۱ حزب توده ایران دست به فعالیت وسیعی زد. ولی موقعیت حزب که یکی از مهمترین وظایف اولیه‌اش مبارزه مستقیم و غیر مستقیم با عمال آلمان فاشیستی و کمک مؤثر و همه جانبه به پیشرفت کار متفقین در پیروزی آنها بود مشکلاتی فراهم می ساخت. محصول کارخانه‌های مهم به رفع احتیاج متفقین اختصاص داده شده بود. اعتصاب و تعطیل کار در این کارخانه‌ها بمنظور پیشبرد خواست‌های کارگران بزیان جبهه جنگ تمام می‌شد و اتحادیه‌های واقعی که زیر نظر حزب قرار گرفته بودند نمی‌توانستند از این وسائل استفاده کنند. برعکس، دست رقبای اتحادیه‌های واقعی از این نظر باز بود. آنها که خود با دستگاه دولتی و کارفرمایان بمنظور خنثی کردن فعالیت حزب توده ایران و اتحادیه‌های واقعی در تماس بودند از طریق تشکیل اعتصابات با رضایت پنهانی خود کارفرمایان و گرفتن مزایای ناچیز، کارگران غیر آگاه را به اتحادیه‌های قلابی خود جلب می‌نمودند. فعالیت دشوار توضیحی میان کارگران کارخانه‌های وابسته به متفقین از یک‌سو و کار نمونه‌ای بین کارخانه‌های غیر وابسته لازم بود تا بتدریج اتحادیه‌های اصیل و غیر اصیل از یکدیگر متمایز شوند.
ادامه دارد

 

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotn

Print Friendly, PDF & Email
دکمه بازگشت به بالا