گوناگون

روزهای دشوار زنان

جربهٔ کشورهای جهان نشان می‌دهد که ترویج گفتمان ضدخشونت در جامعه سبب مشروعیت‌زدایی از ناهنجاری‌های فرهنگی و اجتماعی می‌شود، و در کنار قوانین بازدارندهٔ خشونت و حمایت‌های دولتی به‌ویژه برای اقشار آسیب پذیرو فرودست جامعه (ایجاد مراکز مشاوره و خانه‌های امن) و گسترش فعالیت نهادهای غیردولتی و سازمان‌های مردم‌نهاد (سمن)، بستری مناسب برای کاستن از خشونتی خواهد بود که روزمره علیه زنان و کودکان در سطح جامعه اعمال می‌شود و به قتل رومیناها می‌انجامد. با توجه به‌ این موارد، تردیدی نیست که حل معضل انواع خشونت علیه زنان و کودکان و بسترسازی برای محو آن در میهن استبدادزدهٔ ما به تغییرات بنیادی و دموکراتیک در دستگاه حکومتی و تحوّل سیاسی، اقتصادی، و فرهنگی ترقی‌خواهانه در جامعه نیازمند است….

به گزارش روزنامه همدلی، سریال زن‌کشی در ایران تمامی ندارد، دشنه و تبر و داس‌ها به کار افتاده‌اند تا با بهانه‌های ناموسی سر دختران و زنان را از تن جدا کنند. کمتر از یک ماه است که سر چند زن و دختر توسط مردان خانواده اعم از پدر، برادر و همسر جدا شده است. همان مردانی که انتظار می‌رود در مشکلات و تنگناها حامی زنان خانواده باشند نه قاتل آنان! بعد از این که مردی تالشی به بهانه‌های ناموسی سر دختر ۱۳ساله‌اش را از تن جدا کرد و قتل دخترش را فاتحانه فریاد زد، این بار آبادان و رودخانه بهمنشیر این شهر شاهد سر بریدن زن دیگری بود.

فاطمه، رومینایی دیگر

روز یکشنبه ۲۵ خرداد ۹۹ در کنار رودخانه بهمنشیر آبادان، پسری ۲۱ساله، سر همسر ۱۸ساله‌اش را از تنش جدا کرد. قاتل حبیب بریهی، پسرعمو و شوهر مقتول فاطمه بریهی است. حدود یک‌سال پبش بزرگان خانواده این دو نفر را به رسم عشیره‌ای به عقد هم در آورده بودند، چرا که براساس رسم و رسوم عشیره‌ای و قبیله‌ای عقد دخترعمو و پسرعمو در آسمان‌ها بسته شده و گریزی از آن نیست. پیش از او، خواهر فاطمه را نیز براساس همین رسم و رسوم به عقد پسرعموی دیگرشان (برادر حبیب) در آورده بودند. پس از قتل، قاتل با دستان و کارد خونی به کلانتری ۱۱ ولیعصر آبادان می‌رود و می‌گوید که همسرش را به دلیل «خیانت» به قتل رسانده است. او ادعا می‌کند که یک سال پیش و دو روز پس از عقدشان، فاطمه با مردی فرار کرده و او یک سال به دنبال همسرش گشته تا سرانجام او را در مشهد یافته است.
اما گفته‌ها و شهادت‌های برخی از نزدیکان فاطمه در این خصوص، خبر از واقعیتی دیگر می‌دهد. یکی از آن‌ها می‌گوید که فاطمه را به اجبار به عقد پسرعمویش درآوردند و او هیچ وقت راضی به این ازدواج نبود. می‌گوید، فاطمه از همان روز عقد تا دو، سه ماه بعد از آن در خانه عمویش به همراه همه عمو‌ها و خانواده‌هایشان زندگی می‌کرده و مدام تحت شکنجه‌های متعدد روحی روانی و جسمی بوده است.«شوهرش بهش می‌گفت کفشم رو بوس کن! می‌گفت دستشویی رو با دست‌هاش تمیز کنه!» بنا به گفته نزدیکان فاطمه، او مدام از خانواده‌اش تقاضا می‌کرد تا طلاقش را بگیرند و به آن‌ها گفته بود اگر چنین نشود، خودش را می‌کُشَد. اما کسی اهمیت نداده و حمایتش نکرده بود. تا این که فاطمه چند ماه بعد از عقد، به کمک یکی از دوستانش که او هم دختر بوده است فرار کرده و به مشهد می‌رود. فاطمه در مشهد به خانه امنی دولتی پناه برده و پس از توصیف شرایطش در آن جا ساکن می‌شود. اما پس از چند ماه، پدر و مادرش او را پیدا می‌کنند، به آن جا می‌روند و به مسئولین خانه امن می‌گویند که خطری فاطمه را تهدید نمی‌کند و ادعا می‌کنند که می‌خواهند برای او و پسرعمویش مراسم عروسی برگزار کنند. پس از آن که فاطمه را از آن جا بیرون می‌‌برند، پدر فاطمه که به هنجارهای عرفی آن منطقه اشراف داشته می‌دانسته چه سرنوشتی در آبادان انتظار فاطمه را می‌کشد، بنابراین برای این که دخترش با درد کمتری بمیرد، به او سَم می‌خوراند، اما مادر، فاطمه را به بیمارستان رسانده و مانع از مرگ او می‌شود. شخصِ نزدیک به فاطمه و خانواده‌اش که اظهاراتش در شبکه‌های اجتماعی پخش شده است، در مورد قتل فاطمه می‌گوید:«دو روز پیش (دو روز پیش از قتل) به همه‌ عمه‌ها و خاله‌ها و اقوام فاطمه خبر دادند که ما می‌خواهیم بکشیمَش. بیایید با او خداحافظی کنید.» می‌گوید: «این‌ها برای فاطمه مراسمی نمی‌گیرند. اینا عارشون می‌شه مراسم بگیرن. اینا یکی بره خونه شون، میگن واسه چی اومدید؟! مُرد که مُرد! به دَرَک مُرد! اینا الان خوشحالن. جشن گرفتن پیش خودشون. واسه غیرتشون. مدال افتخار گذاشتن واسه خودشون. اینا همشون همدَستن. فکر می‌کنید یک نفر سر فاطمه رو جدا کرده؟ اینا همشون، شوهرش و باباش و برادراش، دست به دست هم گرفتن، سر اینو از تنش جدا کردن.» و در نهایت می‌گوید: «الان خواهر فاطمه داره با قاتلای خواهرش زندگی می‌کنه…»

قصه قتل ریحانه

رومینا و فاطمه تنها قربانیان قتل‌های ناموسی خرداد امسال نبودند، تنها یک روز پس از ذبح فاطمه، ریحانه در کرمان‌ به دست پدرش با ضربات متوالی تبر به قتل رسید. جرم ریحانه ابن بود که شب قبل از قتلش ساعت ۱۱ شب به منزل برگشته بود و این دیر آمدن به منزل بهانه‌ای شد که پدرس به دلخراش‌ترین وضع ممکن او را به قتل برساند. بنا به گفته خواهر ریحانه، شب پیش از قتل، میان ریحانه و پدرش بر سر ساعت بازگشت ریحانه به خانه بحثی در می‌گیرد و پدر می‌گوید که بالاخره ریحانه را می‌کُشَد. گویا پیش از آن نیز (در سال ۹۶) قصد کشتن ریحانه را داشته و او را با چوب تا سرحد مرگ زده است. خواهر ریحانه گفته که صبح دوشنبه به خانه‌ پدری‌اش رفته و وقتی وارد شده، کسی در آنجا نبوده است. اتاق ریحانه، غرق در خون بوده و مسیر اتاق تا خروجی خانه نیز، ردی از خون داشته است. در نهایت، مادر و خواهر فاطمه، پلیس را مطلع کرده و با بازداشت پدر ریحانه و اعتراف او عیان می‌شود که پدر، ریحانه را با تبر به قتل رسانده و در بیابان‌های جاده چوپار رها کرده است. البته بعدها پدر ریحانه مدعی شد که دخترش را با میله آهنی به قتل رسانده نه تبر، بدیهی است آلت قتاله تغییری در نتیجه حادثه پیش آمده، نمی‌دهد، روشن است یک دختر به‌خاطر چند ساعت تاخیر در مراجعت به منزل توسط پدرش به قتل رسیده است، دیگر داس، تبر، دشنه یا میله آهنی نمی‌تواند نفس این عمل را توجیه کند.

خواهر کُشی

قتل ریحانه پایان داستان قتل‌های ناموسی در خرداد ماه امسال نبود، در روزهای آخر خرداد غیرت مرد دیگری در آبادان به جوش آمد و او با چاقو خواهرش را در خیابان‌ بهار این شهر سلاخی کرد. برادر خواهرکش بعد از دستگیری ادعا کرده خواهرش را به دلیل روابط نامشروع و خیانت به شوهرش کشته و ده‌ها بار کارد سلاخی را به سینه و گردن خواهرش فرو برده تا از مرگ او مطمئن شود.
این چند داستان زن‌کشی که در کمتر از یک ماه در ایران اتفاق افتاده، تنها چند نمونه از هزاران نمونه از زن‌کشی به بهانه‌های ناموسی در ایران است، سالیان سال است که خاک این کشور زنان و دختران زیادی را به همراه قصه‌هایشان در دل خود غریبانه دفن کرده، قصه‌هایی که هیچ وقت به گوش کسی نرسیده ولی بهانه صدور حکم مرگ آنان شده است. چند قتل اخیر به مدد شبکه‌های اجتماعی رسانه‌ای شد، اما در زیر پوست این کشور هر ساله زنان و دختران زیادی در خفا و پنهانی به‌خاطر صیانت از آبروی خانواده محکوم به مرگ می‌شوند و به دست نزدیکان خود با بهانه‌های ناموسی به قتل می‌رسند، قتلی که هیچ شاکی هم ندارد و در مراجع قضایی نیز هرگز پیگیری نمی‌شود. مشخص نیست باید خون چند زن و دختر دیگر در خاک این سرزمین ریخته شود، تا پرده بی‌توجهی از جلوی چشم مسئولان کنار رود و اندکی این نابرابری‌ها و تبعیض‌ها را ببینند، شاید آن وقت گوشه چشمی به این جنایات هولناک، تبعیض‌ها و نابرابری‌ها انداختند و برای آن چاره‌ای اندیشیدند، بلکه شر این زن‌ستیزی از سر این خاک کم شود تا زنان و دختران این سرزمین نیز بتوانند نفس بکشند .بدیهی است تا زمانی که این ساختار معیوب از راس هرم‌ یعنی قوانین اجرایی اصلاح نشود و تا زمانی که این ساختار به تبعیض اعتراف نکند و به دنبال تغییر نباشد، در کف جامعه این قتل‌ها ادامه خواهد یافت و هر روز خون زنان و دختران بیشتری ریخته می‌شود.

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotn

Print Friendly, PDF & Email
دکمه بازگشت به بالا