واکنش کافی است، کنشگر باشیم
واکنشهای فضای مجاری لازم است، اما کافی نیست. باید جرئت پیدا کنیم که کنشگر باشیم. تا زمانی که خواست و شجاعت مطالبهگری نداشته باشیم، واکنش در حد ابراز احساسات برای تخلیه هیجانات فردی کاربرد دارد. واقعیت این است واکنشهای بدون کنشگری تاکنون دردی از جامعه دوا نکرده که اکنون بتواند بر پدیده دردناک قتلهای ناموسی که قدمتی دیرینه دارد، تاثیرگذار باشد.
ستاره لطفی-همدلی
رومینا ۱۳ ساله به دست پدرش به فجیعترین وضع ممکن به قتل رسید، جامعه در اندوهی بهتآور فرو رفت، کاربران شبکههای اجتماعی و رسانهها به طرز گستردهای به قتل او واکنش نشان دادند، افکار عمومی این قتل داعشگونه را بهشدت محکوم کرد. روانشناسان، جامعهشناسان، حقوقدانان و… هر یک چرایی و چگونگی این کودککشی را از منظر و زاویه دید خود تفسیر کردند.
حجم واکنشها و محکومیتها به قتل رومینا آنقدر زیاد بود که انتظار میرفت حداقل تا چند وقت دیگر اتفاقی مشابه این قتل هولناک رخ ندهد و خبرهای از این دست نشنویم. اما کمتر از یک ماه چند زن و دختر دیگر با همان بهانهها و با همان سبک و سیاق حتی شاید فجیعتر از آن در اندرونی خانههایشان به دست مردان خانواده به طرز دلخراشی کشته شدند.
ماشینهای تولید واکنش باز به کار افتاد، شبکههای اجتماعی پر شد از عکسهای قربانیان و مرثیههای اندوهبار در مرگ آنان! اگر چه «واکنش» را میتوان نشانه بیداری و پویایی یک جامعه دانست، اما اکتفا به آن و متوقف شدن در این مرحله، به ویژه در مورد مسائلی که به صورت یک هنجار فرهنگی درآمده، کاری از پیش نمیبرد.
برای دگرگونی الگوهای رفتاری و عادات و رسم و رسومهای نادرست، نیاز به ایجاد «تغییر» است و واکنش به تنهایی نمیتواند تغییری ایجاد کند. تا زمانی که کنشگر نباشیم، واکنش صرف برای حل هیچ مسالهای کارساز نیست. فقط کنش و مطالبهگری میتواند دریچه هر چند کوچک به سمت تغییر ایجاد کند.
واکنشهای فضای مجاری لازم است، اما کافی نیست. باید جرئت پیدا کنیم که کنشگر باشیم. تا زمانی که خواست و شجاعت مطالبهگری نداشته باشیم، واکنش در حد ابراز احساسات برای تخلیه هیجانات فردی کاربرد دارد. واقعیت این است واکنشهای بدون کنشگری تاکنون دردی از جامعه دوا نکرده که اکنون بتواند بر پدیده دردناک قتلهای ناموسی که قدمتی دیرینه دارد، تاثیرگذار باشد. روشن است واکنش بیثمر و بیحاصل که منجر به تغییر نشود، میتواند در بلندمدت باعث خستگی و رخوت افراد جامعه شود و آنان را دچار یاس و انفعال کند. برای ایجاد تغییر لازم است از مرحله واکنش عبور کنیم، به کنشگری رو بیاوریم و به سمت مطالبهگری برویم، تا زمینه تغییر قوانین اشتباه و تصویب قوانین جدید که زنان را به عنوان هویتی مستقل و خارج از کلیشههای جنسیتی میبیند، فراهم شود. بدیهی است کنش جمعی پتانسیل ایجاد تغییر قوانین را دارد و قوانین درست میتواند هنجارهای فرهنگی را تغییر دهد، یا حداقل تعدیل کند.
روشن است تا زمانی که حاکمیت متوجه این واقعیت نشود که اگر نیمی از جمعیت جامعه تحقیر شود و فرودست انگاشته شود، داسها، دشنهها و تبرها برای کشتن این نیمه فرودست جامعه که همان زنان باشند، به خط میشوند. ناگفته پیداست نشانه یک جامعه سالم احترام به تمام شهروندان و استفاده از کل طرفیت انسانی جامعه بدون توجه به تفاوتهای جنسیتی، قومی، مذهبی و… است. تقابل، تبعیض، نابرابری، مرزبندی و دستهبندی نیز نشانههای بارز یک جامعه بیمار است.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotn