فرهنگی

چرا حال روزنامه‌نگاران خوش نیست؟

بحران روزنامه‌های کاغذی در عصر دیجیتال یک بحران عمومی است که دامن روزنامه‌های معتبر جهان غرب مانند گاردین و نیویورک‌تایمز را هم گرفته است. اما جنس بحران در ایران متفاوت است… ۲۰ سال نگاه امنیتی به روزنامه‌نگاری مستقل و پیامدهای آن مانند احضار، بازپرسی، زندان و وثیقه، نهاد روزنامه‌نگاری را در ایران تضعیف و تقریبا نابود کرده است.

شیرزاد عبداللهی-همدلی
روزنامه‌های کاغذی در ایران در حال نابودی است. روزنامه‌ها دو دسته‌اند روزنامه‌های وابسته به حاکمیت مانند کیهان و اطلاعات و جمهوری اسلامی و روزنامه جوان (وابسته به سپاه) که به منابع مالی لایزال وصل هستند و متکی به تک‌فروشی نیستند و روزنامه‌های بخش خصوصی که هر چند کمی تا قسمتی از یارانه‌های دولتی در خرید کاغذ استفاده می‌کنند اما متکی به فروش در دکه‌اند. دلیل اصلی ورشکستگی روزنامه‌ها این است که مردم روزنامه نمی‌خرند، دلیل نخریدن هم بی‌فرهنگی مردم نیست. دلیلش این است که روزنامه‌ها در نوشتن خبر و گزارش و یادداشت آزاد نیستند و گرفتار خودسانسوری شدید هستند و نمی‌توانند خواننده را جذب کنند. چرا خودسانسوری می‌کنند‌؟ چون از بازداشت و توقیف می‌ترسند.
وقتی تیراژ روزنامه سقوط می‌کند و همان تیراژ اندک هم از دکه به صورت مرجوعی برمی‌گردد، چرخ اقتصاد روزنامه نمی‌چرخد. مدیر مسئول ۱- تعداد روزنامه‌نگاران مستقر در تحریریه را کم می‌کند و ۲- حقوق روزنامه‌نگاران را پایین می‌آورد در حد کارگر ساده. در نتیجه روزنامه از نیروهای کیفی، تهی می‌شود. خبرنگاری با حقوق زیر دو میلیون تومان پشت لپ‌تاپش می‌نشیند و از اینجا و آنجا خبرها را جمع می‌کند. میزان مطالب آرشیوی افزایش می‌یابد. تعداد یادداشت‌ها بیشتر می‌شود. روزنامه‌ها نه اخبار جدید دارند، نه گزارش‌های زنده میدانی و نه تحلیل‌های عمیق! و باز هم تیراژ سقوط می‌کند.
روزنامه غیر دولتی هر چقدر صرفه‌جویی کند، خرجش از دخلش بیشتر است. وضعیت فعلی از سال ۷۹ رقم خورد، وقتی قاضی مرتضوی حکم مرگ حداقل ۳۰ روزنامه را صادر کرد. سرنوشت روزنامه‌نگاران غم‌انگیز است. عده‌ای برای گذران زندگی تغییر شغل دادند و به روابط عمومی‌ها رفتند یا اصلا کار روزنامه‌نگاری را رها کردند. عده‌ای به خارج از کشور رفتند و در رسانه‌های فارسی‌زبان مانند بی‌بی‌سی و رادیو فردا و ایران اینترنشنال و دویچه وله و ایران وایر و رادیو زمانه مشغول کار شدند. عده‌ای هم در سرزمین‌های دیگر آواره شدند. اما نتیجه این شد که حرفه روزنامه‌نگاری در ایران تقریبا در حال اضمحلال است.
بحران روزنامه‌های کاغذی در عصر دیجیتال یک بحران عمومی است که دامن روزنامه‌های معتبر جهان غرب مانند گاردین و نیویورک‌تایمز را هم گرفته است. اما جنس بحران در ایران متفاوت است. اگر محدودیت‌های عجیب و غریب برداشته شود، روزنامه‌های ایران می‌توانند دوران طلایی ۷۶ تا ۷۹ را با تیراژ بالای یک میلیون تکرار کنند. ۲۰ سال نگاه امنیتی به روزنامه‌نگاری مستقل و پیامدهای آن مانند احضار، بازپرسی، زندان و وثیقه، نهاد روزنامه‌نگاری را در ایران تضعیف و تقریبا نابود کرده است.

 

به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotn

Print Friendly, PDF & Email
دکمه بازگشت به بالا