آقازادهها در عرصه هنر
وجود رانت و البته مافیاهایی گردنکلفت مسئلهای است که در همه حوزههای هنری موجب کمرنگ شدن نام آدمهایی شده که روزگاری مردم برای دیدنشان سر و دست میشکستند، اما امروز آنها با اراده عدهای که بسیاری از آنان از هنر و فرهنگ هم سررشته چندانی ندارند، ناگزیر به کناره گرفتن از مارکت هنر ایران شدهاند.
نامداران عرصههای مختلف فرهنگ و هنر وضعیت امروز این عرصه را بهسامان نمیدانند
همدلی| رضا نامجو: به هنر جهان اگر نگاهی بیندازید، میبینید که هنوز آدمهای باسابقه در عرصههای مختلف در سراسر جهان خریدار دارند و نه تنها به گوشه انزوا نخزیدهاند که بازارشان در مقایسه با سالهای جوانی رونق بیشتری هم پیدا کرده است. در کشور اما به نظر میرسد اوضاع و احوال به هیچ عنوان با آن سوی کره خاکی قابل مقایسه نیست. پنج قله بازیگری ایران که یکی پس از دیگری در حال رخت بر برستن از این سار به سرای دیگرند(البته خداوند عمر علی نصیریان را دراز گرداند) و بسیاری دیگر از سینماگران، خوانندگان، آهنگسازان، تئاتریها و… سالهاست که به شکل ناخواسته در دوران بازنشستگی به سر میبرند. اگر برنامه دورهمی را در هفتههای اخیر دیده باشید، فارغ از همه ایرادهایی که میشود به آن گرفت، لااقل آینهای گذاشته پیش روی هنر امروز ایران و دارد نشان میدهد که بازیگران، دوبلورها، موسیقیدانان و بسیاری دیگر از فعالان رشتههای مختلف هنری از مشکلات مالی و کمبود کار مینالند.
یاد باد آن روزگاران، یاد باد!
همین چند وقت پیش بود که خسرو خسروشاهی و بعد از آن محمود قنبری میهمان مهران مدیری شدند و آنجا از اوضاع غمانگیز فعالان توانمند و باسابقه هنر دوبله در ایران گفتند.
هر دوی این نامداران توضیح دادند که روزگاری با وجود اینکه امکان کار در استودیوهای فراوان بود و فضای مجازی و استودیوهای زیرزمینی هم در عرصه دوبله وارد نشده بودند، هم امکان آمادهسازی فیلمهایی با دوبلههای درخشان وجود داشت و هم بروبچههای دوبله میتوانستند با دستمزدی که دریافت میکنند، زندگی خودشان را بگذرانند. محمود قنبری اما در مواجهه با پرسش مدیری درباره اوضاع امروز دوبله به گفتن یک کلمه بسنده کرد؛ فاجعه! دو سه روز قبل هم علیرضا اوسیوند میهمان دورهمی بود و وقتی مدیری از او درباره علت کمکاریاش در این سالها پرسید، گفت: «همیشه سعی کردهام با انرژی مثبت سر کار بروم، چون احساس میکنم این انرژی به کار و عوامل هم منتقل میشود. اما متاسفانه بعضیها با دلیل یا بیدلیل از من خوششان نمیآید و تعریف دیگری از بازیگری دارند و از کسانی همچون من در کارها استفاده نمیکنند.»
او البته به تلاش بعضی از تهیهکنندگان برای تمام کردن کارها با کمترین هزینه هم اشاره کرد و گفت:«آنها از کسانی در آثارشان استفاده میکنند که یا به آنها کمتر دستمزد بدهند، یا از آنها پولی هم بگیرند.»
این بازیگر باسابقه، به پایین آمدن کیفیت بازیها در آثار سینمایی هم اشاره کرد و توضیح داد: «امروز بعضیها هستند که میگویند تعریف بازیگری همین هست که ما میگوییم ولاغیر، در حالی که برای بازیگری تعریف واحدی وجود ندارد. درست است که این هنر از بیرون به نظر ساده میرسد اما چون با درونیات انسانها کار دارد، بسیار هم کار دشواری است.»
یک کلمه و دیگر هیچ
اوسیوند، هم از لفظ فاجعه برای پاسخ به سوال مدیری درباره اوضاع و احوال امروز سینما در ایران استفاده کرد و خاطرهای از کاری که بنا بود در آن حضور داشته باشد تعریف کرد که واقعا مایه تعجب است.
این بازیگر مسجد سلیمانی گفت: «من برای بازی در یک کار رفته بودم و قرار شد نقش یک جنوبی را بازی کنم(چون زاده مسجد سلیمانم این لهجه را خوب میدانم) اما آنجا یک نفر که سینمادار بود نه کارگردان، گفت به جای او فلانی را بیاورید. این خیلی حرف است که یک سینمادار چیدمان بازیگران یک فیلم را بچیند. در حالی که کسی مثل من برای آن نقش جنس بودم و اصالتا جنوبی هستم. من هم همانجا گفتم عزیز من خداحافظ.»
دیروز هم فقیهه سلطانی طراح و کارگردان نمایش «یه گاز کوچولو» که قرار است تئاترش را به زودی روی صحنه ببرد، درباره مافیای موجود در عرصه تئاتر سخن گفت: «ما امکان ا ین اجرا را به سختی به دست آوردیم و ممکن نیست آن را به راحتی از دست بدهیم. البته گروههایی هم در تئاتر امروز مملکت ما هستند که به آسانی میتوانند نوبت اجرا بگیرند. متاسفانه مافیا به تئاتر ضربه زده و حالا کار به جایی رسیده که گروههایی همچون گروه ما برای به دست آوردن سالن اجرا باید خیلی سختی بکشند.»
این بازیگر و کارگردان تئاتر که البته بازیهایش در تلویزیون و سینما را هم در خاطر داریم، در ادامه با اشاره به پیگیریهایش برای گرفتن نوبت اجرا در تماشاخانه ایرانشهر توضیح داد:«آنجا هم نوبت گرفته بودیم، اما بعد متوجه شدیم سالن را به یکی از نورچشمیهای خودشان دادهاند. متاسفانه برخی از نامهای شناخته شده، سالنها را ارث پدری خودشان میدانند و هر زمان که اراده کنند باید سالن را از تیمهای جوان بگیرند و خودشان آن را برای اجرایشان تصاحب کنند.»
مافیای تئاتر ایران
سلطانی در پایان هم توضیح داد:«مگر آقازاده فقط دولتی است؟! همین که بعضیها در سینما و تئاتر اجازه نمیدهند دیگران کار کنند، یعنی مناسبات به شیوه آقازدگی وجود دارد. جالب اینکه همین آدمها در صفحههای شخصی خودشان علیه آقازادههای دولتی مطلب مینویسند و یک نفر نیست بگوید شما خودتان آقازادهاید!»
قرار است از دهم تیرماه نمایش «یه گازکوچولو» به نویسندگی فرزانه سهیلی و کارگردانی فقیهه سلطانی در تالار سایه تئاتر شهر به روی صحنه برود. گیلدا حمیدی، شهروز دل افکار، افشین غیاثی، مهسا مهجور و نورا هاشمی در این نمایش بازی میکنند.
در این نوشته بریدههایی از سخنان نامهای آشنا در حوزه سینما را مرور کردیم، اما همان طور که در ابتدای این مطلب آمد، وجود رانت و البته مافیاهایی گردنکلفت مسئلهای است که در همه حوزههای هنری موجب کمرنگ شدن نام آدمهایی شده که روزگاری مردم برای دیدنشان سر و دست میشکستند، اما امروز آنها با اراده عدهای که بسیاری از آنان از هنر و فرهنگ هم سررشته چندانی ندارند، ناگزیر به کناره گرفتن از مارکت هنر ایران شدهاند. امیدواریم فرصتی فراهم شود تا در شمارههای بعدی همدلی نگاهی بیندازیم به درددلهای هنرمندان عرصههای دیگر هنر ایران و بعد از آن به سراغ مدیران و متولیان فرهنگ و هنر برویم و جریان به وجود آمده در سالهای گذشته را بررسی کنیم.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotn