پیامدهای پساکرونایی خانواده
موضوع خشونتهای اجتماعی با اینکه در بستر ناهنجاریهای اجتماعی باید بررسی شود، اما ابعاد وحشتناک و تکاندهندهاش که اتفاقاً به قشرهای فقیر جامعه هم محدود نیست و دامنگیر قشرهای مرفه جامعه هم شده است، به اطلاعات بیشتر و دقیقتر برای ریشهیابیشان نیازمند است. اما نکتهٔ مهم در این میان این است که، سیاست حاکمیت معمولاً در رابطه با این معضلات پنهانکاری و یا دادن اطلاعات غلط است. کافی است صفحهٔ حوادث روزنامههای ایران را در خلال چند روز مرور کرد تا مشخص شود که این معضل چگونه گسترش و افزایش یافته است بیآنکه تا زمان حاضر ریشهیابی علمیای دربارهٔ آن انجام شده باشد. اینکه در چندین هفتهٔ گذشته انتشار مطالبی متنوع دراینباره را شاهدیم که در همهٔ آنها نسبت به این بحران بهصراحت ابراز نگرانی شده است….
همدلی، شیروان یاری: در این روزهای کرونایی که ترس و اضطراب بیماری در ذهن و روح خانوادهها کمین کرده است و چرخ اقتصاد شمار زیادی از سرپرستان خانوارها را مستقیم و غیرمستقیم تحت تاثیر قرار داده است، پدیدهای نوظهور و جدید به نام خشونت خانوادگی کرونایی از درون خانوادهها و از زبان روانشناسان مطرح میشود که این مسئله اگرچه شماری از رسانهها به آن پرداختهاند؛ اما باز هم به دلیل چیرگی خبر کرونازدگی در حاشیه قرار میگیرد و کمتر به آن توجه میشود، روزنامه «همدلی» در گفتوگو با دکتر «احمد امانی» رواندرمانگر، پژوهشگر و عضو هیات علمی دانشگاه کردستان این پدیده را کاویده است که در پی میآید.
در این روزها که ویروس کووید۱۹، همان کروناویروس چون نقابی سیاه بر زندگی مردم سایه انداخته است، ماجرایی در دل بعضی از خانهها و خانوادهها جان میگیرد و رنگ و روی زندگی آنها را تغییر میدهد؛ مقوله خشونت خانگی و اختلافات زوجین بیش از گذشته شنیده میشود. ماجرایی که با اعمال قرنطینه و محدودیتهای اعمالشده در رفتوآمدها بیشتر شده و حداقل رنگ و رخ بیشتری نسبت به قبل نشان میدهد. ماجرایی که تنها به ایران محدود نیست و گزارشهای مختلف در این حوزه از کشورهای متعددی به گوش میرسد. تا جایی که علاوه بر پاپ فرانسیس، در یک ماه گذشته حتی دبیر کل سازمان ملل هم به این موضوع واکنش نشان داد و از دولتها خواست تدابیر لازمی برای کاهش خشونت علیه زنان و دختران اتخاذ کنند، دلیل روانشناسی فعال شدن این آتشفشان غیر فعال درونخانوادگی در ایام کرونا ناشی از چیست که امروزه برونریز و فعال شده است؟
خشونت علیه زنان ریشه تاریخی و بنیانی عمیق در فرهنگ کهن تاریخ مذکر است؛ اما در این دوران کرونایی یکی از علتهای اساسی خشونت علیه زنان در خانواده تعارضهای کوچک و بزرگ حل نشده در فرایند زندگی است، که مهارت گفتوگو و حل مساله در حل این تعارضات استفاده نشده و در زیر پوست خانواده عفونت کرده و اضطراب و چالشهایی کرونایی و ساعتها باهم بودن منجر به فعال شدن این آتشفشانهای خاموش در رابطه بین فردی و زناشویی شده است که پیامد آن خشم و خشونت و آزارهای روانی، فیزیکی و جنسی در خانواده است.
حتی گفته میشود که تمایل به جدایی زوجین در دوران کرونا در مقایسه با دوران زندگی از کرونا افزایش یافته است؛ همچنان که میدانید در این روزها خانوادهها نیازمند مشاوره بیشتر روانشناسی هستند موضوعی که متاسفانه ستاد ملی مقابله با کرونا در کشور و استانها به آن توجه نمیکند تحلیل و راهکار شما برای برونرفت از این بحران چیست؟
بله، متاسفانه شواهد و قراین حاکی از این اتفاق ناگوار تلخ در زیر پوست خانوادههاست، راه برونرفت ابتدا در پیشگیری است و کسب مهارتهای زناشویی و بین فردی است، اما در این شرایط و اوضاع کرونایی استفاده از خدمات روانشناختی و مشاوره در ابعاد رواندرمانی فردی، گروهی، خانواده درمانی و زوجدرمانی است و نهادینه کردن این مهم که کمک حرفهای گرفتن فراتر از نصیحت درمانی و کلیگویی است.
طبق آمارهای غیر رسمی خشونت خانگی شامل مواردی مانند کودکآزاری، همسرآزاری، سالمندآزاری و معلولآزاری نسبت به گذشته و قبل از ایام کرونا و قرنطینه خانگی تفاوت معناداری داشته است، شماری این بحث را به تعطیلی کسب و کار و فشار اقتصادی مرتبط میدانند؛ آیا شما به عنوان یک رواندرمانگر افزایش خشونت علیه کودکان، سالمندان و معلولان را افزون بر پدیده همسرآزاری در کردستان را تایید میکنید؟
بله، این خشونتها افزایش داشته است به استناد مراجعین حضوری و تلفنی در مراکز مشاوره که درگیر این چالشها هستند. البته هر زمان انسان در تنش و بحران است در تله اضطراب متناسب با این شرایط گیر میافتد و همین اضطراب و ناامنی در شکلگیری اختلال در خودنظم بخشی هیجانی و رفتاری و فکری تاثیر بسزایی دارد.
شماری از روانشناسان مدام نسبت به پیامدهای پساکرونایی در جامعه هشدار میدهند این پیامدها از منظر روانشناسی به چند دسته تقسیم میشوند و مسئولان دستگاههای ذیریط برای حل این مسئله باید چه چارهای بیندیشند؟
دوران پساکرونایی در سه بعد، انسانهای امروزی را به چالش میکشد، اول بعد آسیبهای درونروانی و فردی که دامن گیر انسانها میشود مثل اختلالات اضطرابی، وسواس، افسردگی و حملات وحشتزدگی(هراس) و استرس پس از سانحه و اختلال سوگ در مرگ عزیزان ازدست رفته و اضطراب مرگ و ناسازگاریهای رفتاری و فکری و….
در بعد دوم چالشهای خانوادگی و زوجین در ابعاد متعدد آن از قبیل خشم و خشونت در روابط خانواده، دلزدگی زناشویی، فرسودگی زناشویی، سرد مزاجیهای عاطفی، هیجانی و جنسی، طلاق، قهرهای خانوادگی، افت صمیمیت در اتمسفر خانواده و.. همچنین چالشهای مربوط به مدیریت اقتصادی و درآمدی خانواده و در بعد سوم چالشهای اجتماعی است که این حیطه و بیشتر ضروری است دوستان جامعهشناس تحلیل کنند که بدون شک از واژه فاصله اجتماعی نقدها وجود دارد تا سایر آسیبهای اجتماعی که جامعه دامنگیر آن شده و میشود. راهحل هم شکل گیری تیمهای تخصصی ملی و منطقهای و ارائه راهحلهای مبتنی بر پژوهشمحوری است، البته توجه به بعد روانشناسی، اجتماعی و فرهنگی در تبیین راهحلها الزامی است.
یکی از مواردی که موجب ناامنی روحی-روانی فرزندان و حتی والدین در خانوادهها شده بحث استمرار آموزش آنلاین مجازی شبکه شاد است که شما در محافل دانشگاهی و سمینارها با تحلیل این موضوع به عواقب این نوع برنامهریزی آموزشی در آینده امنیت روانی دانشآموزان هشدار دادهاید، معایب این نوع آموزش از منظر روانشناختی چیست و مسئولان وزارت آموزش و پرورش در فرایند تصمیمگیری به چه مولفههایی از علم روانشناسی/ اجتماعی باید در تدوین و تبیین استراتژی این نوع – آموزش- در ایام کرونا توجه میکردند؟
همیشه در ارائه هر برنامهای باید به ساختار آن توجه کرد و به گفته بزرگان «رگ به ریشه است» دانشآموزان ما قربانی ضعف زیرساختی شدند و البته کرونا هم ضربالاجلی آمده ولی این خطاهای مدیریتی کلان جامعه و منطقه را نباید لاپوشانی کند. عدالت آموزشی در این ایام آموزشهای مجازی بسیار خود را نشان داد که ما در یک فرهنگ اسلامی و انسانی و نگاه عدالتمحور دینی، چه فاصلهها داریم، خود این ارزشها هرچند در گفتوگوها و سخنرانیها زیاد تکرارش میکنیم.
شاید حضور دانشآموزی با پدیده خودزنی بعد از قطع آزمون در وسط امتحان تنها و تنها نمونهای کوچک بود که خانوادهای درمانده و آشفته به مرکز مشاوره ما پناه آورده بودند. تنش به سیستم خانواده، اضطرابهای شدید فردی در دانشآموزان، اختلال اضطراب امتحان، بیانگیزگی تحصیلی، شتابندگی در سبک زندگی، شکلگیری تیکهای عصبی در دانشآموزان، نامتعادل شدن سیستم خانواده، رشد انزوا و تنهایی و… چالشهای اقتصادی در شارژهای اینترنتی همه و همه از آسیبهای آموزش مجازی بودند؛ چون ما در یک فرایند شتابزده در این بازی آموزشی افتادیم و مرتب آزمایش و خطا میکردیم دانشآموزان و خانوادهها قربانی این شتاب و ضعف ساختار و بیبرنامگی میشدند. ضروری است بزرگان قوم پشت این چراغ قرمز بایستند که:برای کی، و چگونه و تحت چه مقتضیات مکانی و زمانی و زیرساختی برنامهریزی میکنند؟! و در هر برنامهای که واقعی و چه مجازی ضروری است توجه کنند که این برنامه برای انسان است و انسان موجودی مولتی فاکتور:زیستی، روانی، اجتماعی، معنوی و حتی اسطورهای است و در هر برنامه این ابعاد باید بهصورت کارشناسی شده مدنظر قرار داده شود.
به کانال صدای مردم در تلگرام بپیوندید
@sedayemardomdotnet